تورم فزاینده؛ درسهایی از گذشته برای تصویری در آینده
طبق آخرین آمار قابل دسترسی از بانکمرکزی، تورم سالانه در سال 1400 کمی بیش از 46درصد بوده است. در چند سال اخیر تورم فزاینده به حقیقتی پنهانناپذیر در اقتصاد ایران تبدیل شده است که گریبانگیر زندگی روزمره مردم است. عوامل متعددی را میتوان به عنوان دلایل تورم نام برد که بررسی آنها مستلزم نگاهی عمیق به رابطه اجزای مختلف اقتصاد کشور است که از حوصله این متن به دور است. اما میتوان بررسی توصیفی...
این تصویر میتواند بهانهای باشد برای نگاهی دوباره به راهبردهای اقتصادی و کنترل تورم در راستای چشمانداز سالانه. همانطور که از نمودار «یک» پیداست، تورم سالانه دورقمی در ایران موضوع جدیدی نیست. حتی وقتی تورم در سالهای 1395 و 1396 تکرقمی بود، دوام نداشت و در سال بعد به بالای 30درصد جهش کرد. بهتر است برای ساخت تصویر مناسبتری از تورم، تورم کالاها را از تورم خدمات جدا کرد (نمودار 2). این دو در سالهای اخیر روند متفاوتی را طی کردهاند. تورم کالاها به 46درصد در سال 1397 و پس از آن به ترتیب به 51.8درصد و 55.8درصد در 1398 و 1399 رسید. برخی تورم کالاها در سالهای 1398و 1399 را ناشی از شرایط جهانی پس از همهگیری کرونا دانسته و معتقدند که شرایط جهانی از جمله محدودیتهای زنجیره تامین کالاها در جهان، افزایش قیمت گندم و سایر غلات و در نهایت افزایش قیمت نفت و سوخت باعث جهش قابلتوجه قیمت کالاها در ایران شده است.
این نگاه، اگرچه میتواند بهنسبت تحلیل درستی برای یکی از کشورهای توسعهیافته با تجارت باز باشد، اما به نظر میرسد برای ایران کاربردی نیست. اگرچه نمیتوان تورم وارداتی ناشی از افزایش چشمگیر قیمت گندم و دیگر غلات پس از همهگیری کرونا را در جهت افزایش تورم در سال 1399 بدون اثر دانست، اما افزایش قیمت نفت به دلیل شرایط ژئوپلیتیک در شمال اروپا و افزایش قیمت جهانی گاز مایع به دلیل ترس از سرمای زمستان در اروپا باید برای کشوری مانند ایران که صادرکننده هر دو است موقعیتی بینظیر تلقی میشد که بتواند، حتی از طریق تبادل کالا به کالا، تورم کالا را در کشور کنترل کند که با توجه جهش قیمت کالاها در سالهای 1399 و 1400 میتوان آن را فرصتی ازدسترفته دانست.
به عبارت دیگر آنچه برای سایر کشورهای جهان یکی از دلایل اصلی تورم کالاها در دو سال اخیر بوده است، میتوانست برای ایران موقعیتی مناسب باشد که نهتنها تورم را کنترل کند، بلکه با استفاده از افزایش درآمدها به چرخه اقتصاد کشور کمک کند. اگر به روند اخیر تورم کالاها نگاهی کنیم (نمودار «2»)، مبرهن است که تورم کالاها به این زودی آرام نخواهد شد.
تورم قیمت خدمات
تورم قیمت خدمات، اما داستان دیگری است؛ داستان و کلافی پیچیدهتر. در نمودار «3» میتوان دید که دستمزد کارگاهها و شرکتهای بخش خصوصی عملا - اگرچه با تاخیر نزدیک به یکسال - با روند تورم همراستا هستند و هر گاه تورم افزایش یافته، با اندکی تاخیر دستمزدها نیز افزایش داشته است. این ارتباط به خودی خود بد نیست. اما همراستایی قوی این دو متغیر نکتهای است که به نظر میرسد چالش اصلی تورم در چند سال آینده باشد، به این نحو که با افزایش قیمتها، دستمزدها نیز افزایش مییابد. افزایش دستمزدها نیز، همانطور که در نمودار «4» قابل مشاهده است، سبب افزایش بیشتر قیمت خدمات میشود. تورم قیمت خدمات به علاوه تورم قیمت کالاها بار دیگر دستمزدها را افزایش میدهد و این چرخه ادامه مییابد.
تنها راه شکست این چرخه، کاهش قیمت کالاهاست (اگرچه میتوان کنترل دستوری افزایش دستمزدها را راهحل دیگری دید که باعث کاهش بیش از پیش قدرت خرید مردم خواهد شد). اما براساس آنچه از آخرین دادههای بانکمرکزی قابل مشاهده است، نهتنها قیمت کالاها کاهش نیافته، بلکه افزایش قیمتها سرعت یافته است، به طوریکه تورم سالانه کالاها در پایان بهمن سال 1401 به 59درصد رسید. در پایان طبق آنچه به نظر میرسد، در چند سال آینده تورم فزاینده همچنان گریبانگیر اقتصاد کشور خواهد بود که حل آن مستلزم ترکیبی از سیاستهای پولی و مالی و سیاستهای کنترلی است.