یک‌شنبه 4 آذر 1403

تکرار حکایت تختی برای شجریان

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
تکرار حکایت تختی برای شجریان

تهران - ایرنا - روزنامه شرق در مطلبی آورد: برای محمدرضا شجریان شدن، داشته‌های دیگری باید؛ باید دلی پاک و صاف داشت، باید با مردم صادق بود و آنان را دوست داشت، با غم ملت اشک ریخت و با شادی آنها به وجد آمد... خیلی‌ها نمی‌دانند برای تختی یا شجریان‌شدن، نیازی به شق‌القمرکردن نیست.

روزنامه شرق یادداشتی را به قلم صادق زیبا کلام استاد دانشگاه منتشر کرد در گزیده ای از آن آمده است:چه چیزی تختی را سمبل و اسوه کرد؟ تشک کشتی، مدال المپیک ملبورن، ایستادن روی سکوی قهرمانی وزن هفتم جهان؟ شاید؛ شاید اینها تختی را تختی کرد، اما حقیقت آن است که حبیبی، صنعتکاران، سوخته‌سرایی و خیلی کشتی‌گیران دیگر به‌مراتب از تختی بیشتر مدال گرفتند. پرسشی که درباره محمدرضا شجریان هم می‌توان تکرار کرد؛ آیا آواز، موسیقی و هنر شجریان، آن جایگاه را که پنجشنبه و جمعه از مقابل بیمارستان جم تا بهشت‌زهرا و آرامگاه فردوسی بزرگ دیدیم برایش به وجود آورد؟

در اینکه صدای شجریان اسطوره بود، تردید نیست. در اینکه از همان ابتدا که 50 سال پیش از مشهد به تهران آمد فقط و فقط خواند و از موسیقی جدا نشد، باز هم هیچ تردیدی نیست. در اینکه هنر را ابزار ثروتمندشدن، مشهورشدن و کیابیا برای خودش دست‌وپاکردن قرار نداد نیز شکی نیست، اما این همه شجریان نبود؛ همچنان که کشتی و کسب مدال همه تختی نبود. برای تختی‌شدن، برای محمدرضا شجریان شدن، باید چیزهای دیگری هم داشت. برای جای‌گرفتن در قلب مردم باید صفات دیگری هم داشت. وقتی 60 سال پیش در بوئین‌زهرا زلزله همه چیز را نابود کرد، غلامرضا تختی پشت یک وانت در خیابان‌های تهران راه افتاد و یک‌تنه چندین برابر جمعیت شیروخورشید برای مصیبت‌دیدگان آن خطه، کمک‌های مردمی جمع کرد.

آیا اگر همه تیم ملی کشتی ایران آن روز جمع شده بودند، ممکن بود یک‌صدم تختی بتوانند کمک مردمی کسب کنند؟ بعید به نظر می‌رسد. وقتی تختی وارد سالن می‌شد، سالن کشتی منفجر می‌شد. همان احساسی که مردم نسبت به محمدرضا شجریان پیدا کرده بودند. او هم در زلزله بم که آن خطه را سیاه‌پوش کرد، برای ساختن آن همه کار کرد. همین‌ها بود که وقتی سازش را برمی‌داشت و مرغ سحر را ترنم می‌کرد، قیامت به پا می‌شد.

منبع: روزنامه شرق *س_برچسب‌ها_س*