جانفشانی تنها ملاقاتی ها در روزهای خاکستری کرونا
قصه همراهی صاحبان دل های مهربان در ایام کرونا با مدافعان سلامت در خط مقدم جبهه مبارزه با کرونا در بیمارستان ها، قصه ای سراسر ایثار و مهربانی است که شنیدن از قهرمانان قصه حلاوتی خاص دارد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کردتودی، نمیدانم قدم که به بیمارستان میگذارم تمام حس و حالم متوجه سفید پوشانی می شود که روز را به شب و شب را به روز در روزهای خاکستری کرونا می رسانند، برایم جای سوال است که چه دلتنگی هایی داشته باشند و چه زخمهایی بر پیشانی و گونه هایشان سرخ رنگ شده است.
اما قدم هایم را تندتر می کنم و پله ها را قدم به قدم طی می کنم تا اینکه فرشته ای با لباس ایزوله ی آبی و با خنده ای زیبا به استقبالم می آید هر چند لبخندش پر از مهر و محبت است اما دلش و چشمهای پر اشکش نمیتواند از جلوی چشمانم پر بکشد.
دست نمیدهد می گوید؛ دست نمیدهم مثل همه ی سفید پوشان این بخش از بیمارستان، اما به کنار افرادی می رویم که شب و روز همچون مادری دلسوز دست بیماران را می گیرند تا احساس درد نداشته باشند.
فرسایش در این شغل زیاد و صبوری خاصی را می طلبد
اسمش دریاست و در صف اول مقدم مقابله با کرونا قرار دارد و می گوید: شغل پرستاری از جمله شغل هایی است که تنها با عشق می توان در آن ماند هر چند ورود به دانشگاه و خواندن درسهایش همانند رشته های تحصیلی دیگر است اما برای پرستار بودن تنها به واسطه ی عشق و علاقه می توان آن را ادامه داد.
وی گفت: اولین اقدام ما بعد از پذیرش بیمار، ایزوله کردن، پوشاندن گانهای حفاظت فردی، حضور بالینی و ارایه ماسک و شروع مراقبتهای ویژه است که شامل بررسی علایم مهم مانند کنترل نبض، بررسی فشار خون، ضربان قلب، آزمایشهای تجویزی و نوشتن شرح حال بیمار می شود.
رعایت نکات بهداشتی دلخوشی ما پرستاران است
به کنار پرستار دیگری می روم که 15 سابقه خدمت در بیمارستان توحید سنندج را دارد، حواسش به بخش روبرویی است که زنی سال خورده و مبتلا به کرونا، در آنجا بستری است. هنگامی که در پرونده اش چیزی یادداشت می کند، با لبخند نگاهش میکند و پیرزن به تایید سری تکان میدهد.
اینروزها، بیمارستان توحید سنندج برگی از تاریخ تاب آوری و همبستگی ملی شده است. در مواجهه با بیماران، هیچکس به رده و جایگاهش فکر نمیکند و از پزشک معالج فوق تخصص تا نیروی خدماتی، همگی پای کارند با عشق به هم میهن و انسانیت.
با فرشته ظاهری سرپرستار بخش کرونا بیمارستا توحید در خصوص این روزهای کارش هم صحبت می شوم. بسیار با اقتدار و مسلط به امور به نظر می رسد. نفوذ کلام خوبی بر روی مجموعه مدیریتی خودش دارد و مجموعه پرستاران که با آنها صحبت کردم بسیار قبولش دارند و از او تاسی می کنند. کاریزمای خاصی دارد. با همه راحت و در عین حال جدی است. بدون هیچ تردیدی تذکرات و دستورهایش را می دهد.
او در توصیف این روزهای بیمارستان رازی و پرستارانش می گوید: 24سال سابقه خدمت دارم. 12 سال مدیر پرستاری بودم و از سه سال پیش تاکنون در بیمارستان توحید هستم.
به شیوع ناگهانی کرونا ویروس اشاره می کند و می گوید: بهدلیل درصد بالای شیوع و عدم پیدایش راههای شناسایی و کنترل این ویروس، کنترل استرس در این شرایط بسیار حایز اهمیت است.
وی با بیان اینکه اعضای خانواده اش از روزهای نخست شیوع کرونا نگران سلامت او بوده اند، می گوید:" به آن ها گفتم که همانطور که یک نظامی هنگام جنگ وظیفه دارد به میدان برود، هم اکنون وظیفه رسیدگی به بیماران و مبارزه با کرونا بر عهده ماست و باید به انجام وظیفه بپردازیم."
با بتول سرکانی مسئول بسیج جامعه زنان کردستان جهت تجلیل و تشکر ازسرداران سلامت راهی منزل دو خواهر پرستاری رفتیم که هر دوی آنها داوطلبانه و با عشق و اصرار ترجیح دادند که در بخش کرونایی بیمارستان توحید فعالیت کنند.
خواهرانی که خواهرانه در حق بیماران ادای وظیفه کرده و با جان و دل از آنها مراقبت کردند، فاطمه و سروه که هر دو از دختران جوان دهه 60 هستند و به دور از پدر و مادرشان زندگی می کنند، می گویند: بیش از 10 سال است که سابقه خدمت به عنوان پرستار در بیمارستان را دارم و تا قبل از شیوع این بیماری در بخش icu مشغول به کار بودم اما بعد از شیوع این ویروس در بخش کرونای بیمارستان توحید استان کردستان در حال خدمت رسانی هستم.
به انتظار مرگ های ساده
سروه می گوید: به ندرت سرم درد می گرفت، این روزها اما سردرد مدامی دارم، اولش فکر کردم منم مبتلا شدم بعد فهمیدم ماسک زدن و سنگینی کلاه سرم رو درد میاره.»
سروه، پرستار بخش عفونی نبود، بیمارستان کوثر سنندج هم مجهز به بخش بیماری های عفونی نبود، اما تصمیم جدی گرفته بود که به کمک بیماران کرونایی برود، او عزم خود را جزم کرد و تا به امروز داوطلبانه در این بخش مشغول به خدمت است.
آنها علاوه بر طاقت فرسایی پوشیدن لباس های ایزوله برای ساعات طولانی، دیدن بیمارانی که تنها و بدون هیچ عیادت کننده ای روزها بر تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می کنند را از دیگر تلخی های بخش بیماران کرونایی عنوان می کند و می گوید:" ما علاوه بر ارائه خدمات معمول پرستاری به بیمارانی که از تب بالا و مشکلات تنفسی رنج می برند، در انجام برخی از کارهای شخصی بیماران هم کمک می کنیم."
هر چند دیدار این پرستاران در این روزهای کرونایی برای ما امیدوار کننده است اما این سوال بی پاسخ است، اینکه کرونا تا چه زمانی ما را آلوده خواهد کرد و شیفت های بی پایان پرستاران و پزشکان تا کجا طول خواهد کشید، اینکه چه زمانی بازگشت بیمار از اتاق های آی سی یو امیدوارکننده خواهد بود و پرستاران فرصتی را برای نشستن روی صندلی و چای خوردن خواهند داشت؛ این پرسش هنوز بدون پاسخ قطعی است اما بخشی از آن، در دستان ماست.
انتهای پیام /