جزئیات دیدار امام (ره) با ستاره های فوتبال / دیداری که فوتبال ایران را از چنگال تندروها نجات داد
کاظم رحیمی؛ او یک شاهد عینی است. شاهد عینی از خاطرات یک ملاقات به یادماندنی. روزی که چهره های ماندگار فوتبال ایران صبح زود به جماران رفتند تا دیداری تاریخی داشته باشند با امام، دیداری که به فوتبال ایران را از زیر فشار تندروها خارج کرد.
منتشر شده در خبرآنلاین 21 اسفند سال 1391 در گزارشی نوشت:
این روایتی است از یک دیدار به یادماندنی. روزی که فوتبالیستها به دیدار امام (ره) رفتند. دیداری که ابتدا قرار بود تنها ملاقات بازیکنان تیم شاهین باشد با حضرت امام اما بعد با حضور همه ستارههای آن سالهای فوتبال ایران همراه شد. ستارگانی از ناصرحجازی و علی پروین گرفته تا محمد دادکان و مایلی کهن. محمد کاظم رحیمی سرمربی و مسئول آن سالهای شاهین بود که به واسطه دوستی با سید احمد آقای خمینی، این ملاقات را در جماران تدارک دید.
او سالها پس از این دیدار و در روزهای منتهی به سالگرد درگذشت یادگار امام، در گفتوگو با خبرآنلاین بخشی از آن خاطرات را روایت میکند: «دوستی من و سید احمد آقا بر میگردد به دهه 30. روزهایی که هر دو دبستانی بودیم. یادش به خیر، ما تقریبا با هم بزرگ شدیم.» ملاقات فوتبالیستها با حضرت امام بود که حاصلش جمله به یادماندنی «من ورزشکار نیستم اما ورزشکاران را دوست دارم» شد. اما آن دیدار چگونه شکل گرفت؛ «سال 59 بود که در بازیهای قهرمانی تهران ششم شدیم. من آن سالها مسئول تیم شاهین و مربی اش بودم. بچههای تیم از من میخواستند که به دیدار حضرت امام برویم. با دفتر حاج سید احمد آقا تماس گرفتم و تقاضای ملاقات با حضرت را مطرح کردم. حاج احمد آقا از من پرسیدند چندم شدید؟ گفتم ششم؛ گفتند بروید هر وقت که اول شدید بیایید!» رحیمی و تیمش باید از آن لحظه تلاش میکردند تا قهرمان شوند؛ «آن فصل نمیدانی به چه آب و آتشی زدیم تا توانستیم قهرمان جام حذفی شویم. همه تیمها را بردیم. از استقلال گرفته تا پرسپولیس. قهرمان که شدیم زنگ زدم به دفتر امام. این بار دیگر قرار ملاقات مان جور شد. برای 20 روز بعد به حضور پذیرفتندمان. اولش قرار بود تنها بازیکنان شاهین در این دیدار باشند اما...» شاهینیها تیمی مکتبی داشتند. تیمی که بازماندگان دکتر اکرامی بودند. تیم بچه ارزشیهای قبل انقلاب. تیمی که به حکم رژیم تعطیل شده بود و ملاقات شاگردان مکتبی بعد از انقلابش با امام میتوانست دیداری بسته باشد اما به یکباره در روزهایی که فوتبال از سوی بسیاری از گروههای تندروی اوایل انقلاب ورزشی غربی و مصداق تهاجم فرهنگی لقب گرفته بود، ماهیت این دیدار تغییر کرد و همه قهرمانان ملی فوتبال فرصت دیدار در جماران را بدست آوردند. رحیمی در این باره میگوید: «وقتی قرار ملاقات هماهنگ شد، تصمیم بر این شد تا بازیکنان استقلال، پرسپولیس و بچههای تیم منتخب تهران که قهرمان جام آقاخان در هند شده بودند و کلا دیگر ستارههای آن روزهای فوتبال مان هم همراه بچههای شاهین بیایند. همه صبح زود در ورودی جماران قرار گذاشتیم و رفتیم به دیدار حضرت امام (ره). اول من چند دقیقه ای برای حضرت امام گزارشی درباره فوتبال ارائه کردم و بعد ایشان برای مان سخنرانی کردند. جمله معروف «من ورزشکار نیستم اما ورزشکاران را دوست دارم» همان جا از سوی ایشان بیان شد.» این دیدار رسما به فوتبال ایرانی وجاهت بخشید. فوتبال روزهای سخت انتقاد را سپری کرد. چندی پیش بود که علی جباری ستاره آن سالهای فوتبال ایران به خبرآنلاین گفته بود، روزهای نخست انقلاب به ماها که ستارههای تیمهای تاج و پرسپولیس بودیم، بدترین تهمتها را میزدند. روزهای سختی را زیر سایه اتهام گذراندیم اما وقتی حضرت امام ما را به حضور پذیرفتند، نگاه مردم به فوتبال عوض شد و توانستیم بحران مشروعیت مان را پشت سر بگذاریم.
رحیمی در این باره هم میگوید: «آن دیدار یک سرآغاز شد برای فوتبال انقلابی. فشارها از روی فوتبال برداشته شد. حاج سید احمد آقا چون خودشان یک ورزشکار و البته یک فوتبالیست بودند با دید وسیع شان، این حرکت را طراحی کردند. خیلی از بچهها، آن سالها مهجور مانده بودند. اما وقتی عالی ترین مقام کشور گروهی از قهرمانان ملی را به حضور پذیرفتند و از علاقهشان به ورزشکاران گفتند دیگر خیلی از سدهای پیش روی ورزش برداشته شد. دیگر فوتبال و ورزش ایران توانست در آن فضای هیجانی به مسیر موفقیت بیفتد.»
بیشتر بخوانید:
کاظم رحیمی در حرفهایش مدام از نقش سید احمد آقا میگوید. از فرزند برومند امام راحل که خود هم فوتبال بازی میکرده؛ «بگذار برایت قصه آشناییام با سید احمد آقا را بگویم...» و به یکباره میرود به سالهای دهه 30، به شهرستان قم و مدرسه صنیع الدوله؛ «من دبستانم را میرفتم مدرسه صنیع الدوله، همبازی ام مرحوم علی آقای هاشمی بود. با هم فوتبال بازی میکردیم. این بنده خدا مدام به من میباخت. ما حسابی با هم کری داشتیم. یک روز که دید حریفم نمیشود، یکی از همکلاسیهایش را با خود آورد تا با من مسابقه بدهد، پسری که میرفت دبستان اوحدی. او چپ پا بود و فوتبالش حرف نداشت. زمین خاکی نزدیک خانه مان و یک مسابقه فوتبال شد آغاز آشنایی ما با سید احمد آقای بزرگ. این دوستی که تا روزهای آخر حیات ایشان ادامه داشت و همیشه یکی از بزرگترین افتخارات زندگیام آشنایی با بیت حضرت امام بوده است.» سید احمد خمینی، یکی از چهرههای برجسته انقلاب اسلامی که روزهای پایانی هر سال روزهای بیماری و وفات ایشان را برای دوستداران بیشمارش تداعی میکند غیر از دانش سیاسی و فقهی بالای شان فوتبالیستی قابل بوده؛ «ما علاقمند به شاهین بودیم. شاهین تیمی مکتبی بود و ما در قم در شاهین این شهر بازی میکردیم. مکتب شاهین به وجوه پهلوانی بیش از قهرمانی اهمیت میداد و ما در قم برای این تیم بازی میکردیم. حتی یادم هست که بعضی از بازیهای تیم اصلی یعنی شاهین تهران را به ورزشگاه شیرودی میآمدیم. حتی سال 43، دکتر اکرامی بازدیدی داشت از شاهین قم. او آن روز دو نفر از تیم ما را انتخاب کرد تا با تیم اصلی در تهران تمرین کنند، آن دو نفر من و سید احمد آقا بودیم. سید احمد آقا که چپ پا بود و تقریبا همه جای سمت چپ زمین بازی میکرد. قدرت خیلی خوبی داشت. تکنیکش خوب بود و شوتهای محکم و دقیقی میزد، آنها که برابرش بازی کردند خیلی خوب یادشان هست که چه خوب بازی میکرد. او یک مهارت ویژه هم داشت که این روزها خیلی در فوتبال مان باب شده. او اوت دستیهای بلندی میانداخت که مثل کرنر بودند. تاکتیکی که این روزها در لیگ مان خیلی خریدار دارد.» رحیمی بخشی از این خاطراتش را در کتابی به نام «یاد باد آن روزگاران یاد باد» به خواست حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی منتشر کرده است. کتابی که از سوی انتشارات بنیاد حفظ و نشر آثار امام خمینی منتشر شده است. این چهره قدیمی مکتب شاهین میگوید حاج احمد آقا تا روزهای پایانی حیات شان علاقه به فوتبال را در دل تمام مشغله های سیاسی و پژوهشهای علمی شان به همراه داشتند. ایشان اما بنا به ملاحظات خاص خودشان بعد از 2 هفته تمرین با بزرگسالان شاهین به قم برگشتند و دیگر هیچ وقت به دنبال فوتبال حرفه ای نرفتند.
2121
کد خبر 1649120