جشنوارهای ملی با روحیهای محلی؛ بلاتکلیفی در نصف جهان

اگر فکر میکنید فیلم کودک فقط «کارتون» و «عروسک» است، اگر جشنواره اصفهان را یک مراسم محلی با بالون و شیرینی میدانید، و اگر هنوز نمیپرسید «چرا کودکان باید داور باشند؟» پس هنوز نفهمیدهاید که چرا این یادداشت نوشته شده است.
این یادداشت، سه نگاه دارد: نخست، چرا فیلم کودک یک سلاح فرهنگی است، نه یک سرگرمی بیخطر؛ دوم، چرا اصفهان، به عنوان میزبان، در حال تقلیل دادن این رویداد ملی به یک جشن شهری است؛ و سوم، چرا این جشنواره در میان جنگ، بودجهکشی و بیتوجهی، هنوز نفس میکشد ولی نمیتواند پرواز کند. بیایید بدون تعارف، بدون تملق، و با چشمانی باز، نگاه کنیم.
فیلم کودک؛ نه سرگرمی، که سرمایهی فرهنگی نسل آینده است
سینما قدرتمندترین هنر برای تأثیرگذاری بر مخاطب است. وقتی این مخاطب، کودکی در حال شکوفایی باشد، تأثیر سینما دوچندان میشود. فیلم کودک تنها یک ابزار سرگرمی نیست؛ بلکه وسیلهای ارتباطی، آموزشی و هویتساز است. فیلمهای خوب کودکانه، مفاهیمی چون دوستی، تعاون، مقابله با ترس، پذیرش تفاوتها و حل مسئله را بدون شعار و به زبانی ساده و عمیق به کودکان میآموزند. آنها جهان پیچیدهی بزرگسالان را در قالبی قابل درک برای ذهن کودک ترجمه میکنند. آنچه در کودکی میبینیم، بخشی از هویت و خاطرات ما میشود. فیلمهای کودکانه، سرمایههای فرهنگی یک نسل هستند. در دنیایی که کودکان با حجم انبوهی از انیمیشنهای کارخانهای و گاه بیمحتوا روبرو هستند، فیلم کودک باکیفیت و اصیل، پناهگاه است؛ جایی که ذهن کودک به چالش کشیده میشود، تخیل او پرواز میکند و فرصت فکر کردن به او داده میشود. در این بستر، «جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان» نه یک رویداد سینمایی معمولی، بلکه یک «ضرورت فرهنگی» است. این جشنواره با این ویژگی منحصربهفرد که «کودکان خودِ داوران اصلی آثار هستند»، صدای مخاطب واقعی را در قلب تصمیمگیری قرار میدهد. در دوره سیوهفتم، بیش از «1500 کودک و نوجوان» آثار را داوری کردند حرکتی که فراتر از ژست اداری، یک «انقلاب ساختاری» در تولید محتوای کودکانه است. علاوه بر اینها، جشنواره ویترینی برای سینمای کودک ایران است؛ جایی که تولیدکنندگان داخلی میتوانند با آثار خارجی رقابت کنند، تبادل فرهنگی داشته باشند و انگیزهی تولید بیشتر بگیرند. با برگزاری «370 برنامه فرهنگی و هنری» در محلات مختلف اصفهان و نمایش آثار در «18 استان» کشور، ادعا میشود که جشنواره از سینما فراتر رفته و به یک «جشن ملی» تبدیل شده است. این رویکرد، فرصت دسترسی به سینمای باکیفیت را برای کودکانی فراهم میکند که شاید هرگز به سینما راه نیافتهاند. اما این همه نشاندهندهی یک حقیقت تلخ است؛ «اگر به فیلم کودک توجه نکنیم، به نسل آینده ظلم کردهایم.» و اگر به جشنوارههایی مانند اصفهان بیاعتنا باشیم، فرصت طلایی برای شنیدن صدای کودکان و سرمایهگذاری روی فرهنگ آینده را از دست میدهیم.
ارزش ملی، مدیریت محلی؛ چگونه اصفهان جشنواره را به کام خودش تقلیل میدهد؟
جشنواره سیوهفتم فیلم کودک و نوجوان اصفهان، نمونهای درخشان از یک پارادوکس مدیریتی بود: یک رویداد ملی با روحیهای محلی. در حالی که آمارها از "جشن ملی" سخن میگویند، عملکرد مدیریت شهری حاکی از آن است که اصفهان هنوز این جشنواره را به چشم یک "ویترین شهری" میبیند، نه یک "ابزار راهبردی ملی". این تناقض، هسته اصلی نقد به میزبانی اصفهان است. ابتدا باید پرسید: آیا گسترش فیزیکی در 18 استان، به معنای عمقبینی ملی است یا تنها پوششی برای ضعف در نهادینه کردن جشنواره در خود اصفهان؟ ضعفهای ساختاری قدیمی از جمله «عدم مشارکت کانونهای فرهنگی محلی»، «قطع برنامههای موفق گذشته» مانند «المپیاد فیلمسازی نوجوانان»، و «اطلاعرسانی شهری ناچیز» نشان میدهد که جشنواره هنوز نتوانسته ریشه در بدنه فرهنگی همان شهری که میزبانش است ببندد. اما نمادینترین شکست میزبان؛ در حالی که جشنواره ادعا میکند 27 دوره از 37 دوره در اصفهان برگزار شده، «هیچ فیلم تماماصفهانی» در بخش مسابقهی این دوره دیده نشد. این واقعیت تلخ، نشان میدهد که اصفهان هنوز «مصرفکنندهی بودجه و محتوای دیگران» است، نه «تولیدکنندهی محتوا». جریان اقتصادی تولید فیلم از پیشتولید تا فروش همچنان در تهران متمرکز است و اصفهان فقط میزبانی را بر عهده دارد. پس "مالکیت" کجاست؟
انتقادات تند «علی صالحی، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر اصفهان» «نباید جشنواره کودک را به یک کار هیجانی دو سه ماهه تقلیل دهیم» اگرچه درست، اما خود بخشی از مشکل است. این نقد، از درون همان سیستمی میآید که نتوانسته مدیریتی استراتژیک و فراحزبی برای جشنواره تعریف کند. وقتی شورای سیاستگذاری تنها دو سه ماه قبل از برگزاری تشکیل میشود، نتیجه چیزی جز "جشنوارهی فصلی" نخواهد بود. این بیثباتی، هرگونه برنامهریزی بلندمدت برای جذب سرمایهگذار یا ایجاد اکوسیستم پایدار سینمای کودک را غیرممکن میسازد و جشنواره را در حد یک "رویداد تشریفاتی" تنزل میدهد.
جنگ 12 روزه و اقتصادِ شکستهی جشنواره؛ بین نماد و واقعیت
جنگ تحمیلی 12 روزه، جشنواره را در دو جبهه تحت فشار قرار داد: «نمادین و اقتصادی». از نظر نمادین، جشنواره بهطور آشکارا خود را با گفتمان مقاومت و ایثار همسو کرد. دبیر جشنواره، حامد جعفری، گفت، «جشنواره امسال معنایی دوچندان دارد؛ چرا که یادآور جنگ 12 روزه است.» حضور فرزندان شهدای این جنگ در مراسم رونمایی از پوستر و تأکید بر «هنر کودکانه در برابر جنایات جنگ»، نشاندهندهی تلاش برای ارتباط عاطفی با جامعه و احتمالا دریافت حمایتهای نهادی بود. اما این رویکرد، در عین حال، فضای هنری جشنواره را محدود کرد و مخاطب را به سمت یک خوانش ایدئولوژیک سوق داد، نه گشودگی خلاقانه. از نظر اقتصادی، جنگ 12 روزه ضربهی مستقیمی به منابع مالی جشنواره زد. بر اساس گزارشهای پلتفرم «یکتانت»، در اوج بحران، «بودجه تبلیغات دیجیتال تا 79 درصد کاهش» یافت و تعداد کمپینهای فعال نیز تقریبا 40 درصد کمتر شد. این یعنی حامیان خصوصی ستونهای مالی رویدادهای فرهنگی در لحظهی بحران، از جشنواره کنار کشیدند. در مقابل، جشنواره همچنان وابسته به بودجههای دولتی و شهرداری ماند. رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر اصفهان گفت: «اگر دائمی شدن دبیرخانه قول داده شود، ما آمادگی داریم هزینهها را در طول سال انجام دهیم.» این جمله، اعترافی به نبود وجود مدل درآمدی پایدار است. جشنواره هنوز نتوانسته از طریق اسپانسرشیپ، فروش حقوق پخش بینالمللی، یا محصولات فرهنگی، خود را از چرخهی بودجههای دولتی خارج کند. حتی با وجود حضور 30 مهمان بینالمللی از 20 کشور و جذب 200 هزار مخاطب، جشنواره همچنان یک «غول وابسته» است، نه یک نهاد خودگردان.
از میزبانی تشریفاتی تا مالکیت استراتژیک جشنواره فیلم کودک اصفهان، با تمام نقاط قوت صوریاش داوری کودکان، گسترش جغرافیایی، حضور بینالمللی هنوز «در دام میزبانی محلی» اسیر است. اصفهان، پس از 27 دوره، نه تنها نتوانسته خود را به «مرکز تولید محتوای کودکانه» تبدیل کند، که به نظر میرسد در نقش یک "مهماندار" برای رویدادی ملی رضایت داده است. سوال اینجاست: آیا اصفهان شایستگی میزبانی دائمی را دارد اگر نتواند از سطح "برگزاری مراسم" فراتر رود؟ تا زمانی که این شهر سهمی در تولید آثار نداشته باشد، مدل اقتصادی جشنواره بر بودجههای دولتی متکی باشد، و مدیریت آن فصلی و واکنشی باقی بماند، حتی با دائمی شدن دبیرخانه هم، فقط یک «مصرفکنندهی فرهنگی» خواهد بود. اگر بهواقع قرار است فیلم کودک را جدی بگیریم، ضروریست جشنواره را هم جدیتر از یک «جشن دو هفتهای شهری» ببینیم. این نهاد باید به پایگاهی پایدار، تولیدمحور و اقتصادی - فرهنگی تبدیل شود نه یک نمایش سیاسی - فرهنگی که هر سال با همان چالشهای قدیمی، از روز اول لنگ میزند و مقام ملی خود را در هیاهوی مدیریت محلی از دست میدهد.
5959
کد خبر 2126427