جغرافیای طبیعی ایران در هزار های پیشین + عکس
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران، این تغییرات به دلیل عواملی چون پس رفتگی ها و پیش رفتگی ها، سایش ها، تغییرات آب و هوایی،... و تغییر مرزهای سیاسی بوده است. در مواردی نیز به دلیل تغییرات آب و هوایی بسیاری از موقعیت های جغرافیای ایران از میان رفته اند. در ادامه به بررسی مهمترین موقعیت های جغرافیایی ایران در هزاره های پیشین می پردازیم. در حال حاضر بسیاری از موقعیت های جغرافیایی پیشین همچنان پابرجا هستند اما دستخوش تغیرات شدید آب و هوایی شده اند.
جنگل سفید
ایران در منطقع معتدله نیمکره شمالی قرار دارد. به دلیل وضعیت جغرافیایی؛ آب و هوای ایران خشک است که این ویژگی در بخش های مرکزی نمود بیشتری دارد. اما از نوشته مورخان استنباط می شود که میزان رطوبت ایران در هزاره های پیشین بیش از امروز بوده است. بسیاری از پوشش های گیاهی قدیم یا به طور کلی از بین رفته اند و یا از حجم آن آن کاسته شده است. جنگل سفید؛ یکی از جنگل های بزرگی بوده که به نوشته "جکسن" شرق شناس آمریکایی، در خراسان امروزی قرار داشته است. به گفته جکسن در اوستا نیز به جنگل سفید اشاره شده است. در حال حاضر اثری از این جنگل باقی نمانده است.
رشته کوه ها و قله ها
رشته کوه های شمالی ایران از فلات پامیر (بام دنیا) جدا شده و با نام "هندوکه و بابا" به سمت جنوبغربی امتداد می یابد. این رشته کوه در شمال هرات ارتفاع خود را از دست می دهد و به تپه های مواج مبدل می شود. استرابون، مورخ و جغرافیدان یونانی این کوه ها را "پاراپامیزاد" می نامد. در اوستا از آن با عنوان "اوپیری سئنا" به معنی برتر از شاهین یاد شده است. امتداد این رشته کوه ها تا مغرب امتداد می یابد و در نهایت به آرارات و کوه های ارمنستان می پیوندد. قسمت غربی این کوه در ایران نام البرز به خود گرفته و در اوستا نیز "هرایتی برز" یا "هربرز" نامیده شده است. مرتفع ترین کوه (قله) آن دماوند است. البرز و دماوند فراتر از یک موقیت جغرافیایی، با فرهنگ حماسی ایرانیان درآمیخته است. در شاهنامه می خوانیم که فریدون، ضحاک را در دماوند به بند می کشد. "زرد زد" یا "مانوش" یکی از قله های البرز است که به نوشته "یشت ها" و "برهان قاطع" مکان به دنیا آمدن منوچهر در بلندای آن بوده است.
در قسمت جنوبی ایران نیز رشته کوه هایی وجود دارد که از پامیر منشعب شده و بعد از گذشتن از افغانستان و بلوچستان تا خلیج فارس امتداد می یابد. این رشته کوه زاگرس نام دارد که رشته کوه مرکزی ایران است. در غرب این رشته کوه؛ کوه (قله) الوند قرار دارد که از کوه های نسبتا مرتفع است. در برهان قاطع از این کوه با نام " آلوند " و " اروند " نام برده شده است. اعراب نیز پس از تصرف ایران، این کوه را جبل الطاق نامیدند.
رودها
کارون تنها رودی در فلات ایران است که قابل کشتیرانی است. این رود در بخش های وسیعی از خوزستان جاری است و در طی هزاره های پیشین یکی از عوامل اصلی شکل گیری تمدن های پیرامون این رود است. کارون گرچه موجب رونق تمدن های پیرامون خود بود اما در طی هزاره های پیشین کارهای زیربنایی خاصی برای آن انجام نشده بود. اولین دولت تاریخی که به ساخت و ساز در کارون و پیرامون آن اقدام کرد، سامانیان بودند. سامانیان با ساخت چندین پل و سد موجب افزایش تعداد روستاهای حاشیه کارون و رونق اقتصادی آنها شدند. از دیگر رودهای جنوبی ایران می توان از کرخه نام برد که نام قدیمی آن " خواسپ " است. این رود در گذشته به طور مستقیم به خلیج فارس وارد می شده و آب آن به سبکی و گوارایی مشهور بوده است. از دیگر رودهای قابل ذکر در فلات ایران، رود ارس است. این رود در گذشته "اراسک" نامیده می شد و یونانی ها نیز به آن " آراکس" می گفتند. سرچشمه این رود کوه های آرارات است و به دریای خزر می ریزد. در نوشته های پهلوی از رودی به نام دائیتا که در ایرانویچ جاری بوده نام برده می شود که بر اساس نوشته بندهش، از کوه گرگستان سرچشمه می گیرد. بسیاری از مورخین، دائیتا را همان رود ارس می دانند. علاوه بر این، رودهایی نیز در مرزهای فلات ایران در جریان بوده که تعدادی از آنها دستخوش تغییر شده اند. جیحون یا آمودریا، یکی از بزرگترین و بنام ترین رودهای ایران باستان است. ایرانیان آن را " وخش" می نامیدند و یونانیان با عنوان " اکسوس" از آن یاد می کردند. این رود به دریاچه وخش یا دریای خوارزم و یا آرال می ریزد. تا زمان اسکندر این رود به دریای خزر می ریخت و کشتیرانی در آن جریان داشت.. در زمان اسکندر این رود تغییر مسیر داده شد و به دریاچه آرال ریخت. در زمان حمله مغول ها، آنها برای نابودی پایتخت خوارزم، شهر اورگنج، جریان رود را به سمت شهر تغییر دادند که این تغییر موجب شد تا رود دوباره به خزر بریزد. این تغییر مسیر بیش از سه دهه دوام نیافت و سرانجام این رود مجددا به مسیر قبلی هدایت شد و به دریاچه آرال تغییر مسیر داد. از دیگر رودهای مهم فلات ایران می بایست از اروندرود در جنوب ایران نام برد. اروند، نام پهلوی رودی است که ایرانیان باستان آن را " نگره" به معنی ناوک و تیغ می نامیدند. این رود به زبان بابلی " کلت" و به یونانی "تیگریس" نامیده می شد. اعراب نیز از این رود با نام شط العرب یاد می کنند. در ارتباط با نام رود اروند، فردوسی شعری دارد که می گوید " اگر پهلوانی ندانی زبان / به تازی تو اروند را دجله خوان".
دریاچه ها و خلیج
دریاچه یا دریای خزر از بزرگترین حوزه های آبگیری ایران است. گر چه در حال حاضر سهم اندکی از آن در اختیار ایران است اما در گذشته گستره کامل دریاچه خزر در اختیار ایرانیان قرار داشت. یونانی ها به آن "دریای کاسپین" می گفتند. استرابون معتقد بود این نام به دلیل سکونت نژاد کاسپی در ساحل غربی دریا، برگزیده شده است. نام گذاری آن به نام خزر نیز به ساکنان شمال غربی باز می گردد که بخزرها بودند. جزیره بزرگ و معروفی در این دریا به نام آبسکون وجود داشت که از میان رفته است. برخی از مورخان مکان این جزیره را در منطقه آشوراده فعلی می دانند. از دیگر دریاچه های مهم ایران می بایست از دریاچه ارومیه نام برد. کبودان، شاهی و شوردریا از دیگر اسامی این دریاچه است. در شاهنامه از آن با نام "خجست" یاد شده و در اوستا نیز "چی چست" به معنای درخشان نامیده شده است. در کتاب زند، در باره این دریاچه گفته شده که "آذرگشسب" در کرانه دریاچه "چی چست" است. از دیگر دریاچه های هزاره های پیش در ایران می توان از سوان یا گوگجه در قفقاز، دریاچه ساوه یا حوض سلطان در مسیر قم و ساوه، هامون در سیستان نام برد که در حال حاضر یا به طور کلی خشک شده اند و یا به شکل فصلی درآمده اند.
سواحل جنوبی و جنوب غربی ایران مجاور خلیج فارس است. در هزاره های پیش، گروهی از نژاد آریایی از هندوستان به کرانه های خلیج فارس آمدند و در آنجا اقامت گزیدند. این محدوده به نام پارس نامیده شد و خلیجی که به وسیله آن پارسیان با اقوام دیگر آمد و شد داشتند، به نام خلیج فارس نامگذاری شد. نخستین کسی که موقعیت ممتاز نظامی خلیج فارس را در نظر گرفت، داریوش بود. داریوش با کمک گرفتن از فنیقی ها که استادان صاحب نام کشتی سازی آن دوران بودند، تعداد زیادی کشتی جنگی و تجاری ساخت و در خلیج فارس ناوگان بزرگی از کشتی های جنگی و تجاری ایجاد نمود. با حمله اسکندر این ناوگان آسیب دید اما در دوره اشکانیان ناوگان تجاری و جنگی ایرانیان در خلیج فارس دوباره رونق گرفت. در زمان انوشیروان تمامی سواحل و جزیره های خلیج فارس تحت سلطه ایرانیان بود و تجارت با هندوستان و آفریقا از طریق خلیج فارس انجام می شد.
گزارش و عکس: جواد عرفانیان عالی منش