حافظ؛ از عرفان خراسان تا غزل شیراز، سیر جاودان روح ایرانی

مشهد - حافظ پیوند عرفان خراسان و غزل شیراز است؛ جایی که عشق و اندیشه درهم میآمیزند و روح ایرانی در آینه شعر او تداوم مییابد.
مشهد - حافظ پیوند عرفان خراسان و غزل شیراز است؛ جایی که عشق و اندیشه درهم میآمیزند و روح ایرانی در آینه شعر او تداوم مییابد.
خبرگزاری مهر، گروه استانها - عاطفه وفاییان، زهرا غفوریان: حافظ، چکیده ناب شعر و اندیشه ایرانی است؛ شاعری که فراتر از زمان و مکان، با زبان عشق، خرد و اعتراض، جان ایرانیان را در طول قرنها تسخیر کرده است. از شیراز تا نیشابور، از کویهای ساده تا دانشکدههای ادبیات، نام او همچنان رمز زنده بودن روح فرهنگ است.. آنچه حافظ را از بسیاری شاعران ممتاز میسازد، تنها زیبایی لفظ و ظرافت غزل نیست، بلکه جوهرهای از آزادی، تأمل و ایمان است که کلماتش را جاودانه کرده است. او نهتنها شاعر، که متفکر و منتقد اجتماعی بود و شعر را رسانهای برای گفتوگو میان انسان و حق، میان عشق و عقل، میان زمین و آسمان ساخت.
بررسی دیدگاه اندیشمندان و ادیبان معاصر درباره حافظ، راهی است برای فهم بهتر چرایی ماندگاری او در جان مردم؛ چراکه ماندگاری حافظ بیش از آنکه حاصل صنعت شعری باشد، نتیجهی همنفسیاش با روح جمعی ایرانیان است. مکتب شعر و عرفان خراسان نخستین سرچشمهای بود که روح حافظ از آن نوشید. پیوند وی با اندیشه رودکی، نیشابوریان و مولوی نشان میدهد که حافظ گرچه در شیراز زیست، اما از حیث اندیشه، از ماوراءالنهر تا توس را در جغرافیای روح خود جای داد.
نگاه حافظ به انسان، نگاهی وحدتگراست؛ در جهانی که تعصبات، ریا و فریب حاکم است، او انسان را ستوده و بر کرامت و خرد او پای فشرده است. همین انسانگرایی، شعر او را از محدودهی عرفان فردی به مرز اصلاح اجتماعی کشانده است. وجه دیگر عظمت حافظ در موسیقی کلامش است. شعر او همچون نغمهای شرقی، با گوش و ذوق ایرانی سازگار است. توازن وزن و قافیه، همنوایی حروف و تکرار واژگان، شعر حافظ را به موسیقی بیکلام فرهنگ ایرانی بدل کرده است.
هر بیت حافظ، آمیزهای از معنا و موسیقی است. از «رندی» و «طنز» گرفته تا «عارفانهترین تصویرها»، شعر او میان واژه و نغمه، پیوندی بیبدیل آفریده که حتی قرائت سادهی یک غزل، به گوش مخاطب احساس آهنگ میبخشد. در روزگاری که ذهن نسل جوان بهسرعت در حال تغییر است، بازخوانی حافظ فرصتی است برای گفتوگوی میان نسلها. حافظ همدلی میآفریند؛ زیرا مسئلهاش انسان است، نه زمان. این همان نکتهای است که استادان ادبی بر آن تأکید دارند: باید زبان همدلی را بهجای زبان تحمیل نشاند.
حافظ، شاعر آزادی در اندیشه و عشق بود؛ او در پس واژههایش، هم نقد میکرد، هم میآموخت، هم میبخشید. به همین دلیل است که نام او قرنهاست از کتابخانهها فراتر رفته و به دل و حافظهی مردم راه یافته است، اکنون که جهان در کشاکش بیمعنایی و سطحینگری است، یاد حافظ نهتنها یاد یک شاعر، بلکه یاد فرهنگ گفتوگو، زیبایی و تعادل است. همین میراث است که پژوهشگران معاصر وظیفه دارند میان گذشته و امروز پیوند زنند تا نسل جدید بار دیگر با زبان شعر، اخلاق و انسانیت آشتی کند.
حافظ وامدار مکتب شعر و عرفان خراسان است
یوسف بینا، شاعر و استاد ادبیات دانشگاه در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه تلفیق هنر و اندیشه، رمز جاودانگی شعر حافظ است، اظهار کرد: حافظ وامدار مکتب شعر و عرفان خراسان است.
شاعر و استاد ادبیات دانشگاه با نگاهی تحلیلی و عمیق به جایگاه حافظ در ادبیات ایران، دلایل ماندگاری این شاعر بزرگ، پیوندهای فکری و ادبی حافظ با مکتب خراسان و همچنین چالشها و راهکارهای انتقال میراث ادبی به نسل جوان میپردازد.
وی با تأکید بر اینکه حافظ تنها یک شاعر نیست، بلکه صدای اندیشه، عشق، عرفان و انسانگرایی در دل تاریخ ماست، معتقد است که شعر حافظ در جهان پرآشوب امروز نیز میتواند راهگشای ذهن و جان انسان معاصر باشد. در ادامه، متن کامل این گفتوگو را میخوانید.
بینا درباره رمز ماندگاری حافظ در فرهنگ ایران اظهار کرد: رمز ماندگاری حافظ یا هر شاعر بزرگی به سادگی قابل تحلیل نیست.
شاعر و استاد ادبیات دانشگاه گفت: عوامل متعدد فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، ادبی، هنری، فلسفی و فکری در ماندگاری یک شاعر مؤثرند. با این حال، میدانیم حافظ محبوبترین، مشهورترین و ماندگارترین شاعر در ذهن و زبان ایرانیان است.
این شاعر و مدرس ادبیات فارسی گفت: به تعبیر استاد خرمشاهی، «شعر حافظ، حافظه ماست». وقتی شعری مانند اشعار حافظ به ذهن و زبان نسلهای گوناگون ایرانی راه پیدا میکند، نشان میدهد که این ماندگاری تنها به دلیل ارزش ادبی شعر او نیست.
وی افزود: در تاریخ ادبیات فارسی، شاعران بسیاری با آثاری ارزشمند وجود دارند که به اندازه حافظ در حافظه جمعی ماندگار نشدهاند. رمز ماندگاری حافظ، تلفیق نگاه ویژهی شاعرانه با اندیشهای عمیق است.
بینا بیان کرد: شعر او نگاهی مینیاتوری و دقیق به جزئیات دارد، در عین حال در بستر یک جهان بزرگتر، یعنی اندیشه انسانی، معنا مییابد. حافظ در همه ستایشها و انتقادهایش، انسان را محور قرار میدهد؛ عشق، عرفان و حتی اعتراض او در خدمت ارتقای انسان است..
این استاد دانشگاه با اشاره به تأثیرپذیری حافظ از سنت شعر خراسانی ادامه داد: هرچند حافظ از شیراز است، اما آشکارا تحت تأثیر مکتب شعر و اندیشه خراسانی قرار دارد. ارادت او به رودکی، خوانش متفاوتش از شخصیتها و تصاویر شاهنامه، تأثیرپذیری از فردوسی و بهرهگیری از نگاه عرفانی مولوی، همه نشان از ارتباط عمیق حافظ با سنت خراسانی دارد. شعر سبک خراسانی مقدمهای بر شعر سبک عراقی است که حافظ در آن مینویسد. به همین دلیل، بیتردید میتوان حافظ را وامدار ادبیات خراسان دانست.
وی به چالش انتقال شعر و اندیشه حافظ به نسل جدید پرداخت و تصریح کرد: با وجود نزدیکی زبان حافظ به زبان رسمی ما، نسل امروز با تحولات سریع دنیای دیجیتال، ذهن و زبان متفاوتی یافته است.
بینا خاطرنشان کرد: برای ارتباط مؤثر با آنان، باید باب گفتگو را گشود. همدلی، مقدمه همزبانی است. اگر بتوانیم فضای همدلانه ایجاد کنیم، میتوانیم مفاهیم ارزشمند فرهنگ و ادبیات ایران، از جمله شعر حافظ، را به نسل جوان منتقل کنیم.
شاعر و استاد ادبیات دانشگاه تأکید کرد: گفتگو با نسل نو نهتنها برای انتقال شعر و ادب که برای حل بسیاری از مشکلات اجتماعی نیز ضروری است. من در کلاسهای درس دیدهام که دانشجویان ابتدا گارد بستهای در برابر مفاهیم ادبی دارند، اما وقتی همدلی ببینند، گاردشان را کنار میگذارند. این تجربه نشان میدهد که حتی امروز هم میتوان شعر حافظ را زنده نگه داشت.
وی با اشاره به حضور همیشگی حافظ در زندگی ایرانیان افزود: تا چند سال پیش دیوان حافظ را با گل و نبات تزئین کرده و در مراسم عروسی هدیه میدادند. اما در سالهای اخیر، نهتنها حافظ، بلکه همه جلوههای فرهنگ ایرانی در نسل جدید کمرنگ شده است.
شاعر و استاد ادبیات دانشگاه افزود: دلیل این امر، ضعف ما در ایجاد ارتباط و گفتوگو با نسل جدید است. فضای مجازی این خلا را پر کرده، اما ما هنوز میتوانیم با بازسازی فضای ارتباطی، شعر حافظ را در زندگی نسل جوان زنده کنیم.
وی با تأکید بر پیامهای انسانگرایانه در شعر حافظ گفت: در دنیای پرآشوب امروز، که به نام انسان به انسان ظلم میشود، شعر حافظ یادآور ارزش و عظمت انسان است. این شعر از عشق و عرفان گرفته تا نقد اجتماعی و پرسشگری، در همه حال بر جایگاه والای انسان تأکید دارد.
بینا تاکید کرد: ادبیات فارسی بهویژه شعر حافظ، به دنبال ساختن انسان فرهیخته، خردمند و عاشق است؛ چیزی که گمشدهی جهان امروز است. ما برای یافتن خرد، فرهنگ و عشق، میتوانیم و باید به شعر حافظ بازگردیم.
وزن شعر حافظ با ذوق مردم ایران سازگار است
سمانه سنگچولی، شاعر و پژوهشگر ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به جایگاه موسیقی در شعر حافظ، این عنصر را از مهمترین دلایل پیوند عمیق ایرانیان با دیوان حافظ دانست و اظهار کرد: موسیقی شعر حافظ در جنبههای گوناگون وزن، قافیه، ردیف و احساس درونی قابل بررسی است.
شاعر و پژوهشگر ادبی گفت: شعر حافظ از جنبههای گوناگون قابل اهمیت است و یکی از ویژگیهای برجسته آن، این است که هر فرد با هر سلیقه و سطح سوادی که دارد با اشعار او ارتباط برقرار میکند و سخن دل خود را در کلام حافظ مییابد.
وی افزود: مؤلفه موسیقی در شعر حافظ در چند وجه قابل بررسی است؛ از جنبه ظاهری و کلامی گرفته تا جنبه درونی شعر. همین وجوه باعث شده است که اشعار حافظ از موسیقی خاصی برخوردار باشند. حتی اشارات او به اصطلاحات و ابزارهای موسیقایی چون چنگ، رباب، دف و مطرب نشان میدهد که شاعر شیرازی با موسیقی آشنا بوده و نگاه تخصصی به آن داشته است.
سنگچولی با اشاره به اینکه حافظ از واژههایی چون ابریشم و پرده در معناهای موسیقایی بهره برده، گفت: در گذشته سیم سازها از ابریشم ساخته میشد و حافظ در ابیات خود با دقت از این واژهها استفاده میکند. او در کنار مفاهیم عاشقانه، موسیقی را نیز در جان شعر جاری کرده است.
شاعر و پژوهشگر ادبی ادامه داد: اولین نمود موسیقی در شعر حافظ، وزن است. وزن اشعار حافظ موسیقی مورد پسند ایرانیان را دارد و همین موجب انس مردم با شعر او شده است. برخلاف برخی شاعران چون ناصرخسرو که وزن شعرشان برای گوش ایرانی دلنشین نیست، وزن شعر حافظ با ذوق مردم ایران سازگار است و از همین رو فال حافظ برای مردم دلنشین است.
وی همچنین قافیه و ردیف را دومین و سومین نمود موسیقی در شعر حافظ دانست و افزود: قافیه به واسطه تکرار حروف مشترک، آهنگ و صدا را در ذهن شنونده القا میکند؛ مانند واژههای شکایت و حکایت در غزلهای معروف حافظ. علاوه بر آن، ردیف نیز نقش مهمی در ایجاد موسیقی دارد؛ تکرار واژههایی چون تو یا شما در پایان هر مصرع حس عاطفی و عاشقانه خاصی را به شعر میدهد.
سنگچولی در ادامه، به موسیقی درونی و احساسی در شعر حافظ اشاره کرد و گفت: حافظ با انتخاب و چینش کلمات، احساس و درونیات خود را بازتاب میدهد. برای نمونه در بیت «سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند» تکرار حروف چ و سین، فضایی نرم و روان ایجاد میکند و در بیت «خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد» تکرار حرف خ، حس سنگینی و پایان را القا میکند.
شاعر و پژوهشگر ادبی افزود: حتی در برخی از ابیات مانند «نماز شام غریبان چو گریه آغازم» موسیقی در سطح احساسی به اوج میرسد و با کشش حروف و تکرار آواها، شکل سمفونیک به شعر میدهد. حافظ با شناخت دقیق از ذوق ایرانی، موسیقی شعر را بر مبنای حس و فرهنگ ایرانی آفریده است.
وی گفت: همانگونه که استاد خرمشاهی اشاره کردهاند، حافظ حافظه ایران است؛ زیرا توانست با ادغام هنر موسیقی و زبان، شعر را به تجربهی عمیق فرهنگی و روحی بدل سازد. موسیقی شعر حافظ نهتنها در زمان او، بلکه تا امروز در جان مردم ایران زنده و جاری است.
حافظ؛ شاعر انقلابگر غزل و مصلح اجتماعی
محمدمهدی سینیچی، کارشناس و استاد ادبیات اظهار کرد: حافظ نهتنها انقلابی در غزل بهوجود آورد بلکه به عنوان یک مصلح اجتماعی، فیلسوف شعر و قاری قرآن شعر فارسی را به اوج رساند.
کارشناس و استاد ادبیات با بیان اینکه «حافظ پیش از آنکه موضوع تحقیق و تصحیح و شرح شود، در میان مردم بزرگ شد»، گفت: علت ماندگاری او در ذهن و زبان مردم این است که در غزل انقلاب کرد؛ به طنز، رندی و واژههای نمادینی چون پیر مغان، خرقه، صومعه و خانقاه جلوه تازهای بخشید و عرفان، اخلاق و فلسفه را توأمان در شعر خویش به نمایش گذاشت.
وی افزود: حافظ در شعر خود نهتنها مضمونگرا بلکه معناگراست و آثارش سرشار از نقد اجتماعی است. او واعظان ریاکار زمان خود را با طنز و کنایه مورد خطاب قرار داده و در همان حال با نگرشی قرآنی و فلسفی به عمق انسان و جامعه پرداخته است.
سینی چی با اشاره به تسلط موسیقایی حافظ، اظهار کرد: خوشخوانی و خوشلهجه بودن حافظ، برگرفته از تلاوت قرآن و شناخت دقیق او از دستگاههای موسیقی عربی چون «رَست» و «حجاز» بود. به همین دلیل 495 غزل او در دیوانش مملو از اوزان مطبوع و دلنشین است و در حدود 135 غزل از دیوان وی بر وزن غزل معروفش «در ازل پرتو حسنت زن تجلی دم زد / فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن» بنا شدهاند. وی حافظ را نه فقط حافظ قرآن، بلکه قاری قرآن دانست که تأثر از نغمات قرآنی را در موسیقی شعر وارد ساخته است.
کارشناس و استاد ادبیات در ادامه با اشاره به تأثیرپذیری حافظ از شاعران پیشین، تصریح کرد: حافظ از بزرگانی چون سنایی، عطار نیشابوری، خواجوی کرمانی، ناصر بخارایی و سلمان ساوجی تأثیر پذیرفته است، اما با نوآوریهای خود، شعر فارسی را متحول ساخت. او بخشهایی از اشعار خواجوی کرمانی را با حفظ وزن و قافیه بازآفرینی کرد؛ از جمله در بیت «این چنین رفته است در عهد ازل تقدیر ما» که در هر دو دیوان به مشابهت دیده میشود.
به گفته وی، حافظ در بسیاری از اشعار خود مضامین مشابهی با آثار ناصر بخارایی و سلمان ساوجی دارد که نشان از عمق مطالعه او در آثار پیشینیان است؛ با این حال، آنچه حافظ را ممتاز میسازد، مهارت، فلسفه نهفته و سلیمالذوقی اوست که شعر را از سطح لفظ به معنا رسانده است.
سینیچی افزود: در روز بزرگداشت حافظ شایسته است از خواجوی کرمانی نیز یاد شود؛ شاعری که حافظ در بسیاری از قالبها از او تأثیر پذیرفت. استادان ادبی معتقدند سه شاعر بیشترین اثر را بر حافظ داشتهاند؛ کمالالدین اسماعیل اصفهانی، سعدی شیرازی و خواجوی کرمانی.
کارشناس و استاد ادبیات تأکید کرد: رسانهها وظیفه دارند در شناساندن چهرههای بزرگ ادب فارسی به جامعه و نسل جوان تلاش کنند. مطالعه در دیوان این بزرگان سرشار از پند، حکمت و راه درست زیستن است و نسل امروز باید با افکار و میراث فرهنگی آنان بیش از پیش آشنا شود.
اشعار حافظ؛ محور آموزش مفاهیم اخلاقی، عرفانی و زیباییشناسی
جواد بلندی، پژوهشگر ادبیات فارسی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به وضعیت آموزش و توجه به حافظ در نظام آموزشی کشور اظهار کرد: با وجود اینکه حافظ محبوبترین شاعر ایرانی در میان عموم مردم است، انعکاس این محبوبیت در کتابهای درسی بسیار ناچیز است. تنها در پایه نهم یک غزل از حافظ بهصورت ناقص تدریس میشود، در حالی که شعر او میتواند محور آموزش مفاهیم اخلاقی، عرفانی و زیباییشناسی باشد.
پژوهشگر ادبیات فارسی افزود: در بخشهایی از آموزش، مانند مسابقات حافظخوانی، گامهای مثبتی برداشته شده است، اما همچنان نگاه سطحی به شعر حافظ وجود دارد. خوشبختانه مردم خود بهصورت خودجوش در محافل فرهنگی، کافهها و انجمنهای ادبی به شعر و هنر میپردازند و این روند نشان میدهد فرهنگ دارد از حیطه نهادهای دولتی خارج میشود.
حافظ؛ چراغ پیوند گذشته و آینده ادبیات ایران فروزان ماند
شعر حافظ حلقه اتصال گذشته به آینده است؛ بازخوانی او تنها ادبیات نیست، نوعی بیداری فرهنگی است. اگر او را از حافظه نسل جدید حذف کنیم، در واقع بخشی از روح ایرانی را از خود برداشتهایم.
حافظ همچنان آموزگار انسانگرایی است؛ در دنیایی که پر از نامردمی و فریب است، او به ما یاد میدهد عشق و خرد را فراموش نکنیم. این پیام، نیاز امروز بشرِ خسته از هیاهو و بیمعنایی است. حافظ همچنان چراغی روشن بر بلندای ادبیات ایران است؛ نوری که از مکتب شعر خراسان فروزان شد و در غزلهای شیراز به اوج رسید. هرکه امروز در پی معنا، عشق و حقیقت است، ناگزیر گذرش از کوچههای غزل حافظ خواهد بود؛ همانجا که واژه و ایمان، در یک نغمه جاودانه یکی میشوند.

