حجاب در میانه افراط و تفریط
گروه زنان و جوانان خبرگزاری فارس؛ وحیده علیمیرزائی، دانشجوی دکتری حقوق زن: در تاریخ شفاهی جمهوری اسلامی ایران، رد پای مدیران و مسئولانی را شاهدیم که مشی افراطی خود را به انحای مختلف بر مردم دیکته کردهاند؛ اما در دهههای اخیر با تغییر مشی خود، رفتارهای تفریطآمیزی از خود نشان میدهند که بسیار تاملبرانگیز است. شکل گیری و گسترش پدیده بدحجابی در سالهای اخیر، معلول علتهایی است که علتالعلل آن را میتوان در افراط و تفریط عملکرد مدیران و مسئولان در دولتهای مختلف دانست.
بازخوانی عملکرد دولتهای پس از انقلاب اسلامی در بررسی علتهای شکلگیری و گسترش پدیده بدحجابی و بیحجابی را میتوان کشفالعلل ظهور و بروز این پدیده دانست. شوربختانه اکنون کار به جایی رسیده است که برخی از عناصر افراطی جریان اصلاحطلب همسو با جریان ضدانقلاب، بهدنبال جابهجایی منکر بیحجابی و بدحجابی بهجای معروف حجاب برآمدهاند. روند تدوین آییننامهها و قوانین طی سالهای پس از انقلاب اسلامی مناسب بودهاند؛ اما بحث این است که متأسفانه در دولتهای مختلف بنابر سلیقهها حتی قوانین واضحی که از جایگاه حقوقی بالایی هم برخوردار بودند، نادیده گرفته میشوند.
فعالیتهای فرهنگی مستمر در حوزه عفاف و حجاب و عدم قبول مسئولیت از سوی وزارتخانههای مختلف باعث تضعیف مسئله حجاب در جامعه شده است. مقام معظم رهبری (حفظه الله) در اواخر دهه 80 در جریان بازدید از نمایشگاه قرآن با توقف در غرفه عفاف و حجاب فرمودند: «از کار کردن برای عفاف و حجاب خسته نشوید»؛ اما در کمال شگفتی برخی از مسئولان از انجام این مسئولیت شانه خالی کردهاند!
خوشبختانه عموم مردم کشورمان متدین هستند و در روز ملی حجاب و عفاف با حضور میلیونی در خیابانها خواستار جامعه عفیف شدند؛ اما مسئولان در این زمینه از مردم عقب ماندهاند و به هجمههای دشمن توجهی نمیکنند! این که سیاستگذاریها و قوانین مرتبط با بحث حجاب در مقطع سوم انقلاب اسلامی یعنی در فاصله زمانی سالهای 76 تا 84 اجرا نشد، نیازمند آسیبشناسی است که به زعم من از نبود اراده لازم در مسئولان برای اجرای آن ناشی شده است.
در حال حاضر نیز اراده جدی در میان مسئولان فرهنگی و مراکز علمی آموزشی در خصوص رعایت قوانین عفاف و حجاب وجود ندارد. برخی از اقدامات نظارتی از سال 86 به بعد شدت گرفت؛ چرا که مصوبات مجلس شورای انقلاب فرهنگی دنبال شد و آییننامه تشکیل شورای ارزیابی عفاف و حجاب در این زمان به تصویب رسید و به همه دستگاهها ابلاغ شد؛ اما به نظر میرسد این آییننامه باید تببین میشد و اکتفا به نگاشتن یک آییننامه نیازهای ما را تأمین نمیکند.
براساس یک تقسیمبندی واقعبینانه گروه بسیار زیادی در جامعه ما با توجه به تقید دینی خودشان نیازمند قانون در این زمینه نیستند که البته منظور نظر بنده تنها افراد چادرپوش نیست؛ بلکه منظور عفیفان جامعه است. گروه دیگر هم با وجود این که پایبندی به دین ندارند اما از باب اخلاق، عفت را رعایت میکنند و گروه دیگر نیز با فشار قانون به عفاف و حجاب پایبند هستند؛ اما در این میان گروهی قانونگریز هستند و نیازمند استفاده از روشهای ارشادی، فرهنگی و قانونی. افزون بر این گروهی به دنبال اشاعه بیعفتی در جامعه هستند که با شکل و شمایل مانکنها به فکر ارائه خود بوده و حتی گاهی با گروهها، مراکز و افرادی در ارتباط هستند که در این زمینه در حال برنامهریزیاند تا فرهنگی مغایر با عفاف و حجاب را در جامعه ایرانی به هنجار تبدیل کنند که البته مسئولان هر جامعه با رفتارهایی که مغایر عفت عام باشد باید به صورت ضابطهمند برخورد کنند؛ اما گروه آخر از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا اینها که گاهی متاسفانه در گروه نخبگان جای میگیرند، عدم لزوم حجاب را با زبان علم (ارائه نشریات، کتاب، فیلم و...) ترویج میکنند!
جامعه ایران امروز دارای سه جریان فرهنگی (اسلامی، ایرانی و غربی) است. در اوایل شکلگیری انقلاب (سال 57 تا 59) جو غالب فرهنگی در کشور ما جو اسلامی بوده است؛ اما وقتی فعالیتهای فرهنگی با شروع دهه 60 کاهش پیدا کرد جریان ایرانی و غربی پررنگتر شد و یک مثلث فرهنگی در کشور شکل گرفت. این مثلث به مرور زمان جوانها را بهسوی خود کشاند و در این خلال دیدیم که جو جامعه گاهی بهسوی فرهنگ غربی و گاهی بهسوی فرهنگ ایرانی کشیده میشد.
به عقیده من به جای این که صرفا نهادها و سازمانها را مسئول بدانیم، بهترین کار برخوردهای فرهنگی قوی در این زمینه است که مقام معظم رهبری (حفظه الله) با تعبیر آتش به اختیار از آن نام برده اند.