حرفهای تازه «پیرمرد معروف» کوه دماوند که قاطر اجاره میدهد و انگلیسی صحبت می کند
گفتوگو با «مسعود بایه» که در مسیر قله دماوند قاطر اجاره میدهد و ویدئوی انگلیسی صحبتکردنش در شبکههایاجتماعی پربازدید شد
یک پیرمرد روستایی که جلوی دکه ای فلزی ایستاده و خیلی شیرین و مسلط انگلیسی صحبت می کند؛ تسلط خوب و بیان روان او و کوهنوردانی که با چشم های گرد دورش حلقه زده اند محتوای کلیپ پربازدید یکی دو روز اخیر در فضای مجازی را تشکیل می دهد. گشتیم و گشتیم تا آقای «مسعود بایه» را پیدا کردیم و او با مهربانی پذیرفت گپی با ما بزند و بگوید چطور این قدر خوب زبان انگلیسی را یادگرفته که با گردشگر ها انگلیسی صحبت می کند.
یکی از پربازدیدترین ویدئوهای چند روز اخیر مربوط به انگلیسی صحبتکردن مردی است که گفتهشده در مسیر قله دماوند، قاطر اجاره میدهد. او در بخشهایی از این ویدئو به مشتریاش که آن طرف خط تلفن است، میگوید: «its not good for me»، «Faster, quick»، «i wating for you,by by». کاربران زیادی هم درباره این ویدئو، کامنتهای شوخی و جدی گذاشتند. مثلا کاربری نوشت: «جالبیاش این جاست که فن مذاکره هم بلده. گفت چون دیر کردی سری دوم میبرمت، پول بیشتری هم باید بدی یعنی منت هم سرش گذاشت!» در مینی پرونده امروز زندگیسلام با «مسعود بایه» درباره این ویدئو، شغلش و این که چطور زبانانگلیسی را یاد گرفته، صحبت خواهیم کرد.
59 سالهام و بومی شهر «رینه»
هرسال گردشگران داخلیوخارجی زیادی برای صعود به دماوند زیبا و باشکوه، مسیر جاده هراز، روستای پلور، رینه و گوسفندسرا را انتخاب میکنند. دکه «مسعود بایه» در گوسفندسراست. او راهنمای مشهور کوهستان در مسیر جنوبی دماوند است که مجوز حملونقل بار با قاطر به بارگاه سوم دماوند یا همان پناهگاه فدراسیون در ارتفاع 4200 متر را دارد. این مرد خوشبرخورد به محض این که تماس ما را پاسخ میدهد، با یک صدای پرانرژی میگوید: «سلام، جان دلم، درخدمتم.» او درباره خودش میگوید: «59 ساله هستم و بومی شهر رینه. از سالها پیش در این جا دکه دارم و مشغول به کار هستم. برادرم هم با من کار میکند.»
تلفنی با گردشگر صربستانی حرف میزدم
از او میپرسم ویدئویی که در شبکههای اجتماعی پربازدید شده را دیده یا نه که میگوید: «یس، یس! البته من کاری نکردم. سالهاست همینطوری صحبت میکنم. نمیدانم چه کسی از من فیلم گرفته و در شبکههای اجتماعی منتشر کرده است. آن موقع داشتم با یک گردشگر صربستانی صحبت میکردم. آنها در راه بودند، قرار بود ساعت 8 صبح بیایند تا بارشان را برایشان ببرم بالا. ساعت 8 نیامدند، 9 نیامدند و 10 هم نیامدند. بیش از هزار کوهنورد در آن جا بودند و من قاطرهایم را چون به آن گردشگر قول داده بودم، بسته بودم و منتظرشان بودم تا بیایند و کار آنها را راه بیندازم. گفتم حالا که آنها به من ایمیل زدند و من هم قول دادم، باید سر حرفم بمانم. میدانستم که آنها 15 نفر هستند. اما خیلی دیر کردند و آن ویدئویی که در شبکههایاجتماعی منتشر شده، مربوط به زمانی است که به آنها میگفتم خیلی منتظرتان ماندم، تا چه زمانی میرسید؟ و.... بالاخره ساعت یک ظهر آمدند، بارشان را روی قاطرها گذاشتم و برایشان بردم بالا.»
زبانانگلیسی را بدون کلاس یاد گرفتم
او درباره این که چطور اینقدر سلیس زبانانگلیسی را یاد گرفته و آیا کلاس رفته یا نه، میگوید: «انگلیسی را در همین ایستگاه و زمانی که کار میکنم، به مرور یاد گرفتم. چون مشتری خارجی زیاد دارم، کلمات مهمی را که باید برای ارتباط با آنها بلد باشم، بهصورت تجربی یاد گرفتم و میگویند لهجهام هم شبیه آنها شده است. برای یادگیری زبان، کلاس نرفتم. سال 60، زمانی که کلاس نهم بودم، ترک تحصیل کردم و دیگر بعد از آن سر هیچ کلاسی نرفتم و این ها را فقط از حرفزدن با گردشگران خارجی یاد گرفتم.»
35 سال است که مشغول باربری هستم
از او میپرسم شغلش دقیقا چیست که میگوید: «من 35 سال است که در دماوند کار میکنم. مشغول باربری با قاطر در دماوند و راهنمای کوهستان هستم و در خدمت مردم. پنج قاطر هم دارم. این را هم بگویم هر زمان که با گردشگرهای خارجی، انگلیسی صحبت میکنم، مشتریهایم تعجب میکنند که این قدر مسلط هستم.»
از صداوسیما و محیطزیست به من زنگ زدند
از او درباره شرایطش بعد از انتشار این ویدئوی پربازدید میپرسم که میگوید: «بعد از انتشار آن ویدئو، فقط امروز نزدیک 100 نفر آمدند و میگویند که ما میخواهیم با تو عکس یادگاری بگیریم! سرم خیلی شلوغ شده. از صداوسیما و محیطزیست و کوهنوردی و... در چند ساعت گذشته به من زنگ زدند و قرار است فردا بیایند این جا. راستش را بخواهید به آنها گفتم که من فردا نیستم و در این موقع از سال، معمولا سرم خیلی شلوغ است. الان هوا برای کوهنوردی خیلی عالی است و بالای هزار یا 1500 نفر فقط امروز برای صعود به دماوند به اینجا آمدند.»
با قاطرهایم بعد از سقوط هواپیما به کمک مردم رفتم
بسیاری از کاربران شبکههایاجتماعی که او را میشناسند، کامنتهای جالبی درباره رفتارهای تحسینبرانگیزش نوشتند. مثلا کاربری نوشته: «به یاد دارم که در بمباران شهر کرمانشاه در زمان جنگتحمیلی با عراق، تلگرافی از طرف این خانواده محترم «بایه» برای من آمد که در صورت تخلیه شهر، این جا برای شما و خانواده و آشنایان، محلی را در نظر گرفتهایم و آماده پذیرش شما هستیم که همین صفت جوانمردی ما را دلگرم و امیدوار کرد و دانستیم که همچنان هستند کسانی که به یاد موقعیت وخیم و خطرناک دیگران هستند، گرچه خودشان در امان بودند.» از او درباره این ماجرا میپرسم که میگوید: «بله، یادم هست. من در خدمت مردم هستم. اگر یادتان باشد یک هواپیما هم دو یا سه سال پیش در بیابانهای اطراف همین منطقه سقوط کرد، من کارم را تعطیل کردم و با قاطرهایم برای کمک به آنجا رفتم. آن قدری هم که از دستم برمیآمد، کمک کردم.»
منبع: خراسان هم اکنون دیگران می خوانند-
اینترنت رایگان بگیرید | مشمولان جدید اینترنت رایگان مشخص شدند
-
افشاگری از آزار و اذیت جنسی کودکان در پارکها | کودکآزار مخوف به دام افتاد
-
منتظر دلار 15 هزار تومانی باشیم؟
-
قاچاق دختران در عراق | دختران چگونه گرفتار شبکه تجارت جنسی شدند؟
-
جنجال خانه مخوف در بهشهر | ماجرای تخریب خانه مخوف چیست؟
-
ماجراهای باورنکردنی باند مخوف یک مرکز زیبایی در مشهد | از پخش عکسهای ممنوعه و منشوری تا انجام عملهای غیرمجاز