حسرت اثری که هدفش سرگرمی نبود / فقدان روایت هنرمندانه از «تراژدی عشق و سیاست» در دهه 90
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: این روزها سریال فاخر «کیف انگلیسی» از شبکه آی فیلم بازپخش میشود و تماشای مجدد سریال کیف انگلیسی در شبکه آی فیلم یک حس دوگانه ایجاد می کند. حسرت و لذت! حسرت از اینکه سریال های الف ویژه و تاریخی تلویزیون از چه سطح کیفی بالایی برخوردار بود و حالا سال هاست که شاهد تولید چنین مجموعه هایی نیستیم و هم لذت تماشای اثری فاخر که فقط سرگرمی نیست بلکه نوعی کسب خودآگاهی تاریخی هم است. سریالی که داستانی را در دهه 20 شمسی روایت میکند و در سیر داستانی خود حسابی به مسائل سیاسی آن روزگار، زندگی و فرهنگ مردم و به خصوص طبقه روشنفکر و نخبه سرک میکشد و در این میان از عنصر عشق برای جذابتر کردن روایتش استفاده می کند.
«کیف انگلیسی» در سال 78 ساخته شد اما در سال 79 برای اولین بار از شبکه یک پخش شد و به خاطر تم سیاسیاش و کنایههایی که به طبقه روشنفکر میزد، حاشیههایی را هم به دنبال داشت. شخصیت و محور اصلی قصه منصور ادیبان است که در ابتدا روزنامهنگاری تحصیلکرده و روشنفکر با کلی ایده و شعار آزادیخواهی و استقلال است و در نهایت نماینده مجلس میشود و با تطمیع انگلیسیها وارد بازار داد و ستدهای سیاسی میشود و از شعارهایش فاصله میگیرد.
حضور علی مصفا و لیلا حاتمی به عنوان یک زوج واقعی و هنری در این سریال از جمله نقاط قوت این مجموعه بود که بر غنای او افزود. علی مصفا نخستین حضورش در یک سریال تلویزیونی را تجربه می کرد. لیلا حاتمی در «کیف انگلیسی» نقش مستانه را ایفا کرد. کاراکتری که برای رسیدن منصور ادیبان با بازی علی مصفا به نمایندگی مجلس تلاش بسیاری کرد اما در نهایت در عشق مغبون شد. این دو پس از این سریال فقط یک بار دیگر، در سریال مناسبتی «پریدخت» نیز به تلویزیون آمدند و نقش آفرینی کردند.
شاید مهم ترین عنصر دراماتیکی سریال را باید همین ساختار ترکیبی و تلفیقی عشق و سیاست دانست. موقعیتی که به گونه ای دیگر و در شرایطی دیگر در سریال شهرزاد حسن فتحی هم تجربه شد. وجود یک موقعیت رومانتیک که سویه هایی از یک ژانر ملودرام را با خود دارد همواره برای مخاطب ایرانی جذاب بوده و گویی لطافت تجربه عاشقانه، خشک و رسمی بودن سویه های سیاسی را کم کرده و آن را تلطیف می کند. ضمن اینکه دوره تاریخی به تصویر کشیده شده در این سریال یکی از حساس ترین دوران تاریخ معاصر است.
داستان سریال به وقایع سیاسی دهه 1320 ایران میپردازد؛ یکی از مهمترین و حساسترین مقاطع تاریخی کشور که نطفه بسیاری از تحولات سیاسی و حکومتی ایران در آن منعقد گردید: پایان جنگ دوم جهانی، سقوط رضاشاه و جانشینی محمدرضا پهلوی، ظهور جریانهای سیاسی سهگانه ملی مذهبی مارکسیستی، نفوذ تدریجی امریکا در کشور، مضاعف شدن اهمیت اقتصادی نفت در معاملات و معادلات سیاسی، غائله آذربایجان، آغاز دومین دوره طلایی احزاب و مطبوعات و... هر یک از این حوادث علاوه بر جایگاه خاصشان در حافظه تاریخی جامعه ایران در بطن خود جذابیتهای موضوعی خاص و حتی به لحاظ دراماتیک قابلیتهای فراوانی برای پرداخت ادبی و هنری دارد و از این رو پرداختن به هر کدام از آنها در یک اثر هنری، میتواند عامل جذابیت آن اثر باشد.
استفاده مناسب از ملودیها و تصنیفهای قدیمی تهران در سریال مثل «گشته خزان نوبهار من»، «بچه چاقو کشم» یا «رنگ اصفهان درویش خان» نیز بر این جذابیت افزود. موسیقی متن سریال کیف انگلیسی یکی از ماندگارترین موسیقی هایی است که در حافظه دراماتیک مخاطب ثبت شده است. فرهاد فخرالدینی سازنده این تنوع شنیداری دلچسب بود که قسمت های پایانی سریال را هم با صدای علیرضا قربانی پوشش داده بود و تقریبا برای اولین بار از این خواننده توانای ارکستر ملی ایران آن زمان در عرصه هنر سینما و تلویزیون استفاده کرد و با تصنیف زیبای «گشته خزان نو بهار من» که با درونمایه قسمتهای پایانی به شدت در آمیخته بود، جذابیت سریال را مضاعف ساخت.
گزافه نیست اگر بگوییم هسته معنایی و محوری سریال کیف انگلیسی نه صرفا خود سیاست که اخلاق سیاسی است. در واقع سریال حکایتگر غارت اخلاق فردی و اخلاق سیاسی است و روایتگر آرمانهایی که صرفا پیش از دستیابی به قدرت سیاسی، مقدس هستند و به محض قرار گرفتن در پشت میز سیاست و وارد شدن به بازار داد و ستدهای سیاسی، رنگ میبازند و جز نام و شعاری از آنها باقی نمیماند. نوعی استحاله سیاسی و ایدئولوژیک که در یکی از سکانس های مهم سریال به شکل نمادینی دراماتیزه می شود. آنجا که منصور ادیبان و خیل نمایندگان به سوی مجلس شورای ملی (مجلس پانزدهم) روان هستند، در حالی که در دست هر یک از آنها کیفی انگلیسی به نشانه مزدوری برای اجانب قرار دارد و همزمان سرور شورانگیز «ای ایران ای مرز پرگهر» مرحوم روحالله خالقی و مرحوم بنان نیز روی صحنه شنیده میشود.
«کیف انگلیسی» را قطعا باید یکی از گنجینه های نمایشی تلویزیون دانست که حضور قدرتمند بازیگرانی مثل قطبالدین صادقی، علی مصفا، لیلا حاتمی، محمدرضا شریفینیا، فرهاد اصلانی، سیروس گرجستانی و رضا کیانیان بر جذابیت و ماندگاری آن افزود. سریالی که تماشای هر باره آن چیزی از لذت دوباره اش کم نمی کند.