حضور 60 درصد مردم در پیامرسانهای داخلی / آیا مهاجرت به پلتفرم بومی اتفاق افتاده است؟
گروه علم و پیشرفت خبرگزاری فارس؛ چند روز پیش وزیر ارتباطات، تصویری را در کانال شخصی خود در پیامرسان بله بارگذاری کرد که آمار کاربران فعال ماهانه پیامرسانهای ایرانی نشان میداد. این آمار که ظاهرا بر اساس داشبورد گوگل فایربیس استخراج شده بود، به دلایلی مورد توجه رسانههای مختلف قرار نگرفت، اما حاوی نتیجه بسیار مهمی است که در این مجال به آن اشاره میشود.
یکی از انتقادات دائمی به پیامرسانهای ایرانی این بود که مردم به اینها اعتماد نخواهند کرد. حتی نظرسنجیهای رسمی نیز چنین مسئلهای را تایید میکرد؛ برای مثال در نظرسنجی ایسپا (که البته قدیمی و مربوط به مرداد 1400 است) از مردم پرسیده شده بود که «در حال حاضر، شما از کدام رسانههای اجتماعی استفاده میکنید؟» در پاسخ 48.4 درصد پاسخگویان اعلام کردند که فقط از رسانههای اجتماعی خارجی استفاده میکنند؛ در مقابل حدود 23 درصد پاسخگویان گفتند هم از رسانههای اجتماعی داخلی و هم خارجی استفاده میکنند. حدود 2 درصد هم گفته بودند فقط از رسانههای اجتماعی داخلی مثل سروش، روبیکا و... استفاده میکنند. 27 درصد پاسخگویان نیز کاربر هیچکدام از رسانههای اجتماعی نبودند. بر این اساس تحلیلها از این حکایت میکرد که مردم اقبالی به پیامرسانهای داخلی نخواهند داشت.
اما اتفاقاتی که در دو سه ماه گذشته رخ داد، نشان داد که این گمانه زنیها صحیح نیست و مردم اگر خدمتی باکیفیت دریافت کنند، شبیه به تاکسیهای اینترنتی و فروشگاههای برخط، از آن سرویس استفاده خواهند نمود. اما چرا احساس عمومی ما با آمار وزیر ارتباطات همخوانی ندارد؟
چرا احساس نمی کنیم که مهاجرت صورت گرفته است؟
1- باید توجه داشت که در امور فرهنگی و اجتماعی احساس شخصی ما ملاک نیست و بسیار پیش آمده که فرد در «حباب اطرافیان» گیر میکند و رفتار افراد نزدیک به خود را به سایر طبقات اقتصادی - اجتماعی و مناطق جغرافیایی کشور تعمیم میدهد. لذا برای شناخت امور میبایست از آمارهای رسمی و روشهای علمی بهره برد. برای مثال درباره میزان کاربران واتساپ و اینستاگرام، فهم عمومی با واقعیت متفاوت است.
طبق اخرین نظرسنجی که توسط ایسپا انتشار عمومی پیدا کرده (خرداد 1401) بیان شده است که 78.5 درصد افراد بالای 18 سال کشور از یک پیامرسان یا رسانه اجتماعی استفاده میکنند. در این میان استفاده از واتساپ با 71.1 درصد بیش از سایر برنامهها است و پس از آن اینستاگرام به میزان 49.4 درصد و تلگرام به میزان 31.6 درصد استفاده میشود. یعنی اگر جمعیت ایرانیان بالای 18 سال را در حدود 60 میلیون نفر در نظر بگیریم [2] حدود 42.6 میلیون نفر از واتساپ استفاده میکردهاند و اگر جمعیت بالای 7 سال را برابر 74 میلیون در نظر بگیریم، جمعیت استفاده کنندگان از واتساپ حدود 52.5 میلیون نفر است. اما تصور عمومی این است که انگار تمام ایرانیان این پیامرسان را نصب دارند.
2- آمارها را از مراجع متفاوت میتوان تقاطع گرفت. برای مثال علاوه آمار پیمایش ایسپا میتوان آمار کافه بازار به عنوان فراگیرترین بازار اپلیکیشن ایرانی را بررسی کرد. بازار پیش از فیلترینگ، نصب واتساپ را به میزان 70+ و اینستاگرام را به میزان 50+ میلیون نفر نشان میداد (با این فرض که ممکن است بعضی افراد دو شماره داشته باشند). این اعداد درحالی است که واتساپ به صورت انحصاری به مهمترین رسانه خارجی برای ارتباطات بدل ایرانیان شده بود اما در مقابل رسانه انحصاری داخلی وجود نداشت.
لذا همان طور که نشان خواهیم داد، تعداد افراد مهاجرت کرده به داخل زیاد است، اما چون این جمعیت بین سکوهای مختلف تقسیم میشود، این افراد کم به نظر میآیند. آمار کاربران پیامرسانهای داخلی بر اساس اطلاعات کافه بازار (در تاریخ 20 آذر 1401) به شرح زیر است:
همان طور که این آمار نشان میدهد بیش از 43 میلیون نفر پیامرسانهای داخلی را نصب کردهاند، بنابراین در مقایسه با آمار واتساپ و اینستاگرام با اطمینان میتوان گفت که بیش از 60 درصد مردم به داخلی مهاجرت کردهاند.
3- نکته دیگر این است که کاربران به صورت «انفرادی» به پیامرسانهای داخلی مهاجرت کردهاند و هنوز گروهها بدانجا منتقل نشده است؛ باز در نظرسنجیهای معتبر مانند ایسپا از افراد پرسیده شده که بیشترین استفاده شما از رسانههای اجتماعی چیست و اغلب کاربران به برقراری ارتباط با دوستان، خانواده و... اشاره داشتهاند. لذا به خلاف آنکه کسب و کار کانالداری در این پیامرسانها پررونق است که خواننده محترم این را از آمار اعضای کانالهای پرمخاطب و تعداد مشاهدهها (view) میتواند مطمئن شود، اما به دلیل مهاجرت انفرادی، این تصور به وجود میآید که انگار کسی از اینجا استفاده نمیکند.
به عنوان آزمایش کافی است یکی از پیامرسانهای بالای ده میلیون کاربر را نصب کرده و نگاهی به قسمت مخاطبان آن بیندازیم. میتوان پیش بینی کرد که 30-20 درصد شماره مخاطبان گوشی خود را در آنجا بتواند ببیند که با نصب پیامرسان دوم و سوم این تعداد رو به تزاید خواهد گذاشت. لذا به درستی میتوان نشان داد که مردم به پیامرسانها مهاجرت کرده اند اما به خاطر تنوع پیامرسانها است که این مسئله به درستی دیده نمیشود. امید که با ایجاد امکان اتصال متقابل بین پیامرسانها (interconnection) یا تلفیق آنان از طریق خرید، واگذاری سهام و... این مسئله پراکندگی برطرف شود.
آیا موفقیت پیامرسانهای ایرانی در جذب کاربر مایه مباهات است؟
شاید برخی این ایراد را وارد کنند که مهاجرت گسترده ایرانیان به پیامرسانهای داخلی به خاطر فیلترینگ واتساپ و اینستاگرام صورت گرفته است و کسب و کارهای زیادی در این مدت متضرر شدند و بنابراین این مسئله چندان مایه خرسندی و مباهات نیست. در پاسخ چند نکته گفتنی است:
اول اینکه حوزه «پیامرسانی» جزو فناوریهایی است که در مرز دانش قرار گرفته و پاسخگویی همزمان به هزاران درخواست در لحظه و انتقال میلیونها فایل و پیام در روز، پیچیدگیهای زیادی دارد که معدود کشورهایی در دنیا از آن بهره بردهاند. فیلترینگ رسانههای اجتماعی خارجی دست کم در دو مقطع دیگر در کشور ما صورت گرفته بود؛ فیلترینگ تلگرام در سال 1397 و حوادث بنزینی سال 1398. در این دو مقطع مشکلاتی برای پیامرسانهای داخلی به وجود آمد و نارضایتیهای گسترده از آنان تا مدتها ادامه داشت، اما در مقطع فعلی اگرچه اختلالات موردی وجود داشت، اما و سرویسدهی پیامرسانها در طول هشتاد و چند روز گذشته همواره برقرار بود و زحمات تیمهای جوان و نخبه پیامرسانهای ایرانی این مرتبه به بار نشست.
دوم آنکه به واسطه این اقدام، ایران توانست استقلال خود را در بخشی از فضای مجازی به دست آورد. دستاورد تاریخی ملی شدن صنعت پیامرسانی در کشور را از این حیث میتوان با ملی شدن صنعت نفت مقایسه کرد. با این توضیح که «داده» به جای «نفت» مهمترین منبع اقتصاد جدید به شمار میرود و در دست داشتن جریان جهانی داده شبیه به جریان جهانی انرژی، گامی بزرگ در جهش تمدنی کشورها محسوب میشود. همان طور که بسیاری از خدمات دیگر مانند تاکسیهای اینترنتی، فروشگاههای آنلاین، آموزش مجازی و... همگی اجزای مختلف استقلال ایران در فضای مجازی است که باکیفیت پایدار در کشور ما در حال ارائه شدن است و مردم هم از آنان احساس رضایت دارند.
سوم اینکه بدون تعارف مردم ما در شبکههای اجتماعی خارجی زیر شدیدترین بمباران رسانههای معاند و محتواهای ضداخلاقی قرار داشتند و مردم بیپناه بدون سلاح و سواد رسانهای مجبور بودند از سلامت فکر و روان خود و خانوادهشان در آنجا محافظت کنند. در اغتشاشات اخیر و به واسطه میدانداری شرکت متا (به عنوان شرکت مادر اینستاگرام و واتساپ) در این بحران، حاکمیت مجبور شد مردم را با سختی و (بخوانید اجبار!) به پناهگاههای امن هدایت کند. اینکه ما خانه امنی داریم که میتوانیم در آن زندگی کنیم و از بمباران در امان باشیم، چیز بدی نیست. به پناهگاه که نباید فحش داد. البته برخی به درستی میگویند: ما قبول داریم خرمشهر آلوده شده، اما خانه و زندگی ما چه میشود؟ تکلیف کسب و کار ما که آنجا مانده چیست؟ جواب این است که باید به مرور خانه و زندگی و کسب و کار را در محیط امن شکل داد. البته که در مثال ما خرمشهری وجود ندارد و اینستاگرام زمین دشمن بخوانید تلآویو یا نیویورک بود که مردم و مسئولان ما در آنجا خانه و مغازه ساخته بودند اما به هر حال دولت میبایست تلاش کند تا حد امکان خسارتها و جراحتهای ناشی از این انتقال را به حداقل برساند، و تا زمانی که شهری به تمام معنا خرم و هوشمند در کشور مجازی ایران ایجاد شود، دست از کار و حمایت برندارد.
- محمدحسین سیاح طاهری، جامعه شناس و کارشناس فضای مجازی
پایان پیام /