حکایت سهل انگاریهایی که موجب ابتلای به کرونا شد

کرونا مهمان ناخواندهای شده که تمام جهان را در سختترین برهه تاریخ برده و هرروز بر تعداد مبتلایانش بیشتر شده و شاهد پرپر شدن هموطنانمان هستیم. اما اینکه بدانیم چه کنیم که کرونا نگیریم هم مساله مهمی است.
ایکاش برخی از مردم شرایط بحران را درک میکردند و امروز پای درد و دل بیماران مبتلابه این ویروس نشستیم تا که شاید این درد و دلها درس عبرتی باشد برای همه آنانی که رعایت نمیکنند و شرایط را بحرانیتر میکنند برای بیخیالان ویروس کرونا تا که به خود بیایند و بدانند تنها با رعایت موارد بهداشتی میتوانیم از این ویروس در امان بمانیم.
امیر نوری مردی 65 ساله و از بهبودیافتگان کرونا است که ابتدای بیماریاش را اینگونه توصیف میکند: روزهای اول عطسه میکردم و چند روز بعد بدندرد و کمی سرفه داشتم و با پای خودم به دکتر مراجعه کردم که از ریهام عکسبرداری شود اما در درمانگاه حالم بد شد و وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان فرقانی بستری بودم و دستگاه اکسیژن به من وصل بود. او با اشاره به بیماری قلبیاش ادامه میدهد: دکتر به من گفت شما چهار روز است که به ویروس کرونا مبتلا شدهاید و باید برای زنده ماندن مقاومت کنی؛ سرفه امانم را بریده بود و خلط خونی بالا میآوردم.
این مرد 65 ساله که در کارگاه نجاری مشغول به کار است میگوید: کادر درمان و پزشکان بیمارستان فرقانی با وجود خستگی که از چشمانشان پیدا بود بسیار دلسوزانه به بیماران رسیدگی میکردند که از آنان تشکر و برایشان طلب خیر و عافیت میکنم؛ گروههای جهادی نیز در بیمارستان مشغول جانفشانی بودند و هنگام بدندرد مرا ماساژ میدادند و برخی اوقات برای بیماران کرونایی سوپ پخته و بین ما توزیع میکردند. او میافزاید: تنها گلایه من از وضعیت غذای بیمارستان بود که گاهی اوقات سوپ میدادند که خوردن آن راحت بود اما برخی اوقات برنج و مرغ یا غذاهایی میدادند که بنده به خاطر سرفه و تنگی نفس خوردنش برایم سخت بود؛ همسر و پسرم از منزل برایم آبمیوه و سوپ به بیمارستان میآوردند و توصیه بنده به بیماران مبتلابه کرونا این است که حتما سوپ و مایعات زیادی در طول دوران بیماری خود مصرف کنند تا روند بهبودی سریعتر باشد.
نوری با اشاره به اینکه بعد از یک هفته از بیمارستان مرخص شده و به منزل رفتم، میگوید: در منزل نیز همسرم زحمات زیادی متحمل شد و روحیهام نیز بسیار تضعیفشده بود و بعد از گذشت 14 روز از دوران نقاهت 20 کیلو کاهش وزن داشتم و هنوز هم باوجود گذشتن یک ماه و نیم از بیماری هنوز هم هنگام فعالیت زیاد نفس کم میآورم و اسپری تنفسی مصرف میکنم.
او علت اصلی ابتلای خود را رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی مانند نزدن ماسک میداند و ادامه میدهد: این ابتلا برای من تلنگری بود تا ماسک زدن را جدی بگیرم و خدا را شکر میکنم که به من فرصت دوباره زندگی را هدیه کرد.
همسر این نجار نیز معتقد است در طول 14 روز بیماری همسرم رعایت کرده و هنگام بیمارستان رفتن و یا در منزل ماسک را میزدم اما بعد از 14 روز ماسک را درآورده و همسرم کنارم نشسته بود که عطسه کرد و قطرات عطسهاش به لباسم خورد و با خودم گفتم 14 روز گذشته و لباسم را عوض نکردم که شب خوابیده و فردای آن روز با چشمدرد و گلودرد مواجه شدم و بعد از 3 روز تست کرونای من مثبت شد و در منزل شروع به مصرف مایعات کرده و مدام به فکر مرگ بودم و گریه میکردم تا اینکه یک روز بالاخره به خودم گفتم من باید تلاشم را برای زنده ماندن بکنم.
او یکی از گلایههایش را رفتوآمد راحت همراهان به بیمارستان هنگام بستری همسرش در بیمارستان فرقانی معرفی کرد، چرا که معتقد بود این رفتوآمدها انتقال بیماری را بیشتر میکند، البته ازیکطرف دارای مزیت دیگری هست که پسرم میتوانست برای همسرم آبمیوه و غذا به بیمارستان ببرد؛ خوشبختانه پسرم به دلیل رعایت دقیق پروتکلهای بهداشتی در بیمارستان و منزل به ویروس کرونا مبتلا نشد. مادری 70 ساله با قامتی خمیده ابتدای بیماری پسر 45 سالهاش را اینگونه توصیف میکند: پسر من کرونا را به خنده و شوخی میگرفت و هرچه میگفتم مادر تو دیابت داری ماسک بزن گوش نمیداد و با سهلانگاری خودش را گرفتار کرد و ما تا دو هفته تنها دعایمان شده بود سلامتی و بهبودی پسرم. مجتبی پسر این مادر ادامه میدهد: یک روز هنگام غروب بدندرد زیادی داشتم و لرز کردم آخر شب تب هم اضافه شد، اول با خودم گفتم سرماخوردهام اما فردای آن روز احساس تنگی نفس هم به سراغم آمد و به خاطر بیماری دیابت به پزشک بیمارستان امام رضا (ع) قم مراجعه نمودم و بعد از دادن تست در یکی از پایگاههای سلامت پردیسان پس از سه روز تست کرونای من مثبت شد و یکی از گلایههایم هم همین نتیجه دیرهنگام تست سی پی آر کرونا است چرا که اگر هر فردی زودتر متوجه مثبت شدن تستش شود حواسش را نسبت به اطرافیانش برای عدم انتقال بیشتر جمع میکند؛ من بیدقتی کردم و با خودم میگفتم من کرونا ندارم سرما خوردم و برای پزشک رفتن به خاطر بدحالی و بیحالی از دو نفر از اقوام کمک گرفتم که هر دو یک هفته بعد از ابتلای من آنان نیز مبتلا شدند. این کارمند دارای 3 فرزند کوچک است و میگوید: با شروع علائم اتاقم را جدا کرده و سپس فرزندانم را راهی منزل یکی از اقوام کرده تا آنان مبتلا نشوند، اما همسرم نیز پس از 4 روز از شروع علائم من و مثبت شدن تستم تب کرد و پس از آزمایش خون متوجه کرونای او هم شدیم و سختترین قسمت این ابتلا همین بود که هر دو مبتلا شده بودیم و کسی هم نمیتوانست از ما مراقبت کند چون مبتلا میشد؛ همسرم حس بویایی چشاییاش را تا یک ماه از دست داد و تا یک ماه و نیم سرفه میکرد و من هم من چندین روز در منزل به دستگاه اکسیژن وصل بودم که این دستگاه را از هلالاحمر گرفته بودیم.
مجتبی با بغض از دلتنگی و نگرانی برای فرزندانش در آن روزها حرف میزند و دلیل ابتلایش را بیخیالی و نزدن ماسک و مسافرت میداند. او درمان کامل بیماری کرونا را زمانبر معرفی کرد و افزود: من پس از سه هفته فرزندانم را ملاقات کردم و به خاطر این قرنطینه فرزندانم آسیب روحی زیادی دیدند که پس از گذشت دو ماه هنوز هم این عواقب گریبان گیر ما هستند؛ در این مدت بیماری اقوام برای ما سوپ و مایعات میفرستادند و مدام با ما تلفنی صحبت میکردند که این دلگرمی بود ولی درونمان پر از دلهره و نگرانی برای فرزندانمان بود و مدام به خاطر بد درد و تنگی نفس شدید مرگ را به چشمم میدیدم. مجتبی ادامه میدهد: بهعنوان یک پدر از مردم تقاضا میکنم مراقب خود و فرزندانشان باشند و پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند تا مانند من و خانوادهام درگیر این بیماری و دوران سخت آن نشوند؛ نباید تصور کرد چیزی نیست و یک سرماخوردگی است برای من که خیلی سختتر از سرماخوردگی گذشت و میتوانم بگویم سختترین روزهای عمرم بود و تنها با توکل به خداوند و توسل به اهلبیت (ع) روحیهام را حفظ کردم. سعید پسری 24 ساله است که ابتدای ابتلایش به ویروس کرونا را اینگونه توضیح میدهد: من در مهمانی نامگذاری فرزند تازه متولدشده یکی از اقوام شرکت کردم پس از سه روز سوزش چشم و بدندرد داشتم، با خودم گفتم حتما سرماخوردهام اما پس از چند ساعت تب و سرفه آغاز شد به پزشک مراجعه کرده و تست کرونا دادم پس از دو روز نتیجه تست من مثبت شد؛ ناگفته نماند بهمحض شروع علائم خودم دریکی از اتاقهای منزل قرنطینه کرده و به همسرم گفتم ماسک بزن و همین سبب عدم ابتلای همسرم شد.
او ادامه میدهد: تا پنج روز اول بیماری مانند سرماخوردگی گذشت اما روز ششم صبح با تنگی نفس شدید مواجه شدم طوری که سرفه و تنگی نفس امانم را بریده بود به پزشک مراجعه و متوجه درگیری شدید ریههایم شدم و دستور پزشک بستری در بیمارستان بود؛ 6 روز در بیمارستان امیر المومنین (ع) قم بستری شدم و مرگ را با چشمانم دیدم. این پسر جوان ضمن تشکر از برخورد خوب و مهربانانه کادر درمان و کارکنان این بیمارستان از مردم عزیز ایران و استان قم تقاضا کرد پروتکلهای بهداشتی را جدی بگیرند. او دلیل ابتلای خودش را سهلانگاری و بیتوجهی به پروتکلهای بهداشتی دانست و افزود: دروان قرنطینه بیماری و استرس این دوران خیلی سخت است و بدن انسان را ضعیف میکند پس مردم عزیز مراقب باشند. سید مهدی حسینی، دبیر شورای اطلاعرسانی دانشگاه قم در مورد وضعیت تغذیه در بیمارستان فرقانی یا بیمارستانهایی که بیمار کرونایی بستری است در گفتوگو با خبرنگار ایسنا گفت: تغذیه هر بیمار و میزان غذای او بستگی به تشخیص کارشناس تغذیه و پزشک مستقر در بیمارستان دارد.
وی ادامه داد: طبق دستورالعمل وزارت خانه از طرف معاونت درمان عنوان شد افرادی که در بیمارستان بستری هستند در صورت نیاز میتوانند همراه داشته باشند، اما همراه هر بیمار باید با رعایت پروتکلهای بهداشتی و استفاده از گان یا لباس مخصوص در بیمارستان حضور یابد.
این تجربیات بهبودیافتگان شاید تلنگری باشد برای آنانی که کرونا را جدی نمیگیرند و خود و دیگران را درگیر میکنند و باید بدانیم تنها با رعایت موارد بهداشتی و در خانه ماندن از این ویروس در امان میمانیم. انتهای پیام