دوشنبه 16 مهر 1403

حکمت‌های تقوی

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
حکمت‌های تقوی

چند حدیث از امام جواد علیه السلام به همراه شرح

حدیث اول: ارکان توبه

توبه در احادیث امام جواد

«التوب علی اربع دعائم: ندم بالقلب، و استغفار باللسان، و عمل بالجوارح، و عزم ان لا یعود» توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی به دل، استغفار به زبان، کار (و جبران) با اعضاء، و تصمیم بر اینکه به گناه باز نگردد.[1]

دریچه ای که به نام «توبه» به روی گنهکاران باز است، موهبتی الهی و لطفی خاص است. تا بندگان خطاکار، باز هم از رحمت خدا برخوردار باشند. آنچه توبه را تشکیل می دهد، عناصر چهارگانه ای است که در این حدیث آمده است: اول: «پشیمانی قلبی»، تا گنهکار، از عمل زشت خود در درون پشیمان نشود، توبه مفهومی ندارد. دوم:«آمرزش خوهی به زبان» و به تعبیر دیگر «استغفار»، که نشان دهنده ی تواضع خطاکار در برابر خدا و درخواست مغفرت و بخشایش از اوست. سوم:«جبران عملی»، چه در تکالیفی که مربوط به رابطه ی ما با خداست، چه در حقوقی که مردم بر گردن ما دارند؛ یعنی اگر کسی مال مردم را خورده، یا به کسی تهمت زده است، توبه اش پرداخت حق الناس و رفع تهمت از متهم است. چهارم: تصمیم جدی بر تکرار نکردن گناه. فرض کنید کسی سرقت کرده و به زندان افتاده است و می گوید توبه کرده ام. وقتی توبه اش واقعی است که عزم جدی داشته باشد که اگر آزاد شد، هرگز سراغ دزدی نرود. و الا اگر به فکر سرقتهای بعدی باشد، توبه اش جدی و واقعی نیست. قرآن کریم به صورت مکرر پس از بیان توبه، اصلاح را آورده است «تابو و اصلحوا» (بقره 160؛ نساء:146؛ آل عمران: 89؛ و موارد دیگر.) و این اشاره دارد به اینکه توبه تنها استغفار به زبان نیست. بلکه باید در عمل نیز جبران کند. به هر حال، گناه نکردن، آسان تر از توبه کردن است. حدیث دوم: همنشین بد

همنشین در احادیث امام جواد علیه السلام

«ایاک و مصاحب الثریر، فانه کالسیف، یحسن منظره و یقبح اثره»

از همنشینی با بد بپرهیز، چرا که او مثل شمشیر می ماند، منظرش زیباست، ولی اثرش زشت است. [2]

در کلمات معصومین، نسبت به رفاقت و همنشینی توصیه های فراوان شده و نکته های نابی بیان گشته است. اهمیت دوست، بر کسی پوشیده نیست. اثرپذیری انسان از همنشینان هم بدیهی است. آنچه بعضی را وارد «حوزه ی خطرناک دوستان بد» می کند، جاذبه ها و جلوه های کاذب و فریبنده است که چشم خرد را کور می کند و آدمی را به دام می اندازد. در روایات، از «دوست بد» گاهی به مار خوش خط و خال، اما زهرآگین یاد شده که غافلان، فریب نقش و نگار زیبای ظاهرش را می خورند و سراغش می روند و نیش می خورند و هلاک می شوند. گاهی هم افراد شرور بد، به «شمشیر» تشبیه شده اند، مثل همین حدیث. ظاهر شمشیر و تیغ بران جالب و جاذب است. برق می زند و چشم نواز و ظریف است. ولی اندکی غفلت، سبب می شود که انسان از «زخم شمشیر» آزرده و مجروح شود، یا در میدانهای نبرد، در اثر ضربات شمشیر دشمن، چهره و دست و بازو زخمی شود. هر چند زخم شمشیر التیام می پذیرد و خوب می شود. ولی جای آن بر بدن و چهره و سر باقی می ماند و اثرش زشت و ناخوشایند است. پس با هر کس نباید دوست شد. از افراد شرور و بد طینت باید پرهیز کرد، چرا که: ای بسا ابلیس آدم رو که هست پس به هر دستی نباید داد دست حدیث سوم: عزت مؤمن

عزت مومن در حدیث امام جواد علیه السلام

«عز المؤمن فی غناه عن الناس.» عزت مؤمن، در بی نیازی او از مردم است.[3]

آنچه انسان را برده و فرومایه می سازد، «طمع» است. عده ای همیشه چشم به دست دیگران دوخته اند و طمع دارند. این از «حقارت نفس» و فرومایگی و بی شخصیتی سرچشمه می گیرد و در عرصه های دیگر هم آنان را پست و زبون می سازد. مؤمن باید عزیز باشد. زندگی عزتمندانه، درسی است که اولیای دین به ما داده اند. بالاترین درس عزت را در حیات و قیام و شهادت حسین بن علی علیه السلام و یارانش می بینیم، که حاضر شدند جان عزیزشان را نثار کنند، ولی عزت و آقایی خود را از دست ندهند و زیر فرمان فرومایگان، ذلیلانه زندگی نکنند. غیر از عزت در بعد اجتماعی و سیاسی، عزت مالی و اقتصادی هم یک ارزش است. باید ریشه ی طمع و حرص را کند، تا آزاد زیست. باید از ثروت و مکنت و دارایی دیگران دیده فرو بست، تا به عزت رسید. در حدیثی آمده است: چه زشت است که مؤمن، خواسته و رغبتی داشته باشد که او را ذلیل و خوار سازد. و این یک حقیقت است. طمع، انسان را دنباله رو و مطیع و ذلیل این و آن می کند. برعکس، احساس بی نیازی از مردم و مناعت طبع و بلند نظری و بی توقعی، عزت و شکوه می آورد. بسیاری هستند که در پی لقمه ی نانی، دنبال این و آن می افتند؛ یا برای رسیدن به مال و ثروتی، پیش دیگران حقیر و کوچک می شوند. ولی... مؤمن حق ندارد خود را خوار و ذلیل سازد. حدیث چهارم: خطر عیبجویی

عیبجویی در حدیث امام جواد علیه السلام

«من عاب عیب، و من شتم اجیب» هر کس عیبجویی کند، از او عیبجویی می کنند، و هر کس دشنام دهد، پاسخ داده می شود.

رفتار ما با دیگران، در نحوه ی رفتار آنان با ما تأثیر می گذارد. اگر افراد مورد عیبجویی ما قرار می گیرند، دور از انتظار نیست که آنان هم عیبهای ما را آشکار کنند. دشنام، دشنام می آورد و مهرورزی و ادب، دیگران را به رفتار عاطفی و مؤدبانه وامی دارد. ما در این جهان، بازتاب اعمال و رفتارهای خود را شاهدیم. این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا این جهان کوه است و گفت و گوی تو از صدا هم باز آید سوی تو بر اساس این سخن حکیمانه ی امام جواد علیه السلام، لازم است «ادب در گفتار» و «انصاف در سخن» داشته باشیم و تا خودمان عیب و ایراد داریم، به نکوهش و عیبجویی از دیگران نپردازیم و عفت کلام را مراعات کنیم. عیب کسان منگر و احسان خویش دیده فرو بر به گریبان خویش بزرگان و کریمان، آن قدر شخصیت والا دارند که با تخریب چهره ی دیگری، برای خود شخصیت نمی تراشند. و اگر خطا و کاستی هم در دیگران ببینند، خطاپوشی می کنند و آبروداری. بی شک، هر که زبان طعن و عیبجویی اش نسبت به دیگران باز باشد، از زبان دیگران مصون نخواهد ماند. هر که آبروی دیگران را ببرد، آبرویش را می برند. حدیث پنجم: ثمره نیکی

نیکی در حدیث امام جواد علیه السلام

«اهل المعروف الی اصطناعه احوج من اهل الحاج الیه، لأن لهم اجره و فخره و ذکره، فمهما اصطنع الرجل من معروف فانما یبدا فیه بنفسه» اهل نیکی، به نیکی کردن محتاج ترند از نیازمندان، چرا که پاداش و افتخار و آوازه ی آن برای نیکوکاران است. پس هر گاه یک شخص، کار نیکی کرد، همانا ابتدا به خودش نیکی کرده است.

«معروف» در این حدیث به معنای نیکی و احسان است. در روایات است که یکی از درهای بهشت «باب المعروف» نام دارد که اهل احسان و نیکوکاری از آن به بهشت وارد می شوند. وقتی نیکی انجام می گیرد، دو نفر از آن برخوردار می شوند: یکی نیازمندانی که مورد احسان قرار می گیرند. دیگری احسان کنندگانی که از دارایی شان به نیازمندان می بخشند و برای خود، نام نیک و اجر بی حساب و پاداش اخروی ذخیره می سازند. چه کسی به این نیکی نیازمندتر است؟ نیکوکار، یا نیازمند؟ امام در این حدیث، به نتایج دنیوی و اخروی احسان که به شخص نیکوکار بر می گردد، اشاره دارد. پس آن که به نیازمندان کمک می کند، نباید انتظار تشکر دیگران را داشته باشد، زیرا در واقع به خودش نیکی کرده است. این مضمون در آیه «ان أحسنتم أحسنتم لأنفسکم»(اسراء، 7) نیز آمده است؛ یعنی «اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی کرده اید». دنیا، دنیای کنش و واکنش است؛ یعنی هم خوبیها به خود انسان برمی گردد، هم بدیها. فرصتها را از دست ندهیم. حدیث ششم: روش نصیحت کردن

نصیحت در حدیث امام جواد علیه السلام

«من وعظ اخاه سرا فقد زانه، و من وعظ علانی فقد شأنه»؛ هر کس برادرش را پنهانی پند دهد، او را آراسته است. و هر که او را آشکارا موعظه کند، بدنام و بی آبرویش کرده است.[8]

موعظه کردن برادر دینی، یک وظیفه ی اخلاقی است. پذیرفتن پند و موعظه ی دیگران هم، یک رفتار اجتماعی است. اما روش نصیحت و پند مهم است. هر کس آبروی خود را دوست دارد و می خواهد شخصیت او محفوظ بماند. موعظه و انتقاد آشکار و پیش دیگران، گاهی به جای اثربخشی، کینه و کدورت و عناد می آورد. نصیحتگر، اگر واقعا دلسوز است و به قصد اصلاح به کسی تذکر می دهد، خوب است که به خود طرف بگوید تا آبرویش محفوظ بماند و در رفع عیب بکوشد. بجز این، انتقاد کردن پیش چشم دیگران و تذکر دادن، آبروی فرد را می برد. امام علی علیه السلام می فرمایند: «نصحک بین الملأ تقریع» نصیحت کردن تو در میان جمع، کوبیدن و تحقیر است.[9] مثل آینه باشیم، که عیب افراد را به خودشان نشان می دهد. حدیث هفتم: ازدواج

ازدواج در حدیث امام جواد علیه السلام

«من خطب الیکم فرضیتم دینه و امانته فزوجوه، الا تفعلوه تکن فتن فی الارض و فساد کبیر»؛ اگر کسی پیش شما به خواستگاری آمد و دین و امانت داری او را پسندیدید، تزویج کنید، اگر چنین نکنید، در روی زمین فتنه و فساد بزرگ می شود.

این سخن را حضرت جواد علیه السلام در پاسخ نامه یکی از اصحابش به نام «حسن بن بشار» نوشت، که از نکاح و معیار صلاحیت فرد برای ازدواج پرسیده بود. معیارگرایی در ازدواج، ضامن استمرار پیوند زناشویی و استحکام بنیان خانواده است. آنچه در اسلام به عنوان «معیار» در همسر گزینی مطرح است، عبارت است از: دینداری، اخلاق شایسته، نجابت خانوادگی، تقوا و ایمان. زیبایی در درجه ی بعد است. تمکن مالی نیز نمی تواند معیار اصلی در ازدواج قرار گیرد. سخت گیریهای خانواده ها در امر ازدواج، به بالا رفتن سن ازدواج می انجامد. مشکلات تشکیل خانواده، از مهریه گرفته، تا هزینه های سنگین مراسم و توقعات بالای طرفین، تا داشتن خانه مستقل و شغل پردرآمد، سبب شده است که جوانان به راحتی نتوانند ازدواج کنند. پیامد تأخیر در ازدواج هم، به گناه و فساد کشیده شدن دختر و پسر جوان، و در نتیجه «فساد جامعه» است. توصیه ی امام این است که اگر خواستگار، دیندار و امین بود، موافقت کنید و ازدواج را سامان دهید، و گرنه مفسده های بزرگ پدید می آید. خداوند هم در قرآن، توصیه به تزویج می کند و وعده می دهد که اگر فقیر و تنگدست هم باشند، خداوند از فضل خویش آنان را بی نیاز می کند. (نور، 32) کاش معیارهای دینی در امر ازدواج، محور تصمیم گیری باشد و بیش از شغل و پول و قیافه، دین و ایمان طرف، ملاک پذیرش خواستگار باشد. حدیث هشتم: تأثیر اندوه بر جسم

تاثیر اندوه در حدیث امام جواد علیه السلام

«من کثر همه سقم جسده»؛ هر که اندوهش زیاد باشد، بدنش بیمار می شود.[11]

گذشته از این که غم و غصه، خوب است یا نه، مفید است یا مضر، این مهم است که انسان برای چه بخورد و اندوهش چه باشد. بعضی ها، غمهای کوچک به سبب مسائل جزئی و مادی دارند. بعضی هم برای هدفهای بزرگ و کمبودهای معنوی غصه می خورند که این، ارزشمند و قابل ستایش است. به هر حال، «غصه»، انسان را ضعیف و لاغر می کند و از غذا و خواب و استراحت می اندازد و بر جسم انسان اثر می گذارد. حتی گاهی برخی از بیماری های بی علاج و سرطان، نتیجه ی فشارهای روحی و غم و غصه ی زیاد و حساسیت است. در مثل ها آمده است:

غم و اندوه، کوه را آب می کند. دو سوم پیری به خاطر غصه است. دل بی غم در کجا جویم، که در عالم نمی بینم.

اندوه و غصه برای آنچه ارزش غصه خوردن ندارد، عاقلانه نیست. حوادث تلخ گذشته، جای اندوه ندارد، چون گذشته را نمی توان کاری کرد. برنیامده هم غصه نباید خورد، چون معلوم نیست چه خواهد شد. امید به آینده، نشاط می آورد. یأس و ناامیدی، روح را کسل و جسم را فرسوده می کند. پس، برای داشتن روحیه ی بانشاط و بدن سالم، بی جهت نباید غصه خورد. هیچ مشکلی نیست که حل نشود و هیچ اندوهی ابدی نیست. به آینده ی روشن باید اندیشید، تا غم از دل برود، مثل امید فرج و انتظار ظهور.

پی‌نوشت‌: (1). کشف الغمه، ج2، ص349 (2). بحارالأنوار، ج 75، ص 364 (3). اعلام الدین، ص 309 (4). الفصول المهمه، ص 260 (5). مثنوی، دفتر اول، بیت 215، دفتر دوم، بیت 2188 (6). مخزن الاسرار، نظامی، ص 126 (7). بحارالأنوار، ج 75، ص 79 (8). کشف الغمه، ج2، ص 350 (9). غرر الحکم، حدیث 9966 (10). من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 393 (11). موسوع کلمات الامام الجواد علیه السلام ص 240

کد خبر 699658