خاطرات وحشتناک گلزن دربی از بازی در پرسپولیس
ورزش سه نوشت: شاید هر بازیکن دیگری جای بهنام طاهرزاده بود با زدن یک گل در دربی تهران تبدیل به یکی از ستاره های پرسپولیس می شد اما او همانقدر که بی سرو صدا آمده بود بی سر و صدا هم ناپدید شد.
در سال های اخیر چند مصاحبه باردیگر نام بهنام طاهرزاده را مطرح کرده است. یکی دو مصاحبه خودش که یکی از آن ها با برنامه نود بود و یکی دو مصاحبه هم از بهروز رهبری فر که مثل همیشه حرف های تند و انتقادآمیزی بودند.
با این وجود حتی در روزهایی که خیلی چیزها در اینترنت قابل دسترسی است کمترین اطلاعاتی از این بازیکن وجود دارد و تنها تصاویر و اخبار دوران بازی اش مربوط به گلی است که در بازی برابر استقلال به ثمر رساند. بازیکن ناشناسی که در ده دقیقه پایانی بازی با شماره 22 وارد زمین شد و گل سوم بازی را هم زد. بعد از این گل که در روز خداحافظی فرشادپیوس به ثمررسید به نظر می رسید پرسپولیس همزمان صاحب دو مهاجم جوان و آینده دار شده است اما جالب است ادموند بزیک و بهنام طاهرزاده که هر دو در این بازی گل زدند دو سرنوشت تقریبا متفاوت داشتند هرچند بزیک هم عاقبت جدایی خوبی نداشت:" البته ادموند بازیکن محبوب امیرعابدینی مدیرعامل تیم بود و کسی جرات نداشت زیاد با او کاری داشته باشد. ضمن اینکه خودش هم هوای کار را داشت. در زمان سانترها دروازه بان ها عوض می شدند و عابدزاده، نکیسا و دلیخون درون دروازه می ایستادند برای من فرقی نمی کرد چه کسی درون دروازه است ضربه ام را می زدم اما ادموند در زمانی که عابدزاده درون دروازه بود مراعات می کرد."
برخلاف دعواهای بهنام طاهرزاده و بهروز رهبری فر بعد از جنجال در بازی پیشکسوتان، به نظر مشکل طاهر زاده در زمان حضورش در پرسپولیس بیشتر در نقطه دیگری بوده است. البته که دعوای او و رهبری فر در بازی پیشکسوت ها نیز ریشه در اتفاقات گذشته داشت اما آنطور که خود طاهرزاده می گوید مشکل اصلی با دو بازیکن بزرگ و اصلی تیم بوده است:" خب بعضی از بازیکنان ساک احمدرضا عابدزاده را می آوردند و کفشش را واکس می زدند اما من اینکارها را که نمی کردم در تمرینات هم مراعات نمی کردم و سعی می کردم هرکسی درون دروازه است گل بزنم. می گفتند بچه پررو است."
چه کسانی می زدند؟
اگر افشین پیروانی یا یحیی گل محمدی را دریبل می کردم اوضاع خطرناک می شد. بارها وقتی دریبل می زدم این صدا را می شنیدم که یحیی (گل محمدی) بزنش! مجتبی محرمی هم خوشگل می زد. اما یحیی گل محمدی و محمودکلهر که الان هر دو از دوستانم هستند هم بد می زدند. می توانید از خود کلهر بپرسید که مثل بروسلی روی هوا می پرید و جفت پا به سینه من می کوبید. یکبار مهرداد میناوند دریک برنامه تلویزیونی رسما گفت که رهبری فر به هاشمی نسب می گفت بهنام در رفت بزن. او گفت که طاهرزاده را از کمر به بالا می زدند. راست هم می گفت من سه بار در تمرین و روی کرنرها بینی ام شکست. با آرنج می زدند و در می رفتند. مربی تیم آقای درخشان هم نمی توانست حریف این بازیکن ها بشود. همه شان ملی پوش بودند."
حمیددرخشان مربی وقت پرسپولیس اما در این رابطه می گوید:" ببینید من نمی گویم این مسایل نبوده است. شاید خیلی از بازیکن های دیگر هم چنین تجربه هایی داشته اند. آن ها بازیکنان بزرگی بودند و من نمی گویم بدی می کردند می گویم سخت می گرفتند. اما برخی ها می توانند در نهایت از همین سختی ها عبور کنند و به نظرم راز موفقیت در فوتبال همین است. "
او درباره بهنام طاهرزاده هم گفت:" بهنام را من خودم پسندیدم و در همان دربی زمان تعویض روی نیمکت به می گفتند او را به زمین نفرست اما من این کار را کردم و بهنام به تیم کمک کرد و گل زد. این بازی باعث شد که او شناخته شود. او آنقدر خوب بود که لژیونر شد اما معتقدم که زود از پرسپولیس رفت. او باید می ماند و می جنگید."
درخشان درباره وجود چنین رفتارهای از سوی بزرگترهای تیم درقبال جوانان هم گفت:" نسل ها و دوره ها متفاوت است. من هفده سالگی به پرسپولیس آمدم و در این تیم بازیکنانی بازی می کردند که هر کدامشان وزنه ای در تیم ملی بودند و چنین اتفاق هایی برای من هم بوده است. من هم شده بود که می خواستم توپ کاشته ای را بزنم اما یک بزرگتر می زد و حتی باید می رفتم توپ را هم می آوردم. خودم این کار را می کردم. یا زمانی خود من یا بازیکنان همنسل من در پرسپولیس با سابقه و کاپیتان تیم بودیم اما رفتارمان در قبال جوان ها حمایتی بود اما در آن دوران بچه ها نسبت به جوان ها سخت می گرفتند."
یحیی طوری مرا زد که یکماه نتوانستم تمرین کنم
بهنام طاهرزاده به خاطره ای از حسین عبدی کاپیتان آن زمان پرسپولیس اشاره کرده و گفت:" من نمی توانستم حریفشان بشوم چون قطعا تعدادی از بازیکنان مطرح تیم علیه من بودند. در جام باشگاه های آسیا در امارات خیلی آماده بودم اما گفتند چندتا از بازیکنان بزرگ تیم گفته اند اگر او باشد ما نیستیم. در تمرینات خیلی انرژی داشتم، دریبل می کردم و گل می زدم؛ حسین عبدی کاپیتان تیم ما من را کشید کنار و گفت اینکارها را نکن خوششان نمی آید و نابودت می کنند. خب همین بازیکنان که به قصد نابودکردن من را در تمرین می زدند الان هرکدامشان پسرها و دخترهای جوان دارند. آیا دوست دارند در اجتماع یا محل کارشان اینگونه با بچه هایشان برخورد شود؟ من قبل از پرسپولیس عاشق همین بازیکنان بودم اما بعد از این اتفاق ها تا سال ها اسمشان می آمد حالم بد می شد."
او افزود:" پیروانی را در تمرین دریبل دوطرفه زدم و فریاد زد یحیی بزنش. گل محمدی دو متر ازمن عقب تر بود طوری من را تکل کرد که بیشتر از یکماه فقط فیزیوتراپی کردم تا بتوانم دوباره تمرین کنم. من واقعا به همه احترام می گذاشتم اما در زمین بازی می خواستم تمام تلاشم را بکنم و خودم را نشان بدهم. می توانید از مهرداد میناوند و نیمانکیسا بپرسید. البته این را هم بگویم مثلا رضا شاهرودی که واقعا دفاعی روی دستش نبود و من نمی توانستم از او رد شوم، خیلی مراعاتم را می کرد و هوایم را در زمان بازی داشت. مثلا وقتی با توپ می آمدم یک جوری من را می برد کنار زمین اما اگر رهبری فر بود به خشن ترین شکل ممکن من را می زد.. من با جوان هایی مثل مهدوی کیا، امامی فر، ترابیان، نیما نکیسا، علی کریمی رفیق بودم. من و علی کریمی با هم می رفتیم کرج."
بهنام جان! من می توانم کتاب بنویسم
نیما نکیسا همبازی بهنام طاهرزاده در آن پرسپولیس بود. بازیکن جوانی که به تیم ملی هم دعوت شد اما درون دروازه پرسپولیس و تیم ملی باید با عابدزاده که ستاره اول و محبوب ترین بازیکن زمان خودش بود رقابت می کرد. نکیسا اما درباره حرف های بهنام طاهرزاده و آن روزها می گوید:"این اتفاقی است که برای خیلی ها رخ داده است. شای برای علی پروین، حسن روشن و حمیددرخشان در دوران جوانی و توسط بازیکنان قدیمی تر رخ داده باشد. برای خود من آنقدر این فشارها زیاد بود که مجبور شدم اصلا کارم را تغییر بدهم."او افزود:" بهنام طاهرزاده راست می گوید، او بازیکنی بود که قابلیت زیادی داشت، مهاجم خطرناکی بود. او تحصیلکرده است و در دانشگاه تدریس می کند و می داند چه می گوید. او اما تنها استعدادی نیست که سوخته است من بالای پانزده نفر را می توانم بگویم که به خاطر مسایلی از این دست در فوتبال موفق نشدند. خود من پیانو می زدم و مسخره ام می کردند می گفتند این بچه سوسول است. فقط به او می گویم بهنام جان، می دانی که می توانم از این اتفاقات یک کتاب بنویسم.
ماجرای نکیسا و عابدزاده
بهنام طاهرزاده می گوید:" من بیشتر از همه با عابدزاده به مشکل خورده بودم. او را همه ایران را دوست داشتند و نه من بزرگتر از من هم اگر بود هیچکس حاضر نبود عابدزاده را ول کند و او را بچسبد. در باشگاه ایرانیان دوبی تمرین می کردیم و آقای درخشان و محمدخانی سانتر می کردند و من، بزیک، مهدوی کیا وترابیان ضربه می زدیم. نیما نکیسا داشت پشت دروازه با شهبازی فر و دلیخون تمرین می کرد. احمدرضا کارش تمام می شد می رفت شهبازی فر می آمد، شهبازی فر می رفت دلیخون می آمد اما تا نوبت نیما می شد احمدرضا دوباره می آمد می ایستاد درون دروازه."
او افزود:" یا در حال تمرین بودیم عابدزاده به من گفت بهنام برو کفش های من را از اتاق بیاور. من گفتم آقا ایرج تدارک تیم هست من دارم تمرین می کنم. دیدم که افشین پیروانی آمده به او می گوید این بچه پررو شده و باهم شروع کردند به زدن این حرف ها و بعدهم که نابودم کردند."
256 41
کد خبر 1389614