خاطرهای از جلسه اهالی فرهنگ با سردار اشتری که امیدی بر ادامهاش نبود!
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، محسن مؤمنی شریف، رئیس پیشین حوزه هنری و نویسنده آثاری چون در کمین گل سرخ، زندگینامه داستانی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی و «پسر خانم آغا» یادداشتی را درباره سردار حسین اشتری، فرمانده سابق کل انتظامی نوشته و در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که در ادامه میخوانیم:
خدا قوت، سردار!
حدود هفت، هشت سال پیش بود. در مسافرت بودم که سردار منتظرالمهدی تماس گرفت. او سخنگوی پلیس بود و توضیح داد که قرار است برای آشنایی بیشتر سردار فرماندهی جدید با دغدغههای صاحبنظران حوزه فرهنگ و بعضی مدیران فرهنگی، جلسهای برگزار شود. بنده هم به عنوان مسئول حوزه هنری انقلاب اسلامی یکی از آنان بودم. طبعاً به بهانه سفر عذرخواهی کردم که توفیق حضور و آشنایی با سردار را ندارم. گفت: «پس لطفاً برای جلسه دوم که پنجشنبه دو هفته دیگر خواهد بود، برنامه دیگری نداشته باشید.»
توضیح داد این جلسات استمرار خواهد داشت و من که خاطره فراوانی از اینگونه جلسات ناکام داشتم، در دل خندیدم و گفتم: «چشم!»
آن روز گمان نمیکردم آن جلسه، جلسه دومی را به خود ببیند، چه برسد به سلسله جلسات! چون حضراتی را که نام برده بود، همه آنها در سازمانهای خود سرشان آنقدر شلوغ بود که گاهی به جلسات موظف خود هم نرسند چه رسد به جلسهای ظاهراً دور از اولویتهای مسئولیتهای آنان. اما نشان به این نشان که این جلسات آنقدر ادامه پیدا کرد که عجالتاً آخرین آن در پنجشنبه گذشته (15 دی 1401) در صبح برفی تهران و در آخرین لحظات مسئولیت سردار با همان جدیت و امید روزهای نخستین برگزار شود! هرچند در این مدت همه آن کسان (غیر از حجتالاسلام پناهیان و آقای صفارهرندی) در عنوانشان به پیشوند سابق و حتی مورد داریم به اسبق مفتخر شدهاند؛ مانند رئیس اسبق سازمان صداوسیما!
این گعده دوستداشتنی یکی از 2 جلسهای است که من بعد از اتمام مسئولیتم در حوزه هنری آن را با افتخار نگه داشتم و برنامههای سفرم را تا به امروز با آن هماهنگ کردهام. بقیه دوستان نیز همین روحیه را داشتند؛ چون جلسهای بود بسیار بامحتوا و مؤثر که گمان نمیکردی ساعاتی از عمرت، آن هم در یک روز تعطیلی به هدر میرود. این یکی از هنرهای مدیریت سردار حسین اشتری بود.
او در فضای بسیار آزاد و صمیمی که ایجاد کرده بود، نه تنها امور مربوط به پلیس و مسائل آن در حوزههای فرهنگ و اجتماع که بیتعارف و بدون مجاملات رایج مطرح میشد و به آن اهمیت داده میشد و حتی پیگیری میشد و اغلب هم ما را هم از نتیجه آگاه میکرد؛ بلکه به خیلی از مسائل مهم فرهنگی و هنری کشور هم پرداخته میشد که چه بسا در شعارهای مسئول مورد غفلت قرار میگرفت و میگیرد!
در این جلسات سردار اشتری شنونده بسیار خوبی بود. در برابر پیشنهادها و حرف نو به قول معروف گاردش بسته نبود، بلکه با روی باز از آن استقبال میکرد. با همین روحیه انتقادها را هم میپذیرفت و بیهوده دفاع نمیکرد. پیگیر هم بود. به گفته سردار قصری دبیر این جلسات، مصوبات آن در نخستین روز کاری، یعنی شنبه برای اعمال به بخش و یگان مربوط اعلام میشد.
اما این جلسات برای من فرصت مناسبی بود در جهت آشنایی با سازمان بسیار بزرگ و بیمانندی به نام پلیس که در روز به طور متوسط 30 هزار عملیات دارد و گسترهاش از در خانه هر ایرانی تا مرزهای این کهن بوم و بر است و بیش از 200 مأموریت در حوزههای مختلف امنیتی، انتظامی و خدماتی دارد.
اشراف فرمانده این سازمان بزرگ به همه امور آن و اطلاعش از آخرین اتفاقات و اخبار گاهی حیرتانگیز بود. او در برابر انتقادات بسیار صبور بود و با سعه صدر نظرات را میشنید و در پاسخ، صادق بود و از بیان ضعف و احیاناً خطای زیرمجموعهاش راجع به مورد انتقاد، ابایی نداشت.
سردار اشتری، مرد مدیریت بحران بود. در آغاز مدیریتش با چند بحران در درون ناجا مواجه بود که اگر به موقع و با تدبیر حل نمیشدند، هریک میتوانست نتیجه نامبارکی برای کشور داشته باشد. اما در بیرون از سازمان و در سطح ملی چنان که میدانید و میدانیم در این سالها بحرانهای هولناکی پیش آمد. برای ما که در آن روزها او را میدیدیم، آرامش و اعتمادش به خدا، شگفتآور بود.
در میان همه صفات برجسته سردار اشتری، خصلت مردمداری بسیار ممتاز و درخشان است. همواره مردم دغدغه نخست در هر تصمیمی بود و اینکه باید تمام تلاشها به گونهای باشد که به مردم آسیبی نرسد. توصیهای که سفارش همیشگی رهبری با او در همه دیدارها بود. در این باره بنده خاطرات فراوانی دارم که ممکن است دارای ملاحظات امنیتی باشد، لذا از بیان آنها معذورم. سربسته بگویم گاهی پیش میآمد برای رعایت حقوق قشری از اقشار، بعضی دستورات تند و تیز مسئولان سیاسی، امنیتی وقت اجرا نشود، بلکه سردار آنان را مجاب میکرد تا با آن موضوع طور دیگری برخورد شود. اگر نبود این تدبیرها چه بسا ما شاهد حوادث تلخ بیشتری میبودیم.
سردار همیشه با روی گشاده با درخواستهای آنها برخورد میکرد. نامههای آنها را با احترام میگرفت و نهایتاً چند روز بعد نتیجه اقدام اعلام میشد. در این میان بخشی از درخواستها مربوط به هنرمندان مهاجر افغانستانی بود. در اینگونه موارد او نظامی مر قانون نبود بلکه بسیار منعطف میشد و دستور میداد تا حد امکان موضوع بدون سختگیریها معمول حل شود و آن فرآیند طولانی طی نشود. زیرا او از نظر رهبری معظم انقلاب در اهمیت این قشر فرهیخته مطلع بود. لذا دستور دادند بخشی در معاونت فرهنگی اجتماعی فراجا برای پیگیری امور مهاجرین نخبه افغانستانی ایجاد شود.
در مجموع در این سالها دسترسی به فرمانده پلیس خیلی دشوار نبود. علاوه بر تدابیر و تمهیدات سازمانی مانند روابط عمومی، سامانه و... حضور وی در اجتماعات و بازدید مداوماش از خانواده شهدا و دیدارهای ناگهانی وی از مساجد و محافل این فرصت را ایجاد میکرد تا مردم مسائلشان را بدون واسطه به او بگویند و بازتاب آن را هم ببینند.
لذا در روزگار مدیریت وی جایگاه اجتماعی پلیس ارتقاء یافت. این را همه نظرسنجیها تا پیش از فتنه اخیر میگویند، از نظرسنجی مهر سال گذشته دانشگاه مریلند گرفته تا مراکز نظرسنجی داخلی. براساس پیمایش ملی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در تابستان امسال، در میان نهادهای مورد اعتماد مردم، پلیس بعد از معلمان رتبه دوم را دارد و در گزارش مرکز افکارسنجی صداوسیما در میان 26 دستگاه، پلیس رتبه سوم را حائز شده است.
بیشک در دوره مدیریت جدیت فراجا، موضوع پلیس و مردم بیش از گذشته مورد توجه قرار خواهد گرفت؛ به ویژه اینکه فرماندهی محترم جدید، علاوه بر سابقه طولانی در حوزههای مختلف عملیات، مسئولیت بلندمدت در مرکز راهبردی فراجا، فرصت بسیار گرانقیمتی برای وی به وجود آورد است تا در ادامه تلاشهای فرمانده پیشین در بازمهندسی پلیس تراز انقلاب و ارتقای جایگاه آن در جامعه، دست پُری از دانش و تجربه داشته باشند.
ضمن عرض خدا قوت به سردار اشتری برای همه مجاهدتهای شبانهروزیش در هشت سال اخیر، برای سردار رادان عزیز از خداوند منان توفیقات روزافزون مسألت دارم. درود خداوند برهمه مجاهدان و شهدای عزیز به ویژه شهدای گمنام و مظلوم پلیس!
پایان پیام /