یک‌شنبه 4 آذر 1403

خام فروشی ممنوع! / معضلات پرداخت های غیر داستانی در ادبیات پایداری

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
خام فروشی ممنوع! / معضلات پرداخت های غیر داستانی در ادبیات پایداری

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - شقایق آرزه؛«ناگاه از بالای سر جوان خاکستری پوش چشمم می‌افتد به دستی که در انفجار از شانه جدا شده است و همراه موج انفجار بالا رفته است و تو خوشه خشک نخل بلندپایه گوشه‌ی حیاط ننه باران گیر کرده است. آفتاب کاکل نخل را سایه روشن زده است. خون خشک، تمام دست را پوشانده است. انگشت کوچک دست از بند دوم قطع شده است و سبابه‌اش مثل یک درد، مثل یک تهمت و مثل یک...

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- شقایق آرزه؛«ناگاه از بالای سر جوان خاکستری پوش چشمم می‌افتد به دستی که در انفجار از شانه جدا شده است و همراه موج انفجار بالا رفته است و تو خوشه خشک نخل بلندپایه گوشه‌ی حیاط ننه باران گیر کرده است. آفتاب کاکل نخل را سایه روشن زده است. خون خشک، تمام دست را پوشانده است. انگشت کوچک دست از بند دوم قطع شده است و سبابه‌اش مثل یک درد، مثل یک تهمت و مثل یک تیر سه‌شعبه به قلبم نشانه رفته است»

داستان داستان داستان همان گونه هنریست که هرچه حرف داشته باشی و به این زبان بزنی، حتما شنیده خواهد شد. البته اگر بلدش باشی. مانند همین چند خط از "زمین سوخته" که در آن نویسنده تصویر آنچه روایت می‌کند را جزء به جزء پیش چشم مخاطب به نمایش گذاشته و جنگ را از یک خبر به یک تصویر واضح و شفاف مبدل می‌کند. اما اگر بلدش نباشی چه می‌شود؟! داستان داستان زیر چتر هنر انقلاب اسلامی همین است. اینکه ما می‌دانیم و خوب هم می‌دانیم چه میخواهیم بگوییم. اما گاهی اوقات چگونه گفتن را نمی‌دانیم و از اهمیتش غافل می‌شویم؛ و همین مسئله دلیل پدیدار شدن آثار ضعیف و غیرقابل دفاع زیادی در حوزه ادبیات آیینی و به ویژه ادبیات پایداری است که بسیاری از جذاب‌ترین سوژه‌های واقعی برای پرداخت داستانی را به هدر داده و نمونه‌های قابل برشماری آن کم هم نیست. محمدرضا جوان آراسته، فعال فرهنگی و منتقد ادبی در گفتگو با خبرگزاری دانشجو در همین باب اشاره کرد: «انباشت دغدغه دینی در بدنه‌ی افراد مذهبی، آن‌ها را به سمت تولید خام دستانه آثار هنری برده‌است. متاسفانه ساده‌ترین اثر هنری که خلق آن به ذهن می‌رسد داستان است، که با انباشتی از دغدغه به سراغش می‌رویم و چیز‌هایی تولید می‌کنیم که به زعم ما داستان هستند، اما در واقعیت نیستند و هنوز حتی به مرز داستان هم نرسیده‌اند. چون صاحبان آثار آدم‌های خوب دغدغه‌مند فرم ناشناس هستند.»

تله‌ی تقدس درباره ادبیات پایداری، به ویژه خاطرات شهدای دفاع مقدس و دفاع از حرم که بخش قابل توجهی از ادبیات آیینی انقلاب را شامل می‌شود، لیلا مهدوی، نویسنده این حوزه نیز با آراسته هم عقیده بود و نکات جالب دیگری هم برای اشاره داشت: «علاوه بر نویسندگان متخصص در این حوزه افراد نوقلم علاقه‌مند به ادبیات پایداری بعضا پیش از دریافت آموزش‌های لازم، در این فضا تجربه آزمایی می‌کنند. به همین دلیل آثار تولید شده با رئالیسم فاصله دارد و فقط به بعد معنوی و آسمانی و قدسی شهید پرداخته می‌شود که بین او و نسل امروز یک خلاء و شکاف پرنشدنی ایجاد می‌کند. البته این کار با قصد خیر و به‌خاطر یک رابطه عمیق معنوی می‌افتد، اما در واقع ضربه زننده است. اگر هم بخواهند به زندگی شخصیت نزدیک شوند، چون شکل جذاب سازی را بلد نیستند روایت به شدت صورتی (عاشقانه) می‌شود. در این زمینه آثار زیادی را می‌بینیم که حرفی برای گفتن ندارند، اما چاپ شده‌اند و بعضا تیراژ بالا هم خورده‌اند.» این معضل در خاطراتی که راویان آن‌ها همسران شهدا هستند کمی جدی‌تر است و به تولید آثار زیادی که جز توصیفات عاشقانه حرف دیگری برای گفتن ندارند منجر شده‌است. نیاز به توضیح نیست که روایت عاشقانه در داستان و یا خاطرات شهدا به ذات مشکلی ندارد، اما به تنهایی نه نکته‌ای برای انتقال به مخاطب دارد و نه می‌تواند در دراز مدت ارتباط درست و مفیدی میان مخاطب و قهرمان داستان ایجاد کند. از سوی دیگر مهدوی که خود نویسنده یک رمان در دست چاپ در حوزه دفاع مقدس است اعتقاد دارد دغدغه حفظ شخصیت‌ها موجب شده موازنه آثار در حوزه دفاع مقدس همواره به نفع خاطرات نامتوازن باشد و این توازن باید به نفع رمان تغییر کند چرا که نسبت رمان با هنر نزدیک‌تر است و در آینده مانایی بیشتری خواهد داشت. می‌توان گفت قدمت این نوع پردازش با شروع فعالیت هنری در زمینه خاطرات شهدا و وقایع دفاع مقدس همزمان است. یعنی از ابتدا رویکرد تولید آثار در این زمینه به همین شکل بوده و علاقه و عزمی برای فرآوری این اطلاعات و تبدیل آن‌ها به داستان، دست کم تا همین چندسال اخیر وجود نداشته است. ولی می‌توان به تلاش‌های برخی انتشارات‌ها و نویسندگان در سال‌های اخیر برای تولید آثار داستانی و نزدیک به رمان در این حوزه امیدوار بود. مهدوی در این زمینه به چند نمونه از آثار با کیفیت حوزه دفاع مقدس نیز اشاره کرد: «در کنار آثار ضعیف تولیدات خوب هم وجود دارند که آبروی ادبیات پایداری هستند و نباید نادیده گرفته شوند. آثاری نظیر حوض خون، آب هرگز نمی‌میرد، نورالدین پسر ایران، خاطرات صباح، عم کاکا و...»

نه جرئت نه حقیقت در این شرایط یک سوال به وجود می‌آید، چرا با وجود گنجینه محتوایی غنی به سراغ یادگیری فرم مناسب نمی‌رویم؟ آراسته در پاسخ به این سوال، اشاره کرد: «اگر کسی ارزش هنر را نداند می‌گوید لایک و تیراژ بیشتر ارزش است. قسمت ترسناک ماجرا هم اینجاست که برای خلق یک اثر هنری باید آن پیام خود را پنهان کنید و به زیرلایه‌ها ببرید. اثر هنری شما از خودتان وام می‌گیرد و محتوادار می‌شود؛ و آن محتوا همان چیزی است که شما هستید! بنابراین اثر هنری من می‌تواند لایه‌های پنهانی از مرا به نمایش بگذارد. پس من یک قدم به عقب برمی‌گردم و می‌گویم نمی‌خواهم هنر تولید کنم. بگذار من همان پیام خودم را گل درشت در متن بگذارم و مردم را به این شکل به راه راست هدایت کنم!»

مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق نمی‌آورد! درست یا غلط، بسیاری اعتبار آثار را با میزان خوانندگان و دنبال کنندگان آن‌ها می‌سنجند و این به معنی کم توقعی مخاطبان است که می‌تواند به بازار خام فروشی در این عرصه دامن بزند. آراسته نیز در این زمینه افزود: «این طیف مخاطب نسبت به فرهنگ انقلاب و دین دغدغه خوب، روشن و شایسته تحسین دارد، اما ادبیات دان نیست. صرفا به دنبال محتوای مذهبی و شهدایی است حتی اگر بدون هیچ فرم خاصی ارائه شود.»

مهدوی درمورد تحلیل طیف مخاطبان آثار غیر استاندارد در حوزه ادبیات داستانی انقلاب گفت: «اقبال مخاطب به این آثار به جهت بعد معنوی و شهدایی آن بالاست. از طرفی اینگونه آثار بخاطر سادگی و درک راحت و بی زحمت عامه پسندتر هستند و مخاطب بیشتری دارند، اما به همان اندازه نسبتشان با هنر کمتر است.»

میراثی برای آیندگان شاید به نظر برسد این تحلیل تا حد زیادی فرم زده و غیرمنطقی است و محتوای خوب در هر غالب و شکلی می‌تواند تاثیرگذاری داشته باشد، اما اگر دامنه دید را کمی افزایش دهیم، ارزش و اهمیت رعایت اصول در هنر آشکار خواهد شد. آراسته در تشریح این نکته گفت: «ممکن است بگویید فرم داستان چه اهمیتی دارد؟ مخاطب وقتی فرم را نمی‌شناسد آینده ادبی هنری جامعه انقلاب را نمی‌بیند. اما اگر برویم به چهل سال آینده، در آن موقعیت وقتی انسان‌ها به عقب نگاه می‌کنند و در مورد ادبیات در بستر انقلاب و قله‌های ادب فارسی در چهل سال گذشته با هم حرف می‌زنند، پوسیدگی و ضعف فرمی این آثار برای همه روشن است؛ بنابراین آن‌ها سرشان را پایین می‌اندازند و خواهند گفت ما در چهل سال گذشته، داستان، شعر یا هر گونه هنری دیگری در بستر فرهنگ انقلاب نداشتیم.» با این اوصاف باید دید چطور می‌توان سطح توقع مخاطب از آثار را بالا برد؟ چون روی اصلی این ماجرا اقبال مخاطب است که اگر وجود نداشته باشد طبیعتا آثار بی کیفیت خلق نخواهند شد. مهدوی دراین باره به نکته حائز اهمیتی اشاره کرد: «آمار انتشار کتاب و سرانه مطالعه در کشور ما چندان همگون نیست و این به سبب کاهش کیفیت آثار است. انتظار می‌رود دستگاه‌های نظارت بر کنترل کیفی آثار کمی قوی‌تر عمل کنند. برای ادبیات آیینی در وزارت ارشاد وقت زیادی صرف می‌شود، ولی بعضا نکات دیگر نظیر منابع بیشتر از کیفیت پیگیری می‌شوند! حتی گا‌ها نکاتی محل ایراد است که وارد هم نیست، ولی به این مسئله کمتر توجه می‌شود. آنقدر که گاهی از چاپ بعضی کتاب‌ها در زمینه دفاع مقدس شگفت زده می‌شویم!» کنترل کیفی قوی یکی از تعیین کننده‌ترین فاکتور‌های افزایش کیفیت است، اما از ظرفیت نقد کارشناسی و ذائقه سازی صحیح برای مخاطب هم نباید غافل شد. در این زمینه آراسته نیز راه حل را در نقد و اظهار نظر ارزیابی کرد و افزود: «باید آنقدر بگوییم تا صدای نقد به گوش مخاطب این آثار برسد و فضای تک صدایی شکسته شود. همچنین آثار خوب را هم باید معرفی کنیم. باید نفی و اثبات را توأمان بگوییم و خسته نشویم، چون این کار به تکرار نیاز دارد.»

من هنر انقلاب هستم! باز کردن باب انتقاد بدون مشکل نیست و نخواهد بود. انتقاد پذیری سخت است، حتی اگر نسبت به صحت آن آگاهی وجود داشته باشد. چه رسد به اینکه در باب انتقاد با کسانی مواجه باشیم که خود و فهم خود از هنر را یک فرهنگ دانسته و انتقادات وارده را به کلیت این فرهنگ وارد می‌کنند تا علاوه بر شانه خالی کردن از زیر کاستی‌ها و انتقاد و منتقد را از ریشه زیر سوال ببرند. آراسته که خود دراین زمینه فعالیت می‌کند در گفتگو با خبرگزاری دانشجو، از مواجهاتی که نسبت به نقد خود داشته است، گفت: «به محض اینکه نسبت به این رفقای انقلابی چیزی در قالب نقد، تذکر یا توجه ارائه دهید ممکن است چند طیف باز خورد عجیب بگیرید. یک طیف با یک نگاه از بالای عینک می‌گویند تو یا یک آدم انقلابی احمق هستی که سد دیوار انقلاب را سوراخ می‌کنی یا نفوذی و سرباز دشمنی! یک دیوار مقدس به نام دیوار مقدس فرهنگ انقلاب اسلامی ساخته‌اند و اگر بخواهی نقد یا اشکالی متوجه این دیوار کنی، چون دیوار قطعا ایرادی ندارد پس تو ایراد داری! و از سمت دیگر یک رویکرد خصمانه و عصبانی از طرف هواداران این آثار وجود دارد که معتقدند ازآثار نویسنده محبوبشان باید فقط تعریف و تمجید گفته شود. چون ایشان نویسنده قدرتمند جبهه انقلاب است و تو با این کار جبهه انقلاب را تضعیف می‌کنی!»

به نظر می‌رسد در این خام فروشی غیرعمد اما مضر، چند عامل نقش پررنگی دارند که اگر رفع شوند، اوضاع رو به بهبودی خواهد رفت. نویسندگان و نو قلمانی که در برابر آموزش پذیری و فرم شناسی بیش‌تر مقاومت می‌کنند و برای ورود به عرصه کار اصرار می‌کنند، مخاطبینی که اثر را صرفا بخاطر محتوای معنوی و مثبت دنبال می‌کنند و کیفیت بیشتر را طلب نمی‌کنند، کنترل کیفی که توسط وزارت ارشاد به عنوان نهاد صادر کننده مجوز چاپ به طور جدی پیگیری نمی‌شود، و البته کسانی که خود و متعلقات خود را نماینده هنر انقلاب می‌دانند و هیچ نقد و نظری را نمی‌پذیرند.

خام فروشی ممنوع! / معضلات پرداخت های غیر داستانی در ادبیات پایداری 2
خام فروشی ممنوع! / معضلات پرداخت های غیر داستانی در ادبیات پایداری 3
خام فروشی ممنوع! / معضلات پرداخت های غیر داستانی در ادبیات پایداری 4
خام فروشی ممنوع! / معضلات پرداخت های غیر داستانی در ادبیات پایداری 5