خانم مهماندار، یک انسان بود!
به گزارش مشرق، دکتر مجتبی لشکربلوکی فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: دیروز خیلی خسته از یه ماموریت کاری داشتم برمیگشتم تهران. به طور اتفاقی توی این هواپیما یک فرد نابینا همسفر ما بودند. فرد نابینا روی صندلی جلوی من نشسته بود. توی یه لحظه دیدم خانم مهمانداری که در تصویر میبینید با نهایت مهربانی آمدند و کنار صندلی این مسافر نابینا نشستند و نکات ایمنی رو خیلی آروم طوری که توجه کسی جلب نشه توضیح دادند. خیلی جالب بود که هر مدتی یکبار این خانم میومدن و از اون مسافر نابینا میپرسیدند که چیزی لازم دارند یا نه؟
هر یک از ما کاری داریم. یکی معلم است، دیگری مدیر است. یکی خانهدار است و یکی هم پرستار. هر کدام از اینها هم یک شرح شغل و یا وظایف مشخص یا متعارفی دارد. مشخص زمانی است که در یک سازمان رسمی به سر میبریم و متعارف زمانی است که در یک سازوکار غیررسمی هستیم. ولی در هر دو وظایف مشخص یا متعارفی برای همه ما تعریف شده است.
بنابراین ما میتوانیم به مرزهای تعریف شده (چه بر اساس شرح شغل رسمی یا محدوده وظیفه متعارف) بسنده کنیم و هیچ کس هم نمیتواند به ما ایراد بگیرد. اما فراموش نکنیم که اگر چنین کنیم در حد یک ماشین یا ربات تنزل پیدا میکنیم. انسانیت زمانی آغاز میشود که وظیفه به پایان میرسد.
اگر من به وظیفهام عمل کنم، یک کارمند خوب، یک خانه دار خوب، یک استاندار باوجدان یا پرستار وظیفهشناس هستم. اما زمانی که فراتر از مرزهای وظیفه [مخصوصاً زمانی که قانون یادش رفته آن را به من گوشزد کند]، مسئولیت میپذیرم، انسانیت آغاز میشود. انتهای وظیفه، ابتدای انسانیت است.
اما اکنون میخواهم از این همراهی و همدردی شخصی پل بزنم به همراهی و «همدردی جمعی!»
نتایج آمارگیری گذران وقت ایران که مرکز آمار ایران منتشر کرده نشان میدهد که ما برای «رسیدگی و خود مراقبتی» از جمله خوابیدن، خوردن و آشامیدن، مراقبتهای بهداشتی و... 11 ساعت و 34 دقیقه اختصاص میدهیم.
برای «فرهنگ، فراغت، رسانههای گروهی، تمرینهای ورزشی» شامل بازدید مکانهای فرهنگی، تفریحی و ورزشی، سرگرمیها، شرکت در ورزشها، استفاده از رسانههای گروهی، مطالعه، تلویزیون، رادیو، سفر مرتبط با فرهنگ، فراغت، رسانههای گروهی و تمرینهای ورزشی و... 4ساعت و 19 دقیقه.
برای «اشتغال و فعالیتهای مرتبط برای مزد» هر ایرانی (شامل شاغل و بیکار، پیر و جوان) به صورت متوسط دو ساعت و 46 دقیقه وقت میگذاریم که این مدت زمان برای مردان حدود چهار ساعت و 59 دقیقه است.
و کمترین مقدار در گذران اوقات ما «دو دقیقهای» است که برای کارهای دواطلبانه بدون مزد است؛ بدون عضویت در انجمنها، تشکلها، اصناف و.... اصولا کمتر از نیم درصد جمعیت در این نهادهای مدنی عضویت دارند.
به نظر من یکی از کلیدهای توسعه ما افزودن به این دو دقیقه است! این دو دقیقه یعنی من پا را فراتر از نقش پدری و مادری، کارمندی، معلمی و کارگری میگذارم و برای تو و برای همه و خلاصه بگویم برای «ما» وقت میگذارم. این دو دقیقه یعنی وقتی که برای «هم» میگذاریم.
«هم» در توسعه بسیار کلیدی است: همشنوی، همکاری، همدردی، همآهنگی، هممحلگی، همآرزویی و بالاخره هم سرنوشتی! این «هم» را جدی بگیریم! بیشتر از قبل! و فراموش نکنیم که آن مهماندار فراتر از وظایفش یک انسان بود. او شاید یک فرشته نبود اما قطعا یک انسان بود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.