شنبه 26 مهر 1404

«خانم‌های این خانه»؛ قصه زنانی که برای داشتن جامعه‌ای انقلابی تلاش کردند

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
«خانم‌های این خانه»؛ قصه زنانی که برای داشتن جامعه‌ای انقلابی تلاش کردند

کتاب «خانم‌های این خانه» روایت زندگی زنده‌یاد زینب بابایی و سه تن از دخترانش است که همراه هم در روز‌های پیش از انقلاب و پس آن به فعالیت‌های انقلابی پرداختند.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ نفیسه خلیلی - کتاب «خانم‌های این خانه» اثری از عاطفه طالب‌پور است که به‌تازگی به کوشش انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این کتاب، روایت داستانی زندگی زنده‌یاد زینب بابایی امیری و سه تن از دخترانش است که همراه هم در روز‌های پیش از انقلاب و پس آن و در دوران جنگ تحمیلی، به فعالیت‌های انقلابی و حمایت از رزمنده‌ها پرداختند.

عاطفه طالب‌پور، نویسنده این اثر در گفت‌و‌گو با ما درباره شخصیت و زندگی زنان این کتاب صحبت کرد که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

«خانم‌های این خانه»، روایت داستانی زندگی چه کسی یا کسانی است؟

کتاب «خانم‌های این خانه»، روایت داستانی زندگی خانم زینب بابایی همراه سه تا از دخترهایشان است که در ایام پیش از انقلاب، فعالیت‌های انقلابی داشتند و در دوره پیروزی انقلاب نیز، همکاری‌هایی با جهاد سازندگی و سازمان‌های انقلابی داشتند. در ادامه با وقوع جنگ تحمیلی، این خانواده تلاش‌های مضاعفی داشتند در حمایت از رزمنده‌ها و خانواده‌های جنگ‌زده‌ای که به شهر بجنورد می‌آمدند. متن این کتاب، اشاره مفصلی به این تلاش‌ها و از خودگذشتگی‌های این مادر و دختران‌شان دارد.

چرا شما دست به تهیه و نگارش چنین کتابی زدید؟

هدف از نوشتن این کتاب این بود که ما زندگی این مادر و دخترانش را با وجود سختی‌هایی که داشتند و نارسایی‌ها و کمبود‌هایی که وجود داشت، برای دختران جوان امروزی، مادران امروزی و به‌طور کل برای خانواده‌های امروزی روایت کنیم. آنها برای دختران و زنان ایرانی الگو هستند و این کتاب نشان می‌دهد که چنین اشخاصی در عین زندگی در یک شهر کوچک در ایران اسلامی، با باور‌ها و اعتقاداتی که داشتند و بی‌توجه به تهدید‌ها و خطراتی که در آن برهه از تاریخ ایران اسلامی وجود داشت، دست به فعالیت می‌زدند.

از مسیر این کار برایمان بگویید. چه سختی‌ها و چالش‌های مثبت و منفی‌ای داشت؟ 

سختی‌هایی را که هر کاری دارد نمی‌شود نادیده گرفت. انجام مصاحبه‌های این کتاب از زمستان 96 شروع شد؛ اما به‌واسطه کهولت سن مرحوم زینب بابایی و بیماری‌ای که داشت یا مسائلی مانند گرفتاری‌های زندگی دخترخانم‌هایشان، شرایط شغلی‌شان و محل زندگی آنها که یکی از آنها شهر دیگری زندگی می‌کرد، امکان پیوسته‌بودن جلسات فراهم نمی‌شد. این موارد روند مصاحبه را با کندی همراه می‌کرد. در ادامه، ما با فوت خانم بابایی روبه‌رو شدیم که هم فقدان او خیلی سخت بود و دختران‌شان از لحاظ روحی در وضعیت مساعدی نبودند و هم به ادامه مسیر لطمه وارد کرد؛ چراکه حضور خود او و صحبت‌هایی که باهم داشتیم قطعا می‌توانست مفصل‌تر و کامل‌تر باشد. فوت او بر من هم تأثیر داشت؛ چون علقه‌ای در ارتباط با او برایم برقرار شده بود که خواه‌ناخواه این فقدان باعث وقفه‌ای طولانی‌مدت در انجام مصاحبه‌ها شد.

در کنار آن، مشکلات شخصی‌ای هم وجود داشت که هرکسی می‌تواند داشته باشد و من به‌عنوان یک مادر و همسر با آنها درگیر بودم. من فرزند کوچکی داشتم و فرزند دیگری هم در راه داشتم و تمام اینها می‌توانست به کار خلل وارد کند. در نهایت با تلاش‌هایی که در حوزه هنری صورت گرفت و پیگیری‌هایی که برای به ثمر رسیدن کار داشتم، موفق شدیم بعد از حدود یک سال و نیم انتظار چاپ، این کتاب منتشر شود و ان‌شاالله به دست خواننده برسد.

چه انگیزه‌ای به شما قدرت داد تا از تألیف این کتاب پشیمان نشوید و آن را به سرانجام برسانید؟

انگیزه‌ای که به من قدرت داد تا این کتاب حجیم و پرحاشیه و پرچالش را که شخصیت‌های متعددی هم داشته، بنویسم این بود که این عزیزان در آن شرایط پای کار آمدند و آنچه را که در توان‌شان بوده انجام داده‌اند. آنها با وجود سختی‌هایی که در زندگی خودشان داشتند، تلاش کردند بتوانند جامعه را به آن سمتی ببرند که فکر می‌کردند درست است و مسیر برای اصلاح‌شدن به آن حرکت نیاز دارد.

این چهار بانویی که ما در این کتاب از آنها یاد کردیم با تمام مسائل و مشکلاتی که در زندگی شخصی خود داشتند، آن فعالیت‌ها را انجام دادند و در زمان مصاحبه هم همکاری خیلی خوبی داشتند و انگیزه من همین بود که بتوانم این تلاش‌ها را به نسل امروزی منتقل کنم؛ اینکه هیچ‌چیز راحت و ساده به دست نمی‌آید. برای هر چیزی باید هدف داشت، انگیزه داشت و تلاش کرد. شاید بتوان گفت که این کتاب قابلیت این را داشت که به چهار کتاب تبدیل شود؛ چراکه هر کدام از شخصیت‌ها، روایت جداگانه و شخصی‌ای داشتند از حوادث اتفاق‌افتاده؛ اما زمان و فرصتی که ما داشتیم این امکان را به ما نمی‌داد. همچنین مجموعه‌ای مدنظرمان بود از تلاش‌های هماهنگ خانواده ایرانی برای به ثمر رسیدن اعتقادات‌شان؛ بنابراین نمی‌شد کتاب به‌صورت تفکیک‌شده نوشته شود.

خانم‌های این خانه‌ای که شما زندگی‌شان را برای مخاطبان تعریف می‌کنید، چه ویژگی شاخصی دارند؟

ویژگی شاخصی که شخصیت‌های این کتاب دارند پشت‌هم‌بودن‌شان است. ما در متن کتاب هم می‌بینیم که آنها با وجود اینکه با فاصله مکانی زیادی روبه‌رو بودند، اما فاصله دلی با هم نداشتند و همین باعث می‌شد که حول محور مادر، همیشه گرد هم جمع باشند و خیلی از امورات‌شان را شاید بر مبنای آن اعتقاد و باوری که مادر به آنها منتقل کرده بود، یاد گرفتند.

همچنین، مادر هیچ‌وقت آن شخصیتی را که پدر مرحوم خانواده انتظار داشت دخترانش و خانواده‌اش داشته باشند، به دست فراموشی نسپرد و همان مسیری را پی گرفت که همسر مرحومش می‌خواست. مادر خانواده با همکاری سایر اعضا این مسیر را مشخص می‌کند و همه را به همان سمت‌وسو می‌کشاند. حالا هرکس با توجه به ویژگی‌های شخصیتی که دارد و شرایطی که فراهم می‌شود، سهمی می‌برد؛ یکی سهم بیشتر و حضور بیشتری دارد و یکی دیگر سهم کمتری؛ اما در مجموع، تمام خانواده همسان با همدیگر رشد می‌کنند و این یک ویژگی خاص و شاخص است.

مطالعه این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنید؟

این کتاب مخاطب عمومی دارد؛ ولی بیشتر از هر کسی من آن را به دختران جوان و مادران سرزمینم پیشنهاد می‌کنم. در این کتاب می‌توان زحماتی را که مادران کشیده‌اند و تلاش‌هایی که برای پرورش یک نسل قوی انجام داده‌اند، دید و اینکه نوجوان و جوان ما تلاش می‌کند به آن مسیری برسد که بزرگ‌ترش دارد او را به آن سمت راهنمایی می‌کند. ان‌شاالله که مخاطبان عزیز ما از خواندن این کتاب لذت ببرند و اگر پیشنهاد و انتقادی دارند به ما منتقل کنند.