خطر در کمین است!/ نشانههای ضعف وزارت در تسلط بر فدراسیونها
دو اتفاق اخیر پیرامون فدراسیونهای سوارکاری و اسکواش نشان میدهد که تسلط وزارت ورزش بر وضعیت فدراسیوها نرمال و استاندارد نیست و همین مسئله نگرانیهایی را در مورد آینده ورزش ایجاد کرده است.
به گزارش "ورزش سه" و به نقل از مهر، ورزش کشور طی دو روز متوالی با دو اتفاق نادر و تاریخی مواجه شد که پرده از برخی جریانات زیر پوستی برداشت و واقعیت و ماهیت این عرصه را عیان کرد آنهم در فاصله کمتر از یک سال مانده به رویدادی فراگیر مانند بازی های آسیایی که نتایج آن اولین کارنامه مدیریت ورزش در این دوره را ارائه خواهد کرد.
تسلط استانداردی بر وضعیت فدراسیون ها نیست
اول آنکه تصمیمات وزارت ورزش در رابطه با فدراسیون سوارکاری با رای دیوان عدالت اداری ابطال شد و به همین دلیل این وزارتخانه به خاطر برکناری سه ماه پیش رئیسِ منتخب مجمع و انتصاب سرپرست به جای وی محکوم شد. به فاصله یک روز بعد از این رای هم مجمع فدراسیون اسکواش در حین برگزاری به خاطر اعلام خارج از عرف عدم تایید صلاحیت یکی از کاندیداها و به دنبال آن، اعتراض جمعی و ترکِ محل توسط بسیاری از اعضای مجمع، لغو و به زمان دیگری موکول شد.
همین دو اتفاق که در تاریخ ورزش کشور بی سابقه بوده است نشان می دهد که وزارت ورزش به عنوان نهاد بالادستیِ فدراسیون ها، تسلط نرمال و استانداردی بر وضعیت آنها و در کل مجموعه ورزش ندارد و این مسئله شرایط عجیب و دور از تصوری را ایجاد کرده که درگیری در ساختمان یک فدراسیون و زد و خورد در مجمع فدراسیون دیگر در کنار بلاتکلیفی صندلی ریاست برای چندین فدراسیون را موجب شده است.
آنچه مسلم است اقدام وزارت ورزش در مورد فدراسیون سوارکاری و انتصاب سرپرست برای آن یک آشکار بود چرا که مجمع 21 خردادماه این فدراسیون در شرایط سالم و قانونی برگزار شده بود و به همین دلیل مسعود خلیلی به عنوان کاندیدای پیروز آن مجمع، رئیس قانونی به حساب می آمد با این حال وزارت ورزش بعد از سه ماه پافشاری بر ادعای خود مبنی بر به رسمیت نشناختن مجمع برگزار شده، حرفش را به کرسی نشاند در حالیکه اساسنامه اجازه جابه جایی اینچنینی را نمی داد.
البته تکرار مجمع در زمان مصوب سوم آبان ماه می توانست آبی باشد بر آتش بی قانونی های صورت گرفته در رابطه با فدراسیون سوارکاری اما تصمیم معاون وزیر مبنی بر این مجمع، هیزم دوباره ای بود به این آتش خودبرافروخته که نتیجه اش پیگیری متضررین، باز شدن پای دیوان عدالت اداری به ماجرا و خط قرمز روی تصمیمات و حکم وزارت ورزش شد.
در مورد فدراسیون اسکواش هم پرواضح بود که طبق اعلام دو هفته پیش دبیر مجمع انتخابات، این مجمع سه کاندیدا داشت اما «اعلام عدم تایید صلاحیت یکی از همین سه کاندیدا» مسئله ای بود که رئیس مجمع یعنی معاون وزیر بعد از آغاز رسمی مجمع روز دوشنبه آن را اعلام کرد و به راحتی باعث لغو آن شد در حالیکه هر 54 عضو اصلی مجمع حاضر بودند اما ترک محل توسط 21 نفر از آنها رسمیت مجمع را ابطال کرد و به همین سادگی مجمعی که می توانست بار فدراسیون های بلاتکلیف را کمی سبک تر کند به زمان دیگری موکول شد.
رد پای وزارت ورزش در حال پریشان و پُرتشویش ورزش
رد پای وزارت ورزش در هر دوی این اتفاقات کمیاب و بی مانند دیده می شود اما نه فقط به خاطر اینکه تصمیماتش باعث ایجاد نتایج ناخوشایند در این مقطع شد بلکه بیشتر به خاطر اینکه جایگاه و شان و منزلتی که وزارت باید در ورزش داشته باشد، به قدری کمرنگ شده که این وزارتخانه را مقابل فدراسیون ها قرار داده است و بدتر اینکه دیگر تصمیماتش هم نمی تواند ملاک عمل باشد.
به هر حال درست آن است که وزارت ورزش محل حکمیت برای داخلیها و تنش میان آنها به حساب بیاد و حرف، حرف مدیرانش باشد اما اینکه امروز اوضاع و احوال فدراسیون ها، آنطور که باید نیست، احکام صادر شده به راحتی ابطال می شوند و اعضای مجمع در حضور معاون وزیر اقدام به لغوش می کنند حکایت از آن دارد که حرمت و حرف شنوی ها کنار گذاشته شده و اختلافهایی که روزگاری زیر سبیلی رد میشد دست مایهای شده برای موضع گیری، خودمختاری، حرکت موازی، قد علم کردن و در کل تفسیر به نفع موضوعات و جریاناتِ مقابل وزارت ورزش.
اینکه 6 ماه است هیچ انتخاباتی برگزار نشده و به همین دلیل بیش از 10 فدراسیون در حالت سرپرستی معطل نگه داشته شده اند هم از نتایج عدم تسلط کافی و لازم وزارت ورزش بر اوضاع ورزش است و اینکه از وجاهت وزارت ورزش و عوامل داخلی این وزاتخانه عریض و طویل کاسته شده است و همین مسئله اراده متولیان برای پیشبرد قانونمند و اصولی برنامه ها را هم تحت تاثیر قرار داده است.
صحبت اصلی و اساسی اینکه زمانی مشکلات داخلی فدراسیونها، ناکافی بودن اعتباراتشان، دغدغه نتیجه گیری در مسابقات، استرس ورود نهادهای بین المللی و... دلیل اصلی خیلی از دغدغه ها بود اما سرمنشا پریشان حالی و پُرتشویش بودن حال امروز ورزش، خودِ وزارت ورزش است و اینکه به نظر می رسد مدیرانش یک دور باطل مدیریتی را طی می کنند بدون توجه به از دست دادن فرصت و زمان برای درمان اصولی زخم های بدنه فدراسیون ها و اینکه نتیجه همین اقدامات امروزشان را باید کمتر از یک سال بعد در بازی های آسیایی ببینند.
پیراهن عثمان به دست فدراسیون ها ندهید
بازی های آسیایی به اندازه بازی های المپیک مهم و حساس نیست اما اولین رویداد گسترده و فراگیر در دولت فعلی و وزارت ورزش به حساب می آید. قطعا نتایجی که کاروان اعزامی ایران به این هانگژو کسب می کند، کارنامه وزارت ورزش خواهد شد و ملاکی برای ارزیابی عملکرد آنها در این دو سال این در حالی است که شرایط فعلی فدراسیون ها، امیدواری ها نسبت به نتیجه گیری در این بازی ها را هر روز کمرنگ تر می کند.
قدر مسلم کوتاهی های امروز، پیراهن عثمان می شود برای فردایِ فدراسیون ها و توجیه احتمالی ناکامی در هر میدانی به ویژه بازی های آسیایی بنابراین بهتر آن است وزارت ورزش با در نظر گرفتن مشکلات همیشه حاکم بر بدنه ورزش - به ویژه از حیث مالی - هرچه سریعتر به فکر سروسامان دادن اصولی به وضعیت فدراسیون ها باشد تا اگر طی ماه های آینده کمبودهای مالی به فدراسیون ها و اقداماتشان برای آماده سازی فشار آورد، راه فرار و تبرئه ای برای وزارت ورزش باشد که وظایف و حمایت های خود را به موقع و به جا انجام داده است.