دوشنبه 1 بهمن 1403

خیانت زن جوان با جنایت پایان یافت

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
خیانت زن جوان با جنایت پایان یافت

زن جوانی که به اتهام همدستی با شوهرش در قتل دوست صمیمی او دستگیر شده بود، گفت: پیامک وسوسه‌انگیز دوست شوهرم نقطه آغاز این جنایت بود.

زنی 25 ساله که با دوست شوهرش رابطه پنهانی برقرار کرده بود، درباره قتل این مرد توضیح داد.

به گزارش روزنامه خراسان، روزی که پیامک وسوسه انگیز یکی از دوستان شوهرم را دیدم که مدعی شده بود مرا به همه آرزوهایم می‌رساند، بدون تامل و در یک تصمیم احمقانه با او قرار گذاشتم و از آنجا بود که ...

زن 25 ساله که به اتهام همدستی در ارتکاب یک جنایت هولناک با همسرش، دستگیر شده بود، با بیان این ماجرا درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری بانوان مشهد گفت: ما از اقشار ضعیف جامعه هستیم که در حاشیه شهر زندگی می‌کردیم. پدرم یک کارگر ساده و مادرم نیز خانه دار بود. ولی پدرم با همه تلاش هایش از عهده مخارج زندگی برنمی آمد و حتی نمی‌توانست هزینه‌های ازدواج فرزندانش را تامین کند. من هم که آخرین فرزند خانواده بودم آرزو‌های زیادی داشتم و در رویا‌های خودم به دنبال خوشبختی می‌گشتم، اما خوب می‌دانستم که در خانه پدرم به هیچ کدام از آرزوهایم نمی‌رسم. به همین دلیل تصمیم به ازدواج گرفتم.

مدتی بود که نگاه‌های پسرجوانی در محل زندگی توجهم را جلب کرده بود که بالاخره یک روز با او در محله آشنا شدم. ارتباط من و «ع» چندین ماه به طول انجامید تا این که روزی از او خواستم به خواستگاری‌ام بیاید و این رابطه پنهانی را جدی وآشکار کند. او هم با خانواده اش به منزلمان آمد و این گونه من برای رهایی از شرایط سخت منزل پدرم پای سفره عقد نشستم و با «ع» ازدواج کردم. طولی نکشید که زندگی مشترک ما درطبقه پایین منزل پدر شوهرم در حالی آغاز شد که با کمک آن‌ها مقداری از لوازم دست دوم و اولیه را تهیه کرده بودیم. اوایل همسرم درساختمان‌های مسکونی کارگری می‌کرد و گاهی نیز از دوستانش گوشی‌های سرقتی را می‌خرید و با قیمت بالاتر به مالخران حرفه‌ای می‌فروخت تا مخارج زندگی را تامین کند! به همین دلیل رفت وآمد دوستان شوهرم به منزل ما زیاد شد و او قرار‌های خرید وفروش گوشی‌ها را در منزل می‌گذاشت.

در این میان یکی از دوستان صمیمی شوهرم که «الف» نام داشت و بیشتر از دیگران به خانه ما رفت وآمد می‌کرد، روزی پیشنهاد ارتباط و دوستی به من داد ولی من با اخم و ترش رویی با او برخورد کردم و پیشنهادش را نپذیرفتم. شوهرم از این موضوع خبر نداشت و به این خاطر مزاحمت‌های «الف» هم بیشتر می‌شد تا این که بالاخره یک پیام وسوسه انگیز از طرف او دریافت کردم که نوشته بود «من یک دستگاه خودروی سرقتی خارجی را معامله کرده‌ام و پول زیادی به دستم رسیده است، اکنون اگر پیشنهادم را بپذیری تو را به همه آرزوهایت می‌رسانم و خودرویی را که عاشقش هستی برایت می‌خرم!» با این پیام دیگر به فکر فرو رفتم و برای آن که به درستی ادعایش پی ببرم با او قرارگذاشتم و بعد از مشاهده موجودی حسابش نظرم تغییر کرد و به همین خاطر پیشنهادش راپذیرفتم! چند ماه از این ارتباط پنهانی نگذشته بود که پولی به دستم رسید و او بازسازی منزلمان را آغاز کرد.

در این مدت من هم به طبقه بالا و نزد خانواده شوهرم رفتم، اما هنوز دوهفته بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که «الف» با من تماس گرفت و گفت: قراراست برای معامله گوشی تلفن به منزل شما بیایم تو هم برای دقایقی به طبقه پایین بیا! ولی من هرچه منتظر تماس یا پیام «الف» شدم که به طبقه پایین بروم خبری نشد.

حدود 2 ساعت بعد با او تماس گرفتم، اما شوهرم گوشی او را پاسخ داد و از من خواست به طبقه پایین بروم. در یک لحظه پیکر خون آلود «الف» را کف خانه دیدم. وحشت سراسر وجودم را فراگرفت ولی شوهرم توجهی به من نداشت و کاملا بی اعتنایی می‌کرد. در همان شرایط چشمم به چاله‌ای افتاد که در گوشه اتاق حفر شده بود. «ع» با تهدید و فریاد از من خواست او را درون چاله دفن کنیم. من هم اشک ریزان با او همدستی کردم ولی شوهرم تا مدتی حتی یک کلمه هم با من صحبت نمی‌کرد تا این که بالاخره کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد وارد منزلمان شدند و...

زن جوان درحالی با دستور سرهنگ سمیه گلزاری (رئیس کلانتری بانوان مشهد) تحت الحفظ به شعبه 258ویژه پرونده‌های جنایی انتقال یافت تا زوایای پنهان این ماجرا رابازگو کند که با چشمانی اشکبار و در آخرین جملات خودگفت: خیلی در زندگی اشتباه کردم چرا که خیانت من این جنایت را رقم زد،‌ای کاش...

از میان اخبار

(ویدیو) چه اتفاقی برای قاضی منصوری افتاد؟

(ویدیو) شهلا جاهد واقعا قاتل بود؟!

(ویدیو) تهران سفید پوش شد

علت مرگ آتش‌نشانان پلاسکو چه بود؟