سه‌شنبه 22 مهر 1404

دانش «رشد» نوبل گرفت

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
دانش «رشد» نوبل گرفت

جایزه نوبل اقتصاد2025 به سه اقتصاددان برجسته «جوئل موکیر»، «فیلیپ آگیون» و «پیتر هاویت» به‌دلیل پژوهش درباره عوامل گذار به رشد اقتصادی پایدار اهدا شد. موکیر با رویکرد تاریخی، نقش «دانش مفید» را در پیوند میان علم و کاربردهای عملی و شکل‌گیری چرخه خودتقویت‌کننده نوآوری توضیح می‌دهد. او نشان داد که ارتباط میان دانش نظری و عملی از عصر روشنگری گسترش یافت و زمینه‌ساز انقلاب صنعتی شد. آگیون...

آکادمی سلطنتی علوم سوئد، جایزه بانک مرکزی سوئد در علوم اقتصادی به یاد آلفرد نوبل در سال 2025 را به طور مشترک به سه محقق برجسته، جوئل موکیر (Joel Mokyr)، فیلیپ آگیون (Philippe Aghion) و پیتر‌هاویت (Peter Howitt) اهدا کرد. این دانشمندان به‌دلیل تبیین عواملی که موجب گذار جهان به رشد اقتصادی پایدار شده‌اند، مورد تقدیر قرار گرفتند. نیمی از این جایزه به جوئل موکیر، مورخ اقتصادی، به‌خاطر توصیف مکانیسم‌هایی تعلق گرفته است که از طریق آن پیشرفت‌های علمی و کاربردهای عملی یکدیگر را تقویت کرده و فرآیندی خودمولد را ایجاد کرده‌اند که در نهایت منجر به رشد اقتصادی پایدار شده است. نیمه دیگر جایزه نوبل اقتصادی امسال به‌طور مشترک به فیلیپ آگیون و پیتر‌هاویت اهدا شد که به‌خاطر توسعه «نظریه رشد پایدار از طریق تخریب خلاق» و تبیین رشد اقتصادی مبتنی بر نوآوری شناخته می‌شوند.

برنده اول نوبل اقتصاد امسال، جوئل موکیر متولد سال 1946 در شهر لایدن هلند است. او مدرک دکترای اقتصاد خود را در سال 1974 از دانشگاه ییل گرفت و هم‌اکنون استاد دانشگاه نورث‌وسترن ایالات متحده است. فیلیپ آگیون، برنده دیگر نوبل اقتصاد، در سال 1956 در شهر پاریس به دنیا آمد و در سال 1987 مدرک دکترای خود را از دانشگاه‌هاروارد دریافت کرد. او در حال حاضر استاد دانشگاه مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن و کلژ دوفرانس پاریس است. آگیون در پاسخ به سوالی در مورد اینکه جایزه دریافتی خود را صرف چه کاری خواهد کرد، پاسخ داد آن را صرف آزمایشگاه تحقیقاتی خود در کلژ دوفرانس می‌کند. او همچنین اشاره کرد که حمایت‌گرایی تعرفه‌ای که در حال حاضر گسترش یافته است، اثر مثبتی بر رشد اقتصادی نخواهد داشت. دیگر برنده نوبل اقتصادی امسال، پیتر هاویت متولد سال 1946 کانادا است که در سال 1973 از دانشگاه نورث‌وسترن آمریکا مدرک دکتری گرفت و هم‌اکنون در دانشگاه براون ایالات متحده تدریس می‌کند.

گذار به رشد پایدار

برای بخش اعظم تاریخ بشر، استانداردهای زندگی تفاوت چشم‌گیری بین نسل‌ها نداشته است. پیش از انقلاب صنعتی، با وجود اکتشافات مهمی که به صورت پراکنده رخ می‌دادند و گاهی کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشیدند، رشد اقتصادی اغلب در نهایت متوقف می‌شد. نمونه‌ای از این رکود تاریخی در سوئد و بریتانیا از اوایل قرن چهاردهم تا آغاز قرن هجدهم مشاهده می‌شود. درآمدها در این دوره نوسان داشتند اما به طور کلی رشد قابل ملاحظه‌ای حتی با وجود اختراعات مهمی مانند ماشین چاپ، دیده نمی‌شد. این روند اساسا با انقلاب صنعتی که کمی بیش از دو قرن پیش در بریتانیا آغاز شد و سپس به سایر کشورها گسترش یافت، تغییر کرد. انقلاب صنعتی منجر به یک چرخه بی‌پایان نوآوری و پیشرفت شد که رویدادهایی جدا از هم نبودند. بنیاد این تغییر، جریان مستمر نوآوری‌های فناورانه بود. رشد اقتصادی پایدار زمانی رخ می‌دهد که فناوری‌های جدید جایگزین فناوری‌های قدیمی می‌شوند، فرآیندی که تحت عنوان «تخریب خلاق (Creative Destruction)» شناخته می‌شود.

از اوایل قرن نوزدهم تا به امروز، الگوی متفاوتی در کشورهای صنعتی مانند بریتانیا و سوئد حاکم شده است. در این کشورها رشد به جای رکود، تبدیل به حالت قابل انتظار اقتصادها شده است. نرخ رشد پایدار سالانه، که تقریبا دو درصد بوده، ممکن است زیاد به نظر نرسد، اما این رشد در طول عمر کاری یک فرد منجر به دو برابر شدن درآمد می‌شود و در نهایت تاثیری اساسی بر جهان و کیفیت زندگی مردم به جا می‌گذارد. اقتصاددانان رشد اقتصادی را با محاسبه میزان افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) اندازه‌گیری می‌کنند، اما این مفهوم معنایی فراتر از صِرف پول بیشتر دارد. رشد شامل عواملی چون داروهای جدید، اتومبیل‌های ایمن‌تر، غذای بهتر، روش‌های کارآمدتر گرمایش و روشنایی منازل، اینترنت، مراقبت‌های بهداشتی بهتر، اوقات فراغت و فرصت‌های بیشتر برای ارتباطات است.

اهمیت دانش مفید

جوئل موکیر، از طریق پژوهش‌هایش در تاریخ اقتصادی، نشان می‌دهد که برای ایجاد رشد اقتصادی پایدار، جریان مداوم دانش مفید (Useful knowledge) ضروری است. دانش مفید شامل دو بخش است: دانش تجویزی (Prescriptive Knowledge) و دانش گزاره‌ای (Propositional Knowledge) است. دانش گزاره‌ای یک توصیف نظام‌مند از نظم و قاعده‌های موجود در دنیای طبیعی است که چرایی کارکرد چیزی را توضیح می‌دهد. دانش تجویزی شامل دستورالعمل‌های کاربردی یا نقشه‌هایی برای چگونگی عملکرد یک چیز است.

موکیر توضیح می‌دهد که پیش از انقلاب صنعتی، نوآوری عمدتا براساس دانش تجویزی بود. در این دوران، مردم می‌دانستند که راهکارهای عملی کار می‌کنند، اما چرایی آن را نمی‌دانستند. در آن زمان، دانش گزاره‌ای (مانند ریاضیات و فلسفه طبیعی) بدون ارجاع به دانش تجویزی توسعه می‌یافت، که این امر پیشرفت دانش موجود را دشوار یا حتی غیرممکن می‌ساخت. این وضعیت منجر به تلاش‌های نامنظم برای نوآوری می‌شد که بی‌حاصل بودند (مانند تلاش کیمیاگران برای ساختن طلا) و اگر کسی از دانش گزاره‌ای بهره‌ای داشت به بیهوده بودن آن پی می‌برد.

قرون شانزدهم و هفدهم شاهد انقلاب علمی به‌عنوان بخشی از جنبش روشنگری بود. دانشمندان در این دوران بر روش‌های اندازه‌گیری دقیق، آزمایش‌های کنترل‌شده و قابلیت بازتولید نتایج تاکید کردند، که این امر منجر به افزایش ارتباط میان دانش گزاره‌ای و تجویزی شد. با افزایش این ارتباط، انباشت دانش مفید که می‌توانست در تولید کالاها و خدمات به کار رود، گسترش یافت. برای مثال، موتور بخار با کمک رشد دانش به صورت همزمان در مورد فشار اتمسفر و خلأ بهبود یافت و پیشرفت‌هایی در تولید فولاد به دلیل درک نحوه کاهش میزان کربن در چدن مذاب توسط اکسیژن حاصل شد. افزایش دانش مفید، بهبود اختراعات موجود و ارائه کاربردهای جدید برای آنها را تسهیل کرد.

باز بودن جامعه نسبت به تغییر

موکیر تاکید می‌کند که حتی درخشان‌ترین ایده‌ها نیز، مانند طرح‌های بالگرد لئوناردو داوینچی، اگر به دانش عملی، فنی و تجاری مجهز نباشند، روی کاغذ باقی خواهند ماند. رشد پایدار ابتدا در بریتانیا رخ داد، زیرا این کشور میزبان صنعتگران و مهندسان ماهری بود که می‌توانستند طرح‌ها را درک کرده و ایده‌ها را به محصولات تجاری تبدیل کنند. این عامل برای دستیابی به رشد پایدار حیاتی بود. عامل مهم دیگری که موکیر برای رشد پایدار ضروری می‌داند، این است که جامعه باید پذیرای تغییر باشد. رشد مبتنی بر تغییر فناورانه نه تنها برندگانی ایجاد می‌کند، بلکه بازندگانی نیز دارد؛ اختراعات جدید جایگزین فناوری‌های قدیمی شده و ساختارها و روش‌های کاری موجود را تخریب می‌کنند. موکیر نشان داد که به همین دلیل، فناوری جدید اغلب با مقاومت گروه‌های ذی‌نفع مواجه می‌شود که امتیازات خود را در معرض تهدید می‌بینند. بر همین مبنا عصر روشنگری پذیرش عمومی تغییر را افزایش داد. نهادهای جدید، مانند پارلمان بریتانیا، فرصت‌ها را برای افرادی که صاحب امتیاز بودند تا جلوی تغییر را بگیرند، کاهش داد. در عوض، نمایندگان گروه‌های ذی‌نفع فرصت یافتند تا گرد هم آیند و به مصالحه‌های سودمند متقابل دست یابند. این تغییرات نهادی، یک مانع عمده بر سر راه رشد پایدار را از میان برداشت.

مدلسازی تخریب خلاق

برخلاف رویکرد تاریخی موکیر، فیلیپ آگیون و پیتر هاویت یک مدل اقتصادی ریاضی ساختند که نشان می‌دهد چگونه پیشرفت فناورانه منجر به رشد پایدار می‌شود. اگرچه رویکردهای آنها متفاوت است، اما هر دو اساسا به یک پدیده و پرسش می‌پردازند.

پیش‌تر اشاره شد که رشد اقتصادی در کشورهای صنعتی مانند بریتانیا و سوئد پایدار بوده است اما در زیر پوست این رشد پایدار، واقعیت حاکی از شرایطی بسیار ناپایدار است. در واقعیت فرایندی در جریان است که طی آن شرکت‌ها و مشاغل به طور مداوم ناپدید شده و جایگزین می‌شوند که به نظر شرایط بسیار ناپایداری است اما این فرآیند همان تخریب خلاق است. این فرآیند خلاق است زیرا بر نوآوری بنا شده، اما مخرب است زیرا محصولات قدیمی منسوخ شده و ارزش تجاری خود را از دست می‌دهند. برای مثال، هر ساله بیشتر از 10 درصد از تمام شرکت‌ها در آمریکا از چرخه حیات خارج می‌شوند و در میان شرکت‌های باقی‌مانده، تعداد زیادی از مشاغل از بین می‌روند یا مشاغل جدیدی متولد می‌شوند. مدل آگیون و هاویت نشان می‌دهد که چگونه رشد از طریق سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در فرآیندهای تولید، بهبود یافته و محصولات جدید و با کیفیت بهتر به وجود می‌آید، درحالی‌که شرکت‌هایی که پیش از این بهترین محصولات را داشتند، از دور رقابت خارج می‌شوند.

در این مدل، اقتصاد متشکل از شرکت‌هایی است که از بهترین و پیشرفته‌ترین فناوری برخوردارند. این شرکت‌ها با ثبت اختراع پتنت (Patent) برای محصولات خود، می‌توانند سودی بیش از هزینه‌های تولید خود کسب کنند و از یک انحصار موقت بهره‌مند شوند. این شرکت‌ها به «بالای نردبان» صعود کرده‌اند. اگرچه ثبت اختراع از رقابت محافظت می‌کند، اما مانع از بروز نوآوری قابل ثبت توسط شرکت‌های دیگر نمی‌شود. اگر محصول یا فرآیند تولید جدید به اندازه کافی خوب باشد، می‌تواند محصول قدیمی را از میدان خارج کرده و خود به بالای نردبان صعود کند.

پتانسیل کسب سود از انحصار (حتی به طور موقت) انگیزه‌ای قوی برای شرکت‌ها ایجاد می‌کند تا در تحقیق و توسعه (R&D) سرمایه‌گذاری کنند. هرچه یک شرکت تصور کند مدت زمان بیشتری می‌تواند در بالای نردبان بماند، انگیزه‌ها قوی‌تر و سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه بیشتر می‌شود. با این حال، افزایش تحقیق و توسعه برای تمام بنگاه‌ها منجر به کاهش میانگین زمان مورد نیاز برای نوآوری می‌شود و شرکت صدرنشین را سریع‌تر از نردبان به پایین می‌کشد. در نهایت، تعادلی بین این نیروها در اقتصاد برقرار می‌شود که میزان سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه و در نتیجه سرعت تخریب خلاق و رشد اقتصادی را تعیین می‌کند.

این مدل، که در سال 1992 توسط آگیون و هاویت ارائه شد، اولین مدل اقتصاد کلان برای تخریب خلاق بود که دارای تعادل عمومی (General Equilibrium) بود. این بدان معناست که تولید، تحقیق و توسعه، بازارهای مالی و پس‌اندازهای خانوارها به یکدیگر پیوند خورده‌اند و نمی‌توانند به صورت جداگانه تحلیل شوند. سرمایه لازم برای تحقیق و توسعه از پس‌اندازهای خانوارها تامین می‌شود که میزان آن به نرخ بهره و نرخ رشد اقتصادی بستگی دارد.

مدل آگیون و هاویت ابزاری برای تحلیل این سوال فراهم می‌کند که آیا در صورت عدم مداخله سیاسی و آزادی بازار، میزان بهینه تحقیق و توسعه و رشد اقتصادی وجود دارد؟ پاسخ به این سوال ساده نیست، زیرا دو مکانیسم متضاد در جهت‌های مختلف عمل می‌کنند.

مکانیسم اول مربوط به زمانی است که ارزش اجتماعی به دست آمده از انگیزه خصوصی بنگاه‌ها بیشتر است. شرکت‌هایی که در تحقیق و توسعه سرمایه‌گذاری می‌کنند، می‌دانند که سود فعلی آنها از یک نوآوری برای همیشه ادامه نخواهد یافت و شرکت دیگری دیر یا زود محصول بهتری عرضه خواهد کرد. با این حال از دیدگاه جامعه ارزش نوآوری قدیمی ناپدید نمی‌شود، زیرا نوآوری جدید بر پایه دانش قدیمی بنا می‌شود. بنابراین، نوآوری‌هایی که از میدان خارج می‌شوند، ارزش بیشتری برای جامعه دارند تا برای شرکت‌های توسعه‌دهنده. این امر باعث می‌شود که انگیزه‌های خصوصی برای تحقیق و توسعه کمتر از دستاوردهای کلی آن نوآوری برای جامعه باشد. در نتیجه، جامعه می‌تواند از یارانه دادن به تحقیق و توسعه سود ببرد.

مکانیسم دوم به سرقت تجاری و توسعه بیش از حد سریع این فرآیند برمی‌گردد. در این حالت وقتی یک شرکت موفق می‌شود شرکت دیگری را از بالای نردبان کنار بزند، شرکت جدید سود می‌کند درحالی‌که سود شرکت قدیمی از بین می‌رود. این پدیده اغلب «سرقت تجاری (Business Stealing)» نامیده می‌شود، هرچند به معنای حقوقی دزدی نیست. در نتیجه، حتی اگر نوآوری جدید فقط کمی بهتر از نوآوری قدیمی باشد، ممکن است سود قابل‌توجهی داشته باشد که از منافع اقتصادی - اجتماعی بزرگ‌تر است. بنابراین، از منظر اقتصادی - اجتماعی، سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه می‌تواند بیش از حد بزرگ باشد و در نتیجه توسعه فناورانه می‌تواند بیش از حد سریع و رشد بیش از حد بالا باشد. این وضعیت استدلالی علیه تخصیص یارانه دولتی به تحقیق و توسعه ایجاد می‌کند.

تسلط هر یک از این دو نیرو به مجموعه‌ای از عوامل بستگی دارد که در بازارهای مختلف و در زمان‌های مختلف متغیر هستند. تئوری آگیون و هاویت برای درک این نکته که کدام اقدامات موثرتر خواهند بود و جامعه تا چه حد نیاز به حمایت از تحقیق و توسعه دارد، مفید است.

درس‌هایی برای آینده

تحقیقات این سه برنده جایزه کمک می‌کند تا روندهای معاصر درک شوند و با مشکلات مهم مطرح شده در این شرایط مقابله شود. مدل آگیون و‌هاویت به پیشرفت پژوهش‌های جدید از جمله مطالعه سطح تمرکز بازار (با بررسی تعداد شرکت‌هایی که با یکدیگر رقابت می‌کنند) کمک کرده است. نظریه آنها نشان می‌دهد که تمرکزهای بیش از حد بالا یا بیش از حد پایین برای فرآیند نوآوری مضر هستند.

با وجود پیشرفت‌های امیدوارکننده در فناوری، رشد در دهه‌های اخیر کاهش یافته است. یک توضیح ممکن برای این وضعیت، بر اساس مدل آگیون و هاویت، این است که برخی از شرکت‌ها بیش از حد مسلط شده‌اند. بنابراین ممکن است سیاست‌های قوی‌تری برای مقابله با تسلط بیش از حد در بازار لازم باشد.

درس مهم دیگر این است که نوآوری، برندگان و بازندگانی ایجاد می‌کند، که این امر نه تنها برای شرکت‌ها، بلکه برای کارکنان آنها نیز صادق است. رشد بالا نیازمند مقدار زیادی تخریب خلاق است، که به معنای ناپدید شدن بیشتر مشاغل و احتمالا بیکاری بالا است. بنابراین، حمایت از افرادی که تحت تاثیر قرار می‌گیرند، ضمن تسهیل انتقال آنها به محیط‌های کاری مولدتر، اهمیت دارد. حمایت از کارگران، اما نه مشاغل، به عنوان مثال از طریق سیستمی که گاهی تامین اجتماعی منعطف (flexicurity) نامیده می‌شود، در این شرایط می‌تواند راه‌حل مناسبی باشد.

برندگان جایزه همچنین، بر اهمیت ایجاد شرایطی توسط جامعه تاکید می‌کنند که برای نوآوران ماهر و کارآفرینان مناسب باشد. بنابراین، تحرک اجتماعی (Social mobility) در جایی که شغل یک فرد توسط هویت والدینش تعیین نمی‌شود، برای رشد حیاتی است.

کار موکیر نشان می‌دهد که هوش مصنوعی می‌تواند بازخورد بین دانش گزاره‌ای و تجویزی را تقویت کرده و نرخ انباشت دانش مفید را افزایش دهد. در نهایت، رشد مداوم در بلندمدت لزوما پیامدهای مثبتی برای رفاه انسان ندارد. رشد مداوم (sustained growth) مترادف با رشد پایدار (sustainable growth) نیست. نوآوری‌ها می‌توانند عوارض جانبی منفی قابل‌توجهی داشته باشند. موکیر استدلال می‌کند که چنین اثرات منفی گاهی اوقات فرآیندهایی را آغاز می‌کنند که منجر به کشف راه‌حل‌ها می‌شوند و توسعه فناورانه را به یک فرآیند خوداصلاح‌کننده تبدیل می‌کنند. با این حال، واضح است که این امر به ویژه در حوزه‌هایی مانند تغییرات آب و هوایی، آلودگی، مقاومت آنتی‌بیوتیکی، افزایش نابرابری و استفاده ناپایدار از منابع طبیعی اغلب به سیاست‌هایی با طراحی مناسب نیاز دارد.

رشد پایدار را نباید بدیهی گرفت. رکود اقتصادی و نه رشد، برای بخش عمده‌ای از تاریخ بشر هنجار بوده است. کار آنها نشان می‌دهد که باید از تهدیدهای پیش روی رشد مستمر آگاه باشیم و با آنها مقابله کنیم. این تهدیدهای می‌توانند ناشی از سلطه چند شرکت در بازار، محدودیت‌های ایجاد شده بر آزادی در فضای دانشگاهی، گسترش دانش در سطوح منطقه‌ای به جای جهانی، و مقاومت گروه‌های بالقوه متضرر باشند. اگر نتوانیم به این تهدیدهای پاسخ دهیم، ماشینی که رشد پایدار را برای ما به ارمغان آورده است، یعنی تخریب خلاق، ممکن است از کار بیفتد و ما دوباره باید به رکود عادت کنیم. در صورت توجه به بینش‌های حیاتی این برندگان، می‌توان از این وضعیت اجتناب کرد.

در پاسخ به این سوال که دستاوردهای سالیان طولانی پژوهشگرانی که امسال توانستند جایزه نوبل اقتصادی را از آن خود کنند، چه درس‌هایی برای اقتصاد ایران دارد؛ می‌توان گفت رشد اقتصادی ایجاد شده در اقتصاد ایران عموما سرمایه‌بر بوده و تامین این سرمایه نیز از محل فروش درآمدهای نفتی بوده است. جدای از یکنواخت نبودن این منبع درآمدی در طی زمان، اصولا رشد براساس منبع نفتی با رشد براساس نوآوری و تخریب خلاق در تقابل قرار دارد. این در حالی است که توصیه اقتصاددانان برنده نوبل برای توجه بیشتر به نوآوری به منزله موتور رشد اقتصاد جالب توجه است و اهمیت دوچندانی برای اقتصاد ایران دارد.

پدیده استثنایی رشد پایدار

دانش «رشد» نوبل گرفت 2
دانش «رشد» نوبل گرفت 3