دایی نه به قول خودش عمل کرد نه به درخواست خاتمی!
یک سال بعد از آن تعریفوتمجیدهای دایی، سیدمحمد خاتمی هم تصویری از حضورش در بین بازیکنان ملیپوش در صفحه اینستاگرام گذاشت؛ تصویری که مشخصا روی علی دایی زوم شده بود که رئیسجمهور وقت داشت روی شانهاش توپی را امضا میکرد. خاتمی زیر آن عکس نوشت: «روزهای نهچندان دور. همراه با تیم ملی فوتبال. به بهانه جام ملتهای آسیا و به امید پیروزی و قهرمانی تیم ملی کشورمان».
روزنامه شرق نوشت: علی دایی؛ نمیشود درباره فوتبال ایران حرف زد و از اسم علی دایی به سادگی عبور کرد. او به غیر از چهره مطرح ورزشی فوتبال ایران، چهرهای سیاسی هم هست. هرچقدر که تلاش کند از سیاست دور بماند بیفایده است. میگویند اگر برای بالاترین ردههای اجرائی در عرصه سیاسی کشور گام بردارد، رأی میآورد، ولی خودش میگوید به پدر فقیدش قول داده هرگز وارد سیاست نشود.
دایی میگوید سیاسی نیست، ولی عجیب اینکه در دوره دو رئیسجمهور چهرهای متفاوت از خود بهجا گذاشته؛ دو چهره کاملا متفاوت که نشان میدهد هرچقدر هم بگوید سیاسی نیست، نمیتواند از سیاسیون و رفتارهایشان فاصله بگیرد. اولین رئیسجمهوری که رابطه دایی با او سروصدای زیادی به راه انداخت، سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات بود؛ این رابطه حسنه و بسیار قابلتأمل بود.
رابطه دایی با رئیسجمهور بعدی؛ یعنی محمود احمدینژاد هم که دیگر بر همگان ثابت شده است؛ این دو دل خوشی از هم ندارند و این ناخوشی را هم مدتهاست عیان کردهاند؛ گو اینکه ابتدای این رابطه جداشده، محمود احمدینژاد علاقه زیادی به علی دایی داشت. البته که جنس ارتباط دایی با دو رئیسجمهور ذکرشده هم متفاوت بود؛ در زمان سیدمحمد خاتمی، دایی بازیکن تیم ملی و یکی از چهرههای محبوب آن تیم دوستداشتنی بود.
در دوره بعدی اما دایی درگیر سرمربیگری شد و ماجراهای هدایت تیم ملی و اخراجش توسط احمدینژاد (به گواه اظهارات خودش) داستان آشنایی است که بارها دربارهاش صحبت شده. البته که گرایش سیاسی علی دایی هم نزدیک به اصلاحطلبان و سیدمحمد خاتمی بود؛ امری که باعث شد دعوت احمدینژاد برای پیوستن به ستاد تبلیغاتیاش را رد کند و درعوض به کمپین انتخاباتی میرحسین موسوی کمک کند.
دایی - خاتمی؛ احترام متقابل در زمان ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی، علی دایی روزهای خوبش در فوتبال را سپری میکرد؛ او نهتنها در قاره اروپا توانسته بود نماینده قابلی برای فوتبال ایران باشد، بلکه با گلهای ملی زیادش، کمک زیادی به موفقیت تیم ملی در آسیا کرد. او در همان برهه توانست رکورد گلهای زده دنیا در بین تیمهای ملی را بشکند و نامش را بیشتر از چیزی که بود سر زبانها بیندازد.
همان افتخارات و البته شکستن رکورد برترین گلزن ملی دنیا دست به دست هم داد تا سال 1383، سیدمحمد خاتمی نشان درجه سوم لیاقت و شجاعت را بر سینه علی دایی بچسباند؛ نشانی که دایی میگوید مهمترین افتخار زندگی ورزشیاش است. «من از رئیسجمهور و هیئت وزیران تشکر میکنم که از این نقطهنظر به من توجه داشتهاند. اگرچه در دوران بازیگریام در سطح تیمهای باشگاهی و ملی به موفقیتهای بزرگی دست یافتهام، اما اینکه بخواهم از دست رئیسجمهور نشان لیاقت کسب کنم، بزرگترین افتخار زندگیام است».
اگرچه از عمر ریاستجمهوری محمد خاتمی زمان زیادی نمانده بود، ولی رابطه دایی و خاتمی ادامه پیدا کرد؛ این رابطه حتی یک دهه بعد عمق بیشتری گرفت تا جایی که دایی میگوید اگر بخواهد مشورت سیاسی بگیرد، به سراغ محمد خاتمی میرود. اگرچه از زمانی که دایی نشان لیاقت را از دست خاتمی گرفت تا شش سال بعد، خبری ملموس از ارتباط این دو منتشر نشده بود، ولی حادثهای که اسفند 1390 برای علی دایی رخ داد، نشان داد که رابطه دایی و خاتمی، عمیقتر از چیزی بوده که در گذشته تصور میشد. در آن سال دایی با اتومبیل از اصفهان در حال بازگشت به تهران بود که دچار سانحه شد و در کاشان مورد عمل جراحی قرار گرفت. همان زمان اما سیدمحمد خاتمی، تلفنی حال آقایگل جهان را جویا شد و بعد هم متنی منتشر و برای دایی آرزوی سلامتی کرد.
او حتی گفت دوست داشته شخصا برای ملاقات دایی میرفته است. «بسیار علاقهمند بودم که شخصا به عیادت شما بیایم، اما متأسفانه سفری در پیش دارم و این امکان فراهم نیست. شما برای ما عزیز هستید، انشاءالله هرچه سریعتر بهبودی کامل حاصل شود و سال خوبی را برای شما و خانواده محترمتان آرزو میکنم».
دایی در آن زمان با پاسخی کوتاه به محمد خاتمی گفت: «شما در قلب ما جا دارید». دو سال بعد اما علی دایی در گفتوگو با خبرآنلاین نشان داد که چه خاطرات خوبی از خاتمی دارد. او از علاقه زیاد خاتمی به فوتبال و البته از موفقیتش در مدیریت کشور تمجید کرد. «از آقای خاتمی آدم هرچه بگوید کم گفته است. ایشان کسی بود که خیلی به ورزش و تیم ملی علاقه داشت. فکر کنم دوران خوبی هم در مدیریت مملکت ما داشت. من الان هم یکی از کسانی هستم که اگر وقت کنم میروم دیدنشان. از صحبتهایشان استفاده میکنم. با اینکه اصلا آدم سیاسیای نیستم، اما ایشان را یک طور دیگر دوست دارم. همیشه دوست دارم از صحبتهای ایشان استفاده کنم. خیلیوقتها صحبتهایش خیلی به من کمک کرده. از کسانی هستم که جدای از مسائل سیاسی ایشان را خیلی دوست دارم».
توجه ویژه خاتمی به فوتبال ملی و البته ورزش را بعدها محمد دادگان هم تأیید کرد. او گفت که خاتمی بیشترین حمایت را از فوتبال داشته است. «بیشترین حمایت را از فوتبال آقای خاتمی انجام میدادند. بارها آقای خاتمی مرا خواستند و از فوتبال میپرسیدند، چراکه میگفتند این ورزش برای من اهمیت زیادی دارد. آقای خاتمی به من گفتند در آلمان صدراعظم این کشور برای من دست زد و گفت فوتبال ایران در رده پانزدهم جهان است، اما آلمان هفدهم است! آقای خاتمی به من گفت اگر بدانید در آن لحظه چه حس خوبی داشتم. بهخاطر همین موضوع در هیئت دولت وقت تصویب کردند و به من نشان لیاقت دادند. در زمان آقای خاتمی هر گرفتاریای که داشتیم که حتی انتظامی و حراستی بود، ایشان به راحتی حل میکردند. درباره پاداشها هم هرچه قول داده بودند عملی کردند و یک فوتبالیست نمیتوانید پیدا کنید که بگوید من پاداشم را نگرفتهام». دایی کمی بعد هم در مراسم ختم پدرزن خاتمی شرکت کرد تا نشان دهد همانطور که خودش گفته، جدای از مسائل سیاسی هم احترام ویژهای برای رئیس دولت اصلاحات قائل است.
یک سال بعد از آن تعریفوتمجیدهای دایی، سیدمحمد خاتمی هم تصویری از حضورش در بین بازیکنان ملیپوش در صفحه اینستاگرام گذاشت؛ تصویری که مشخصا روی علی دایی زوم شده بود که رئیسجمهور وقت داشت روی شانهاش توپی را امضا میکرد. خاتمی زیر آن عکس نوشت: «روزهای نهچندان دور. همراه با تیم ملی فوتبال. به بهانه جام ملتهای آسیا و به امید پیروزی و قهرمانی تیم ملی کشورمان».
درخواست خاتمی، قول دایی دایی و خاتمی درست در روزهایی به هم نزدیک شدند که سرنوشت کاریشان تغییر زیادی کرد؛ یک سال بعد از آنکه دایی نشان لیاقت گرفت، سیدمحمد خاتمی دیگر رئیسجمهور نبود؛ نه او و نه حزب موردعلاقهاش کاری در عرصه سیاسی نداشتند. سرنوشت برایش بهگونهای رقم خورد که سالها بعد از ریاستجمهوری هم در تنگنا قرار گرفت و محدودیتهای زیادی برایش تعریف شد. علی دایی هم دو سال بعد از گرفتن نشان لیاقت از دستان محمد خاتمی، از فوتبال ملی خداحافظی کرد؛ امری که موجب شد تا نه به درخواست خاتمی جامه عمل بپوشاند و نه به قولی که خودش داده بود. ماجرا به همان مراسم اعطای نشان برمیگردد؛ جایی که خاتمی در گفتوگوی کوتاهی به دایی میگوید: «شما بازیکن بزرگی هستید و بزرگ هم خواهید ماند. مردم ایران قدردان زحمات و فداکاریهای شما هستند و من هم منتظر زدن صدوپنجاهمین گل ملی شما هستم». دایی اما در پاسخ به خاتمی میگوید 150 گل ملی زیاد است و نباید منتظرش باشد، ولی میتواند منتظر صدوبیستمین گل ملیاش باشد.
آن زمان که این صحبتها ردوبدل شد، دایی 97 گل ملی داشت؛ آخرین گلی که وارد دروازه بحرین کرده بود برایش نودوهفتمین گل را به ارمغان آورد. او تلاش زیادی کرد به وعدهای که داده عمل کند، ولی دو سال بعد درحالیکه 109 گل در کارنامه داشت، از فوتبال ملی خداحافظی کرد.