دختران را از چاله تجرد به چاه ازدواج غلط هل ندهیم
در روزهای گذشته خبری از یک نماینده مجلس منتشر شد که مربوط به آمار تعداد زنان و مردان مجرد بالای 30 سال در کشور بود.
زهرا میرزائی، دکتری مطالعات زنان در فرهیختگان نوشت: با توجه به کاهش میزان ازدواج و همچنین کاهش میزان فرزندآوری در سالهای اخیر، توجه به تعداد مجردها امری عادی شده است، اما آنچه این بار مورد توجه فعالان رسانه قرار گرفته این بوده که تعداد مردان مجرد بالای 30 سال توسط این نماینده مجلس و فعال اجتماعی چندصد هزار نفر بیشتر از زنان مجرد بالای 30 سال اعلام شده است.
البته وجود تعداد بیشتر مردان نسبت به زنان امری عادی است، حتی در نرخ موالید نیز چنین است، پس میزان مجردهای مرد بیش از مجردهای زن طبیعی است، اما برعکس این موضوع سالهاست که پیرامون موضوع ازدواج دختران دهه 60 که این آمار بیشتر به ایشان اشاره دارد، این بوده است که شانس ازدواج این دختران بسیار پایین بوده و از عبارت تجرد قطعی برای این دختران استفاده میشود تا نشان دهد این دختران شانس ازدواج ندارند و البته نوعی مساله یا معضل قلمداد میشوند.
قدم بعدی برای بسیاری از فعالان اجتماعی پیرامون مساله ازدواج دختران - که گفته میشد نسبت به مردان شانس کمتری برای ازدواج دارند - این بود که به ارائه راهحلهای عجیب میپرداختند، بهعنوان مثال در سالهای اخیر جریانات مذهبی - سنتی متعددی اعلام داشتهاند که برای برونرفت از معضل تجرد قطعی دختران دهههای 50 و 60 باید به چندهمسری روی آورد. در نظام گفتمانی این افراد این دختران بالای 30 سال که از امکان ازدواج عادی و تکهمسری برخوردار نیستند، برای دریافت حمایت مادی و معنوی یا امکان داشتن فرزند باید بهعنوان همسر دوم و سوم یا چهارم به عقد مردان متاهلی درآیند که بتوانند از تجرد رهایی یابند.
البته باید توجه داشت که جریانات اسلامی انقلابی همیشه در مقابل این خوانشهای غلط ایستادهاند. امام خمینی (ره) و مقاممعظمرهبری جزء کسانی هستند که نسبت به شأن زنان در جامعه نگاه ویژه داشته و بهواسطه همین جریان فکری امکان ازدواج مجددی که بخواهد همراه با تضییع حقوق زنان باشد، در قانون ایران محدود شد. بهشکلی که بندهای اضافه شده به سند ازدواج در ایران امکان ثبت ازدواج مجدد ازدواج بدون اذن همسر اول را محدود کرده یا فرد باید برای ثبت ازدواج مجدد از دادگاه اجازه دریافت کند که در موارد بسیار نادر رخ خواهد داد. از سوی دیگر یک مساله مهم وجود دارد. با توجه به آمار منتشرشده که البته قبل از این نیز قابلدسترسی بوده، هیچ گاه تعداد زنان مجرد بیشتر از مردان نبوده است، پس این امر که زنان بهصورت طبیعی از حق ازدواج برخوردار نیستند بهطورکلی کنار میرود. اما نکته مهم دیگری وجود دارد، بهطور طبیعی باروری زنان دارای محدودیت است، پس بخش زیادی از توجه فعالان و سیاستگذاران حوزه خانواده و جمعیت مشغول این امر است که زنان باید بتوانند در سنین پایینتری ازدواج کنند و آمادگی لازم برای داشتن فرزندان متعدد را داشته باشند. مخصوصا اینکه امروزه افراد پس از ازدواج و بین فرزندان خود فاصله قرار میدهند، پس این امر نکته مهمی است که دختران مجرد ما باید از امکان ازدواج بهموقع برخوردار باشند.
اما طبق آنچه بیان شد آیا مردان در هر بازه سنی امکان ازدواج و فرزندآوری دارند؟ یعنی اگر بانوان با سن بالای 40 سال امکان فرزندآوری کمتری داشته باشند، مردان بالای 40 سال میتوانند یک ازدواج عادی داشته باشند؟ جدای از مسائل زیستشناسی پیرامون ازدواج در سنین بالای مردان و امکان ناباروری بیشتر در این فرض مردان گویا قرار است با فاصله سنی بیش از 10 سال ازدواج کنند. در این فرض مردان هر وقت که بخواهند با هر فاصله سنی خواهند توانست ازدواج کنند و این امری بدیهی خواهد بود. درحالیکه اگر فاصله سنی زوجین بهشکلی باشد که از درک یکدیگر عاجز شوند، این ازدواج منجر به تشکیل یک خانواده سالم نخواهد شد. از سوی دیگر فاصله سنی بالای بین پدر و فرزندان امکان تعامل درست بین ایشان را فراهم نخواهد کرد و فرزندان در سنین جوانی امکان همراهی پدر را بهدلیل کهولت سن نخواهند داشت.
تمامی مطالبی که تا اینجا به بهانه اشاره به تفاوت قابلتوجه آمار مردان مجرد نسبت به زنان بیان شد برای این بود که از تحلیل سطحی و راهحلهای یکجانبهنگر جهت حل مسائل خانواده بپرهیزیم. اول دقت داشته باشیم همان قدر که زنان حق ازدواج دارند، مردان نیز حق دارند ازدواج کنند و از خانواده سالم بهرهمند شوند. نکته بعدی اینکه در اسلام اصل بر تکهمسری است. پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ص) تا زمانی که با همکفو خود ازدواج کردند از ازدواج متعدد و مجدد خودداری کردند و به همسر خویش و تشکیل یک خانواده متعادل پایبند بودند. همچنین مقاممعظمرهبری و امام خمینی از همین اصل پیروی کردند و بدون اینکه بخواهند حکم چندهمسری را - که مربوط به شرایط اضطرار است - لغو کنند بر لزوم پایبندی همسران به یکدیگر تاکید داشتهاند.
اما فارغ از تحلیلهای غلط و معضل ساختن از تجرد بانوان باید دقت کرد که برای رفع مساله تجرد امکان ازدواج پایدار و سالم را فراهم کرد و نباید به این دلیل که قرار است افراد از تجرد گذر کنند، ایشان را در مصیبتهای ازدواجهای غلط گرفتار کنیم. باید دقت داشت که شرایط جامعه امروز و فرهنگ فعلی در پایداری ازدواجها بسیار موثر است. اینکه دختران را در بازه فرزندآوری زیر 35 سال تعریف کنیم مربوط به سالهای گذشته است. هرچند نمیتوان نادیده گرفت که با بالا رفتن سن خطرات بارداری افزایش مییابد، ولی بسیاری از مشکلات با پیشرفت دانش پزشکی قابلکنترل هستند. امروزه برای فرزندآوری امکانات بسیار زیادی فراهم شده است که باید مدنظر افراد قرار گیرند.
درکنار این امر باید توجه داشت که بالا رفتن سن ازدواج و فرزندآوری امری زنانه نیست برای مردان نیز این امر موجب میشود که حداقل در مساله پدری و تربیت و حمایت از فرزندان اختلال ایجاد شود، پس نباید بهشکلی تبلیغات کرد که مردان مجرد فکر کنند میتوانند برای ازدواج و فرزندآوری تا میانسالی صبر کنند و همیشه از نعمت یک خانواده سالم برخوردار خواهند بود. نکته مهم دیگری که این میان مورد غفلت واقع میشود این امر است که مردان نسبت به زنان از تمایل بیشتری به تعامل با جنس مخالف برخوردار هستند و باید از خود بپرسیم که اگر مردان در سنین جوانی ازدواج نمیکنند، پس چگونه به کنترل امیال خود میپردازند و همین مساله موجب شکلگیری زمینههای روابط خارج از چهارچوب نخواهد شد؟ درحالیکه عموما این امر از سوی زنان سنجیده میشود.
سخن آخر اینکه اگر بخواهیم مساله تجرد زنان و مردان را حل کنیم باید با درنظر گرفتن شرایط روز کمی نگرش خود را تغییر دهیم. بهنظر میرسد باید شرایط مادی و فرهنگی جامعه برای تسهیل ازدواج افراد فراهمتر شوند. جوانان با امنیت خاطر و حمایت خانوادهها باید بتوانند ازدواج کنند. نکته دیگری که مورد غفلت بوده و از اهمیت بالایی برخوردار است، فراهم کردن شرایط ازدواج برای کسانی است که تجربه تاهل دارند. این بخش از جامعه مشکلات بیشتری دارد و نیز بهدلیل تجربههای تلخ سوگ و جدایی مستعد آسیبهای بیشتری هستند، باید نگرش به ازدواج این مردان و زنان و حتی حمایت مالی از تشکیل مجدد خانواده در ایشان را جدی گرفت.
از میان اخبار