دختری که روی آوارهای خانهاش کتاب میخواند

وقتی کتاب «صُمود» را میخوانیم منظره چشمهایمان تغییر میکند؛ دیگر در ایران نیستیم، سفر میکنیم به غزه و در کنار مردمش مینشینیم، با آنها راه میرویم، غذا میخوریم (اگر باشد)...
وقتی کتاب «صُمود» را میخوانیم منظره چشمهایمان تغییر میکند؛ دیگر در ایران نیستیم، سفر میکنیم به غزه و در کنار مردمش مینشینیم، با آنها راه میرویم، غذا میخوریم (اگر باشد)...
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب - فاطمه نعمتی: «صُمود»، روایتهایی از زندگی با غزه است؛ روایتهایی که از دل زندگی مردم غزه بیرون آمده ولی ما را با خود میبرد به هر کجایی که ماجراها رخ داده و ناخودآگاه با آنها زندگی میکنیم. عجب زندگی سخت و تلخی خواهد شد. تصاویرش را اینروزها در تلویزیون و رسانههای مجازی میبینیم؛ ولی در کسری از ثانیه دوربین میگذرد و ما را به عمق دردهایشان نمیبرد. خواندن! با خواندن است که میتوان در غزه و در صُمودشان عمیق شد.
روایتهای کتاب «صُمود» را مهدی صدرالدین گردآوری و ترجمه کرده و در انتشارات سوره به چاپ رسیده است. این کتاب 13 روایت دارد به همراه بخشی به نام «قصه صمود» و بخشی دیگر با عنوان «درباره راویان کتاب». احتمالا خواندن هر کدام از این روایتها، کام ما را تلخ کند؛ اما شنیدن این خبر که تعدادی از راویان آن حالا دیگر زنده نیستند، خواندن «صمود» را بر ما واجب میکند. ما باید بدانیم که غزه چیست، مردم آن چه روزهایی را سپری کرده و میکنند و چرا هنوز و همچنان پیکرهای بیجان عزیزانشان را بغل میکنند و محکم و استوار بر این باورند که خدا برایشان کافیست، فلسطین پیروز است و جای آن شهدا در بهشت است.
عناوین برخی از روایتهای این کتاب عبارتاند از: «میخواهم رؤیا ببینم»، «سرزمین پرتقالهای غمگین»، «پزشکِ بزرگترین زندان زمین» و «دردسرهای کتابخانه سعید».
از میان روایتهای این کتاب، روایت مصعب ابوتوهه از کتاب و کتابخوانی در غزه درخور توجه است؛ چراکه احتمالا بیشتر ما درباره این جنبه از زندگی آنها کمتر میدانیم. او در این روایت از وضعیت کتابخانههای غزه گفته و اشتیاق و علاقه زیاد مردم غزه برای خواندن و یادگرفتن و همچنین، تلاشهای رذیلانه اسرائیل برای از بین بردن کتابخانهها و کتابها.
او در این بخش مینویسد: «هیچوقت تصویر آن دختری که در حملات سال 2014 روی آوارهای خانهاش در شمال غزه نشسته بود و داشت کتاب میخواند از پیش چشمم پاک نمیشود. این تصویر یک دنیا حرف برای گفتن دارد. این تصویر بهخوبی نشان میدهد که اهالی غزه، با وجود تمام شرایط دشواری که میخواهد آنها را از پا دربیاورد، باز هم از یادگرفتن و تحصیل دست نمیکشند. نمونه کوچک آن هم برنامههایی است که به شیوههای مختلف در این چند سال برگزار شدهاند، مثل بسیاری از سازمانها، مراکز پرورش کودکان، و نیز کتابخانهها که رفتهاند سراغ راهاندازی کتابخانههای سیار. کتابخانههای سیار در اصل خودروهای ونی هستند که انواع کتابها را در آنها جا دادهاند و هر بار به یک محله یا مدرسه سر میزنند تا با کتابها بچههای غزه را که تشنه مطالعهاند سیراب کنند.
نمونه دیگرش نمایشگاه کتابی است که قرار است دوباره، بعد از شش سال، در ماه آوریل آینده در غزه برگزار شود. کتابهایی هم که در آن عرضه میشود اغلب از کتابفروشیهای محلی در نوار غزه تأمین شدهاند که سالها پیش این کتابها را از بیرون غزه وارد کردهاند. کتابهایی که در گذشته از طریق تونلهای میان نوار غزه و مصر قاچاقی وارد غزه میشدند. اما، با نابودی اکثر این تونلها و تداوم محاصره پانزدهساله غزه، حالا دیگر تعداد کمی کتاب از بیرون وارد میشود یا از طریق پست یا توسط گردشگران خارجی و فلسطینیهایی که از بیرون از نوار غزه به آن سفر میکنند. با وجود همه تلاشها برای تأمین کتاب، محدودیتهای دسترسی و فشارهای اقتصادی که به مردم اینجا وارد میشود اثرات مخربی در فعالیتهای حوزه کتاب گذاشته است.
عبدالله طایه، نویسنده فلسطینی اهل غزه و دستیار دبیرکل اتحادیه نویسندگان فلسطین، یک بار برایم از محدودیتهای سفت و سختی میگفت که اسرائیلیها بر کار آنها وضع کردهاند؛ حمل هرگونه کتاب و مجله جدید را، که در کرانه باختری منتشر شده، برای آنها ممنوع کردهاند. آنها نه اجازه دارند از کرانه باختری کتاب تازهای وارد غزه کنند و نه میتوانند از غزه کتابی به کرانه باختری بفرستند. درست مثل اینکه به یک امریکایی بگویید نمیتواند کتابی را از نیویورک به کالیفرنیا یا از داکوتای شمالی به تگزاس ارسال کند. در یک جمله اگر بخواهم بگویم، اشغالگران حتی راه ورود علم به اینجا را هم سد کردهاند و، در نتیجه این محاصره بیپایان، کتابِ نو کالایی لاکچری به حساب میآید.»
ادامه روایت مصعب ابوتوهه از وضعیت کتاب و کتابخوانی را نیز باید خواند. او از دغدغهاش برای تأسیس کتابخانه در غزه گفته، از ایست و بازرسیها حتی برای کتابها، از کتابخواندن کودکان، از کتابهای ممنوعه و آینده مبهم آموزش و پرورش و تحصیل کودکان غزه و پرورش تفکر خلاق در آنها.
روایتهای دیگر کتاب «صُمود» نیز مانند آنچه که ابوتوهه برایمان گفته است، دغدغهمند و مبتنی بر سوژه است که ما را به دل موضوع و ماجرایش میبرد؛ آنطور که انگار وقتی پلک میزنیم، منظره چشمهایمان دیگر در ایران نیست، بلکه سفر میکنیم به غزه و در کنار مردمش مینشینیم، با آنها راه میرویم، غذا میخوریم (اگر باشد) و مقاومت میکنیم، مقاومتی که هست، همیشه هست.