در ناامیدی بسی امید است
![در ناامیدی بسی امید است](https://img9.irna.ir/d/r2/2022/02/26/4/169488600.jpg?ts=1645880162475)
تهران - ایرنا - فیلم «بندربند» مخاطبان را در رویای خود شریک میکند؛ رویایی که ما را سرپا نگه میدارد. برای همین است که معتقدم موضوع فیلم امید است، امید به فردایی بهتر در پرتو تلاش و انگیزه و پیدا کردن راهحلهای متفاوت و خلاقانه برای حل مشکلات.
یک سیل واقعی در زمان واقعی، سه بازیگر جوان زن و مرد، یک مینیبوس و جادهای که به زیر سیلاب فرورفته، فضایی را به وجود میآورند که فیلم بندربند در آن اتفاق میافتد. این فیلم به کارگردانی خانم منیژه حکمت، داستان یک گروه موسیقی خوزستانی است که متشکل از یک زن و شوهر و دوست جوانشان است. درست در زمانی که این گروه برای شرکت در یک مسابقه خوانندگی زنان میخواهند به تهران بروند، سیل بزرگی در خوزستان اتفاق میافتد که جاده را به زیر آب میبرد. بقیه ماجرا چگونگی تلاش گروه موسیقی بندر برای سفر در چنین وضعیتی و رسیدن به مسابقه در تهران است که یک فیلم جادهای متفاوت را میسازد. در ابتدای فیلم میبینیم که این سه نفر با یک قایق تا خیابان میآیند و بعد در آنجا به مینیبوسی سوار میشوند که تنها خودشان سه نفر در آن هستند و یکی از آنها رانندگی در این جاده زیر آب را به عهده گرفته است.
دو نکته در مورد این فیلم شایان توجه است؛ نکته اول شرایط ساخته شدن فیلم و نکته دوم معنای اجتماعی مستتر در آن. هر دو نکته هم به نوعی به شرایط اجتماعی امروز جامعه ارتباط پیدا میکند. شرایط ساخته شدن فیلم به گفته کارگردان، وضعیت دشواری است که برای فعالیت سینمای مستقل در ایران به وجود آمده است. با روابط بسته شبکهای از فیلمسازان و مدیران سینمایی و نهادهای دولتی که حوزه تولید سینما را در انحصار خود گرفتهاند، سرمایهها و پولهای کلان در میان صاحبان قدرت تصمیمگیری در سینما جابهجا میشود.
به این ترتیب امکان و شانس تولید فیلم تنها برای عده معدودی فراهم است که در این شبکه روابط جای خود را تثبیت کرده باشند. در چنین موقعیتی سینمای مستقل که میخواهد به بودجههای دولتی وابسته نباشد و بدون رانت و سرمایه زیاد فیلم بسازد، روز به روز بیشتر زیر فشارهای مختلف اقتصادی و ممیزی قرار خواهد داشت. به همین دلیل برخی از سینماگران باسابقه با جوانان هنرمند همراه شده و با به عهده گرفتن پروژهای برای ساخت فیلمهای کم هزینه و از بعد اقتصادی کوچک، اهدافی را در جهت توسعه سینمای مستقل و ارزان پی گرفتند. در این پروژه سه فیلم کم هزینه در نظر گرفته شده که فیلم بندربند اولین این سه گانه است.
در اکران خصوصی فیلم که در سینما فرهنگ برگزار شد، کارگردان هدف خود را از به عهده گرفتن این سه پروژه که یکی از آنها به ثمر رسیده و در حال اکران بود، امیدوار کردن جوانان فیلم ساز به امکان فعالیت شان بود بدون اینکه در غار تنهایی خود بخزند یا هوای مهاجرت به سرشان بزند و به دلیل شرایطی که فکر می کنند در آن بدون حفظ استقلال فکری خود، قادر به فیلم سازی نیستند، عطای این کار را به لقای آن ببخشند. این نکتهای است که در درجه اول، فیلم بندربند را یک فیلم هدفمند، شریف و نمونه در جهت تقویت سینمای مستقل در ایران میسازد و این بسیار ارزشمند است.
فیلم، یک نمونه از امکان ساخت فیلم ارزان و در عین حال سینمای کامل با جلوههای دیدنی ویژهای است که به صورت طبیعی حاصل شده و فیلمساز فقط به موقع و در هنگام وقوع حادثه از آن استفاده کرده است. به این ترتیب به محض اینکه سیل خوزستان اتفاق افتاد، گروه فیلمسازی به منطقه مراجعه کردند و در شرایطی که بقیه به دنبال راه فرار و رسیدن به شرایط باثباتتر و امنتر بودند، این گروه در لوکیشن واقعی مناطق زیر آب فرو رفته، شروع به فیلمبرداری کردند.
صحنههای حرکت مینیبوس روی جادهای که زیر سیلاب پنهان شده است، فضای وسیع چشماندازهایی که پوشیده از آب است چنان واقعی است که مخاطب ناخودآگاه خود را در میانه سیلاب احساس میکند و حتی از تماشای آبی که در زیر پایش در جریان است دچار سرگیجه میشود. در حالی که در فیلمهای پرهزینه و باشکوه، مبالغ هنگفتی صرف ایجاد جلوههای ویژه واقعی و کامپیوتری برای به تصویر کشیدن چنین سیلی خواهد شد، در فیلم کمهزینه مورد نظر این پروژه، تصاویر مشابه بدون هزینههای هنگفت قابل تولید است. این یک فیلم نمونه است که میتواند جوانان فیلمساز را امیدوار و علاقهمند به ادامه کار کند و از این نظر ارزش اجتماعی و فرهنگی بالایی دارد، جریانساز است و میتواند تحولات مثبتی را در سینمای ایران به وجود آورد.
نکته دوم معنای اجتماعی مستتر در فیلم است. سه جوان عضو گروه موسیقی بندر نماینده جوانان پرشور ایرانی هستند که با مسائل و مشکلات بزرگی برای پیشبرد اهدافشان در جامعه دست به گریبان هستند. فیلم، گویی که این جوانان را تشویق میکند تا به تلاش خود برای ساختن آینده بهتر ادامه دهند و هنگامی که در برابر مشکلات قرار میگیرند، امید خود را از دست نداده و به رویا پناه برند. رویا، آرزویی است پرورانده شده در سر که این آمادگی را برای انسان ایجاد میکند تا از موقعیتهای ریز و درشت زندگی به آسانی نگذرد و از آنها برای موفقیت و تحقق اهدافش بهرهبرداری کند. جوانان گروه بندر هم دقیقا در همین وضعیت نمایش داده میشوند. آنها با وجود از بین رفتن جادهای که میتواند به لحاظ نشانهشناختی به معنای از بین رفتن امکان پیشرفت باشد، تمام تلاششان را میکنند تا به مسابقه در تهران برسند؛ هرگاه به مانعی گذرناپذیر برخورد میکنند راه خود را کج کرده و به تلاش خود ادامه میدهند. در تمام مسیر هم روحیه و شوق و انگیزه خود را حفظ کرده، حتی با هم شوخی میکنند، تمرین میکنند، برای خودشان میخوانند و به بروز خوشحالیهای کوچک میدان میدهند.
سرانجام در انتهای فیلم وقتی که تکلیف سفر آنها نهایی میشود، ما را در رویای خود شریک میکنند؛ رویایی که آنها و ما را سرپا نگه میدارد. آنها و ما ناامید نمیشویم و به تلاش برای عبور از موانع ادامه میدهیم. برای همین است که معتقدم موضوع فیلم امید است، امید به فردایی بهتر در پرتو تلاش و انگیزه و پیدا کردن راهحلهای متفاوت و خلاقانه برای حل مشکلات.
این امید سه وجه مختلف دارد که سه دسته از افرادی که آشکار و پنهان در مینیبوس حضور دارند، آن را نمایندگی میکنند. در مینیبوسی که بخش اعظم تصاویر فیلم را به خود اختصاص داده، ظاهرا فقط سه جوان عضو گروه موسیقی بندر نشستهاند و ما به عنوان مخاطب شاهد تلاش و تکاپوی آنها برای رسیدن به مقصد هستیم. اما در حقیقت دو گروه دیگر هم در این مینیبوس حضور دارند. گروه اول تیم عوامل سازنده فیلم است که آنها را نمیبینیم ولی بدون خطرپذیری آنها و حضورشان در کوران سیل خوزستان و انجام فیلمبرداری و کارگردانی و همه امور فنی دیگر در آن شرایط بحرانی، فیلمی ساخته نمیشد. آنها هم در این مینیبوس حضور داشتند ولی با قدرت هنر - رسانه سینما موفق شدند که از آن جاده زیر آب عبور کنند و خود را به سلامت به مقصد برسانند.
مقصد این گروه دوم، پردههای سالنهای سینما بود که فیلم در آنها اکران شد. با اکران فیلم، دسته سومی نیز وارد آن مینیبوس شدند؛ مخاطبان. ما به عنوان مخاطبان فیلم با این سه جوان در سفر جاده ایشان همراه شدیم، به همراه آنها عظمت سیل و ترس از قرار گرفتن در میانه آن را تجربه کردیم، به همراه آنها شاهد خرابیها و تلاش مردم برای بیرون آمدن از وضعیت بحرانی و رسیدن به ثبات بودیم، با آنها به گروههای امداد و نجات و نیز کمکرسانیهای مردمی برخورد کردیم که به کمک آمده بودند و برای هموطنان سیل زده خود آذوقه و مواد اولیه زندگی ارسال کرده بودند، با آنها از باقی مانده وسایل شناور عزیزانمان بر روی آب، عمق فاجعه را درک کردیم و سرانجام به همراه آنها و علیرغم بزرگی فاجعه، هیج لحظهای را برای شاد بودن و دوام آوردن در شرایط سخت از دست ندادیم. زین پس هم با هر بار اکران یا تجربه شدن این فیلم، مخاطبان دیگری به حاضران پنهان در این مینیبوس اضافه شده، با قهرمانان فیلم همراه و با رویاهای آنها شریک میشوند و شاید هم در زندگی واقعی خود سهمی برای تلاش جهت تحقق این رویاها قائل شده و آن را به عهده بگیرند. به این دلایل است که میگویم فیلم در باره امید است اگرچه شاید در نگاه اول اینگونه به نظر نیاید.
بندربند به کارگردانی منیژه حکمت که این روزها در سینماهای هنرو تجربه روی پرده به صورت همزمان در پلتفرمهای نماوا و فیلیمو اکران آنلاین شده، پرداخته است.