رضاخان یا رضا شاه، مسئله این است!
*گوشه و کنار نشریات، صادق صرفی: اگر نگاهی به تقویم و روز سوم اسفند بیندازید این روز را کودتای انگلیسی رضاخان میخوانید. در چنین روزی رضا میرپنج که به سرعت پلههای ترقی را طی کرده بود و سپه سالار لشکر احمدشاه شده بود با کمک سیدضیاء الدین طباطبایی، تحت حمایت و رهبری انگلیسی، آخرین شاه قاجار را برکنار و خود را بر مسند قدرت نشانید. خان یا شاه؟ حتی خود رضا میرپنج که مردی نظامی، تندخو و...
*گوشه و کنار نشریات، صادق صرفی: اگر نگاهی به تقویم و روز سوم اسفند بیندازید این روز را کودتای انگلیسی رضاخان میخوانید. در چنین روزی رضا میرپنج که به سرعت پلههای ترقی را طی کرده بود و سپه سالار لشکر احمدشاه شده بود با کمک سیدضیاء الدین طباطبایی، تحت حمایت و رهبری انگلیسی، آخرین شاه قاجار را برکنار و خود را بر مسند قدرت نشانید.
خان یا شاه؟ حتی خود رضا میرپنج که مردی نظامی، تندخو و جدی بود فکر نمیکرد روزی لقب خان یا شاه بگیرد. وقتی میگوییم او مهره انگلیسی بود عدهای سینه سپر کرده شعار وطن پرستی سر داده که گویا کفر گفته ایم. حال آنکه اگر تورقی برتاریخ معاصر زده باشند میدانند که همان طور که رضا میرپنج را انگلیسیها بر تخت سلطنت نشاندند همان طور از تخت به زیر کشیدند. (بگذریم که بعضی آقایان به اصطلاح حقوقدان به این روباه پیر اعتماد کرده و دوباره پای فساد انگیز سفیر آنان به ایران را باز کردند.)
اصلا رضا میرپنج سودای حکومت سلطنتی نداشت. او میخواست جمهوری همانند آتاتورک ترکیه تاسیس کند که با مصلحت اندیشی عالمانی، چون آیت الله مدرس فتنه انگلیسی وی نقش بر آب شد.
او را به وطن پرستی میخوانند، ولی چگونه یک وطن پرست عقاید مردمش را زیر پا میگذارد؛ به زور چادر از سرشان میکشد؛ آنها را در حریم امن الهی مسجد گوهرشاد به گلوله میبندد، لباس زیبا و اصیل ایرانی را از تن شان درمی آورد و کت و شلوار به تن شان میپوشاند و فرهنگ ایرانی را به حاشیه میراند و به اسم مدرنیته فرهنگ ملت را از طریق تغییر در مدارس اروپایی میکند؟
مردم او را همانند بعضی از مسئولان کنونی قبل از رسیدن به قدرت در میان مردم پابرهنه در دستههای عزاداری دست بوس علما میدیدند؛ اما بعد از رسیدن به حکومت بلایی بر سر شیعیان آورد که وضعش را بر دیوارهای مسجد گوهرشاد، در چشمان زنان با عفت و لباس روحانیون مبارز خواندند.
طرفدارانش قبل از سلطنتش او را دیکتاتور مصلح میخواندند و چه اصطلاحی! نوشته اند و گویند و دیده اند که رضا پهلوی از هر زمینی، ملکی و خلاصه هر چیزی که خوش میآمد حتی نام خانوادگی (پهلوی) آن را به زور میگرفت و صاحب تمام آن میشد. رضاشاه روحت شاد؟! تو برای ما راه آهنی ساختی که حتی یک ایرانی از آن منفعتی نبرد و وسیله حمل و نقل انگلیسها و روسها و ارتباط آنها از دریای مازندران به خلیج فارس برد. ساخت راه آهن شمال به جنوب با پول مملکت در حالی که نیاز ما راهی از شرق به غرب بود. روحت شاد، چون ارتشی قدرتمند ساختی که در مقابل حمله متفقین ساعتی دوام نیاورد و از هم پاشید نمیدانم او را خان یا شاه میخوانی، اما مراقب باش از او پادشاهی وطن پرست و مستقل نسازی.
در این عصر که من درک کردم و گمان دارم هیچ یک از آقایان درک نکرده اید ابتلای رضاخان است که انگلیسیها آن وقت رضاخان را آوردند و کودتا درست کردند و مسلط کردند. یک مجلسی را درست کرد یک مجلس غیرقانونی، غیرملی، برخلاف قانون اساسی بود. آن مجلس برخلاف قانون اساسی آمد و رضاشاه را نصب کرد به سلطنت و (قاجاریه را) خلع کرد.
نشریه دانشجویی تحریر، شماره سی و هفتم