دوشنبه 1 بهمن 1403

رضا توکلی: نمی‌توانیم امام رضا (ع) را رها کنیم، این عشق تا پایان زندگی با ماست.

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
رضا توکلی: نمی‌توانیم امام رضا (ع) را رها کنیم، این عشق تا پایان زندگی با ماست.

رضا توکلی را مخاطبان قاب شیشه‌ای با سریال‌هایی تاریخی و مذهبی همچون؛ پنجمین خورشید، مردان آنجلس، او یک فرشته بود، زیر زمین، مریم مقدس و... به یاد می‌آورند.

به گزارش مشرق، بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون63 سال دارد و گرچه متولد پایتخت است، اما خود را یک مشهدی تمام عیار می‌داند به خصوص اینکه سال‌های کودکی‌اش را در مشهد و در حوالی حرم مطهر امام رضا (ع) گذرانده است. او در حال حاضر با سریال «سوجان» میهمان خانه‌های بینندگان تلویزیون است. با توکلی در حال و هوای زیارت امام رضا (ع) و خاطرات شیرینش از مشهد به گفت‌وگو نشستیم.

آقای توکلی، در رسانه‌ها شما مشهدی معرفی می‌شوید، واقعاً مشهدی هستید؟

واقعیت نه! من مشهد به دنیا نیامدم اما چون سال‌ها در این شهر زندگی کرده‌ام و شهر دوم من بوده، خیلی‌ها فکر می‌کنند مشهدی‌ام. البته مشهدی بودن افتخار است.

پدر من مشهدی‌اند که به تهران مهاجرت کردند و در تهران متولد شدم. خانه پدری‌ام هنوز در کوچه‌پس‌کوچه‌های مشهد است که هر وقت مشهد می‌آیم به یاد خاطرات کودکی به آن خانه سر می‌زنم.

«رضا» اسم زیبایی است، می‌دانید این اسم چگونه برای شما انتخاب شد؟

مثل خیلی از مشهدی‌ها و البته مثل همه مردم ایران، پدرم بسیار به امام رضا (ع) ارادت داشتند، به‌خاطر همین اسم رضا را برای من برگزیدند. مشهدی‌ها تعصب خاصی به امام هشتم (ع) دارند؛ بنابراین هرجای دنیا هم که باشند آن تعصب و ارادت نسبت به امام رضا (ع) را به‌گونه‌ای، اگر شده با انتخاب اسم «رضا» برای فرزندشان؛ نشان می‌دهند تا یاد و نام امام رضا (ع) همیشه در زندگی‌شان جریان داشته باشد.

چه خاطراتی از زیارت، آن هم در سال‌های کودکی دارید؟

منزل آقا بزرگ من که بعدها به پدر و عموهای من ارث رسید، در یکی از محله‌های قدیمی و شلوغ مشهد نزدیک فلکه آب بود؛ یک خانه با حیاط و حوض آب فیروزه‌ای و ماهی‌های قرمز و دار و درخت. آن خانه هنوز هم هست، اما متروکه شده؛ خانه‌ای زیبا و تاریخی در کوچه‌پس‌کوچه اطراف حرم مطهر که من هر وقت مشهد می‌آیم می‌روم و به آن خانه سر می‌زنم. خاطره‌های شیرین کودکی من با مشهد گره خورده و با خانه پدر بزرگم در حوالی حرم مطهررضوی. خانه‌ای که پر از عشق و صفا و صمیمیت و اصالت بود و حالا که به آن خانه نگاه می‌کنم دلم برای آن روزها و برای آن حال و هوا و آدم‌هایش تنگ می‌شود.

سفر ما به مشهد همیشه همراه با خاطره‌های خوش در آن خانه بود. خاطره‌های خوشی که به واسطه صداقت و صمیمیتی که در آن خانه بود، شکل می‌گرفت.

الان که فکر می‌کنم می‌بینم چقدر عاطفه در آن زندگی‌ها و در آن زیارت‌ها جریان داشت و احساس می‌کنم چقدر از آن فضای عاطفی دور شدیم و به‌خاطر همین است این‌قدر فراز و نشیب و تلاطم در زندگی‌ها داریم. با وجود اینکه به لحاظ مادی شاید همه رشد کردیم، اما از خود واقعی‌مان فاصله گرفته‌ایم. خاطرات خوش بادبادک بازی خانه پدری همیشه با من است. هر چند که بیشتر اهالی آن خانه، عموها، عمه‌ها و پدر بزرگ و مادربزرگ همه رفته‌اند، اما یادشان با من است و من آن‌ها را هرگز نمی‌توانم فراموش کنم. می‌توانم بگویم خاطرات من از مشهد هر کدام یک سناریو و یک فیلم سینمایی است، این‌قدر که شیرین و دوست داشتنی هستند.

چه زمان‌هایی بیشتر احساس نیاز به سفر مشهد می‌کنید؟

دیگران را نمی‌دانم اما من که همیشه دلتنگ مشهدم. مشهد که می‌آیم چشمم که به گنبد طلا می‌افتد و دست بر سینه به آقا سلام می‌کنم؛ همین دیدن گنبد طلا و همین سلام هم مرا سرحال می‌آورد و حالم را خوب می‌کند. اطراف حرم مطهررضوی مثل کوچه سرشور و فلکه آب هنوز آن بافت قدیمی را دارد که حس خوبی به من می‌دهد و دوستشان دارم.

من از مشهد خاطرات خوب زیادی نسبت به تهران دارم برای همین روحم همیشه برای سفر به مشهد پرمی‌کشد.

در کنار مادرش

از خاطرات مشهد برایمان گفتید، از امام رضا (ع) هم بگویید...

من در یک سفر خارج از کشور در جمعی اسم مشهد را که آوردم همه چشم هایشان خیس شد؛ چون همه ما ایرانی‌ها وابستگی دلی و روحی و قلبی با امام رضا (ع) داریم و هر کجای دنیا که باشیم اصلاً نمی‌توانیم ایشان را فراموش کنیم. هر جای دنیا که باشیم نمی‌توانیم امام رضا (ع) را رها کنیم، این عشق تا پایان زندگی با ماست.

زیارت امام رضا (ع) همیشه مرا مملو از عشق و سرشار از زندگی و بودن می‌کند و با زیارت ایشان زندگی‌ام پر از نور و روشنایی و امید و عشق می‌شود.

آقای توکلی در حالی که اکنون کیلومترها از مشهد دورید چه حرفی با امام رضا (ع) دارید؟

حرف زدن با آقا خیلی سخت است؛ گریه‌ام می‌گیرد. من هر وقت زیارت امام رضا (ع) می‌روم، گوشه‌ای پیدا می‌کنم و ساعت‌ها با ایشان حرف می‌زنم. یک حرفی که همیشه به امام رضا (ع) می‌گویم این است که بالاخره همه ما می‌رویم، مرگ پیش روی همه ماست، دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد؛ پس کاش قدر زندگی را بیشتر بدانیم.

فتحعلی اویسی خدابیامرز هر وقت مرا می‌دید، می‌گفت: «رضا هرچی سن آدم میره بالا تازه میفهمه چقدر دقایق زندگی ارزش داره و چقدر وقت ما برای زندگی کمه».

من از امام رضا (ع) می‌خواهم دعا کنند ما قدر زندگی را بیشتر بدانیم و خدا تا ما را نیامرزد از دنیا نبرد. همچنین از ایشان خواهش می کنم برای این ملت شریف که ممکن است مشکلات اقتصادی اذیتشان کند، دعا کنند.

منبع: قدس آنلاین

رضا توکلی: نمی‌توانیم امام رضا (ع) را رها کنیم، این عشق تا پایان زندگی با ماست. 2
رضا توکلی: نمی‌توانیم امام رضا (ع) را رها کنیم، این عشق تا پایان زندگی با ماست. 3
رضا توکلی: نمی‌توانیم امام رضا (ع) را رها کنیم، این عشق تا پایان زندگی با ماست. 4