روایت تلخ مشعلسوزی

دنیای اقتصاد - حمیدملازاده: طبق گزارش تازه بانک جهانی با عنوان «Global Gas Flaring Tracker 2025»، جهان در سال 2024 شاهد بازگشت نگرانکنندهای به یکی از آلایندهترین و ناکارآمدترین رویههای صنعت نفت بود: سوزاندن گازهای همراه نفت (مشعل سوزی یا فلرینگ).
در این سال، بیش از 151میلیارد مترمکعب گاز در میادین نفتی سراسر جهان بیهدف به آتش کشیده شد؛ رقمی تکاندهنده که بالاترین میزان از سال 2007 تاکنون محسوب میشود و برابر با کل مصرف سالانه گاز کشورهای جنوب صحرای آفریقاست. این رقم نهتنها نشاندهندهی هدررفت منابع ارزشمند انرژی است، بلکه پیامدی مستقیم برای تغییرات اقلیمی نیز به همراه دارد. در اثر این میزان فلرینگ، حدود 389میلیون تُن معادل دیاکسیدکربن (COe) وارد جو زمین شده - تقریبا معادل کل انتشارات کربن کشور فرانسه در یک سال کامل.
از این هم نگرانکنندهتر، آزاد شدن مقادیر بالایی از گاز متان در این فرآیند است؛ گازی که در بازه20 ساله، بیش از 80 برابر دیاکسیدکربن در گرمکردن کره زمین اثرگذار است. افزایش این گازها در جو، روند گرمایش جهانی را شتاب میبخشد و عملاً تلاشهای بینالمللی برای گذار سبز و تحقق اهداف توافق پاریس را با چالشی جدی روبهرو میکند.
فلرینگ نهتنها نماد عقبگرد از مسوولیتپذیری زیستمحیطی است، بلکه بازتابی از ضعف شدید نظارت، خلأ اراده سیاسی و ترجیح سود کوتاهمدت بر منافع بلندمدت بشری است.
ضعف قوانین
گرچه قطع مصرف گاز همراه نفت Associated Gas گاز طبیعی که همزمان با استخراج نفت از زیر زمین خارج میشود که به آن گاز همراه نفت یا گاز نفتی نیز گفته میشود) در حفظ منابع و کنترل آلودگی ضروری است، اما ضعف قوانین و اجرای ضعیف آن باعث شده شرکتهای نفتی بدون انگیزه لازم برای سرمایهگذاری در جمعآوری گاز، همچنان به این روند آلوده ادامه دهند.
گزارشها نشان میدهند که بیش از سهچهارم گاز سوزاندهشده از سوی تنها 9 کشور صورت گرفتهاند، کشورهایی که غالبا دارای شرکتهای نفتی دولتی بودهاند: روسیه، ایران، عراق، ایالات متحده، ونزوئلا، الجزایر، لیبی، مکزیک و نیجریه. در مقابل، کشورهایی مانند قزاقستان، مصر، آنگولا و اندونزی موفق شدهاند با اعمال قوانین سختگیرانه و مجازات مالی، میزان فلرینگ را بهطور چشمگیری کاهش دهند. برای مثال، قزاقستان با اعمال جریمههای سنگین توانسته 71 درصد از فلرینگ خود را کاهش دهد.
هدررفت 151میلیارد مترمکعب گاز طبیعی که در سال 2024 به وقوع پیوست، نهتنها از نظر زیستمحیطی یک فاجعه است، بلکه از منظر اقتصادی نیز معادل سوختن سرمایهای عظیم و جبرانناپذیر به شمار میرود. این دومین سال پیاپی است که میزان فلرینگ جهانی روندی صعودی به خود گرفته و بهرغم هشدارهای مکرر نهادهای بینالمللی و وعدههای شرکتهای نفتی، هیچ اقدام موثر و الزامآوری برای مهار این روند مشاهده نمیشود. در واقع، این حجم از گاز که بهراحتی در آسمان سوزانده شده، معادل میزان انتشارات کربنی است که توسط حدود 39میلیارد خودرو در یک سال تولید میشود؛ عددی باورنکردنی که عمق بحران را بیش از پیش نمایان میسازد.
زوبین بامجی، مدیر پروژه مشارکت جهانی کاهش فلرینگ و متان در بانک جهانی، با لحنی هشدارآمیز این رویه را مصداق روشن «اتلاف غیرضروری منابعی کلیدی» میداند - منابعی که میتوانستند نقش مهمی در تقویت امنیت انرژی جهانی و بهبود دسترسی به برق پایدار، بهویژه در مناطق کمبرخوردار، ایفا کنند. او این اتلاف را نهفقط نگرانکننده، بلکه به معنای از دست رفتن فرصتهایی برای توسعه عادلانه و پایدار میداند. بهعلاوه، اگر قیمت گاز سوزاندهشده در سال گذشته را با قیمت وارداتی بازار اروپا بسنجیم، ارزش این منابع هدررفته چیزی حدود 63میلیارد دلار برآورد میشود.
این رقم تنها یک عدد نیست؛ بلکه معادل بیش از نیمی از سرمایهگذاری اولیه است که برای توقف کامل فلرینگ تا سال 2030 تخمین زده شده است. به بیان دیگر، اگر بخشی از همین گاز بهجای سوزانده شدن، به درستی ذخیرهسازی، پالایش یا بهکارگیری میشد، جهان میتوانست گام بلندی به سمت تحقق هدف «پایان فلرینگ روتین» بردارد. اما نبود عزم سیاسی، ضعف نظارت بینالمللی و منفعتطلبی شرکتهای بزرگ نفتی، همچنان مانع اصلی تحقق این هدف جهانی است.
پیامد اقلیمی و انسانی
آلودگی ناشی از فلرینگ تنها شامل گازهای گلخانهای نیست، بلکه انتشار ذرات ریز آلاینده همراه با ترکیبات سمی مانند بنزن، دیاکسین، گوگرد و نیتروژن اکساید نیز سلامت جوامع محلی را به خطر میاندازد. در مناطقی مانند دلتای نیجریه، این آلودگیها منجر به بیماریهای ریوی، مشکلات زایمانی و حتی سرطان شدهاند. متان که بهصورت ناقص سوزانده میشود، تاثیرات گرمایشی بسیار بیشتری نسبت به دیاکسیدکربن دارد.
مقاومت در برابر حذف فلر
بشر از سالها پیش برای پایان فلرینگ بیرویه قول داده است. ابتکار جهانی «Zero Routine Flaring by 2030» که در 2015 آغاز شده، هدف خود را حذف کامل فلر طغیانشده تا 2030 تعیین کرده و تاکنون 36 دولت و بیش از 60 شرکت نفتی به آن پیوستهاند. با این حال، حجم کلی فلرینگ کاهش نیافته و میزان گاز سوزاندهشده نسبت به هر بشکه نفت در 15 سال گذشته همچنان بالا مانده است. این وضعیت نشان میدهد بیشتر بر سر اجرای واقعی قوانین ضعف وجود دارد، نه فقدان اعلام تعهد. کشورهایی مانند قزاقستان، مصر و آنگولا با اتخاذ قوانین سخت و سرمایهگذاری در زیرساختهای بازیابی گاز موفق به کاهش چشمگیر خروج گاز از شعلهها شدهاند.
برعکس، کشورهایی مانند نیجریه (که بیش از 70 درصد گاز همراه نفت را سوزانده و کوهی از مشکلات زیستمحیطی و حقوق بشری بر جای گذاشتهاند) هنوز تغییر قابلتوجهی نکردهاند. در ایالات متحده، در حالیکه شدت فلرینگ در بخشهایی مانند پرمیان (Permian Basin) کاهش یافته، نقاطی مانند بکن (Bakken Basin) شاهد افزایش شدید بودهاند - ضعف زیرساختی، قیمت منفی گاز و مشکلات شبکه گازی علت آن شناخته شدهاند.
چشمانداز آینده
گزارشها نشان میدهند تولید جهانی LNG تا سال 2026 روی موجی تازه از عرضه خواهد نشست، با چشماندازی برای رشد 7 درصد (40میلیارد مترمکعب سالانه)- با مشارکت پروژههایی مانند توسعه میدان گازی قطر. اگر این حجم افزایشی به بازار راه پیدا کند، پتانسیل دارد فشار بر کشورهای پرآلاینده را کاهش دهد. اما خطر اصلی در سال 2025 این است که هرگونه تعلل در راهاندازی پروژهها یا ضعف قوانین میتواند تعادل شکنندهای که بین عرضه و تقاضا وجود دارد را برهم بزند.
این موضوع امنیت انرژی را تهدید کرده و با اهداف سبز تحول اجتماعی در تناقض قرار میگیرد. اتلاف گاز طبیعی با شعلهور کردن آن، اگرچه ریشه در سنتهای قدیمی صنعت نفت دارد و دهههاست که بهعنوان بخشی از عملیات استخراج پذیرفته شده، اما امروز دیگر نمیتوان آن را یک «رویه صنعتی معمول» دانست؛ بلکه به بحرانی واقعی در سطح جهانی تبدیل شده است.
سوزاندن میلیاردها مترمکعب گاز بدون هیچ بهرهبرداری اقتصادی، فنی یا اجتماعی، در زمانی که جهان برای تامین انرژی پایدار و کاهش انتشار گازهای گلخانهای میجنگد، نمادی آشکار از نابرابری، بیکفایتی و نبود اراده سیاسی در مقابله با بحران اقلیمی است.
این گاز که به سیاهی شعلهها و گرمای بینتیجه تبدیل میشود، نهتنها محیط زیست را تخریب میکند، بلکه سرمایهای ارزشمند را از دسترس جوامع نیازمند خارج میسازد. اگر کشورهای صادرکننده نفت و شرکتهای بزرگ نفتی همچنان در برابر تغییر مقاومت کنند و به اتکای مقررات ناکارآمد و نبود فشار سیاسی یا اقتصادی به فلرینگ ادامه دهند، استراتژیهای اقلیمی جهانی بهویژه در حوزه کربنزدایی صنایع انرژی، محکوم به شکست خواهد بود.
از سوی دیگر، تجربه کشورهایی مانند قزاقستان و مصر که توانستهاند از طریق ابزارهایی همچون جریمههای سنگین، الزامات فنی و تعهدات شفاف، سطح فلرینگ را بهشدت کاهش دهند، نشان میدهد که تغییر نهتنها ممکن، بلکه مقرونبهصرفه و دستیافتنی است. وقتی زیرساختهای لازم برای ذخیرهسازی، انتقال و بهرهبرداری از گازهای همراه نفت فراهم باشد، و نظامهای جریمهای دقیق، شفاف و فرابخشی بر فعالیتهای شرکتهای نفتی نظارت کنند، میتوان از این «زباله انرژی» بهعنوان منبعی جدید برای توسعه استفاده کرد.
این گاز میتواند به نیروی برق برای جوامع روستایی، خوراک صنایع کوچک، یا منبع درآمدی پایدار برای دولتها تبدیل شود. جهان امروز، بیش از هر زمان دیگر، به چنین منابع قابل بازیابی نیاز دارد - نه برای رقابت با سوختهای فسیلی، بلکه برای گذار به سوی آیندهای پاکتر، سبزتر و عادلانهتر.
در پایان، پیام کارشناسان به دولتها، شرکتهای نفتی، نهادهای بینالمللی و افکار عمومی یک چیز است: زمان وعدهها گذشته است. اجازه ندهید شعلههای بیهوده، آینده اقلیمی و انرژی جهان را بسوزاند. تصمیم امروز، سرنوشت نسلهای آینده را رقم خواهد زد. آینده، در گرو خاموش کردن این شعلههای بیمنطق است.