یک‌شنبه 30 اردیبهشت 1403

روزنامه هم میهن: چرا در شرایط حاکمیت یکدست، باید شاهد ناامنی‌های وحشتناک باشیم؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
روزنامه هم میهن: چرا در شرایط حاکمیت یکدست، باید شاهد ناامنی‌های وحشتناک باشیم؟

چندین سال پیش در دوره‌ای که کشور با مدیریت «احمدی‌نژادی» به ورطه سقوط می‌افتاد، کارشناسان هشدار می‌دادند که اگر جلوی این رانت‌های بی‌سابقه، مدیریت ناکارآمد و همچنین تورم، فساد و دروغگویی گرفته نشود، شرایطی پیش می‌آید که گرانی‌های فزاینده بر تن جامعه زخم می‌زند

به گزارش اقتصادنیوز روزنامه هم میهن نوشت:

عالمان و محققان به کرات اخطار دادند که چنین شیوه‌های مدیریتی به شدت ناصواب و نادرست است و باید به‌جای مدیران رانت‌خوار و افراد متملق، چاپلوس با مدیریت شعاری که به فکر جیب و منافع‌شان هستند، از افرادی استفاده شود که قابلیت‌های اجرایی و توانایی‌های مدیریتی داشته باشند، وگرنه سرعت فروپاشی جامعه و زوال اقتصادی بیشتر و بیشتر می‌شود. اما این هشدارها جدی گرفته نشد و اوضاع نه‌تنها بهبود پیدا نکرد که هر روز بدتر و بدتر شد.

اکنون شاهد استقرار مدیریتی یکدست در همه عرصه‌ها هستیم. چنین یکدستی‌ای در حاکمیت کشور در 44 سال گذشته سابقه نداشته است اما در همچنان بر روی همان پاشنه می‌چرخد. ناکارآمدی در همه عرصه‌های کشور ریشه دوانده است. نتیجه چنین وضعیتی، افزایش حس ناامنی در کشور است. دزدی و سرقت تنه به تنه اختلاس می‌زند. روزی نیست که از اطرافیان خودمان خبری درباره یک اتفاق تلخ نشنویم.

اما این بار داستان متفاوت است. در خانه خودتان نشسته‌اید که ناگهان مردانی ناخلف و هرز، خبیث و بدطینت، تبهکار و فاسد به زور وارد می‌شوند، بیم و هراس ایجاد می‌کنند، به زورِ اسلحه، دست و پای اهالی خانه را می‌بندند، شروع می‌کنند به ضرب و شتم ساکنان تا جای طلا و سکه و ارز و وسایل ارزشمند را پیدا کنند، اما متاسفانه ماجرا به همین دزدی ختم نمی‌شود. دست و پای زن را باز می‌کنند و مقابل دیدگان شوهر به شنیع‌ترین شکل به او تجاوز می‌کنند. حتماً ماجرای کشیدن خلخال از پای زن یهودی را شنیده‌اید و جمله تکان‌دهنده امام علی (ع) که فرمودند اگر به خاطر این حادثه مسلمانی از شدت تأسف و اندوه بمیرد، ملامتی بر او نیست.

چرا شرایط جامعه باید به جایی برسد که شاهد چنین اتفاقاتی باشیم؟ ممکن است پاسخ دهید چنین اتفاق‌هایی در همه جوامع رخ می‌دهد و افرادی هستند که تعادل ندارند، ستمکار هستند و دست به چنین جنایت‌هایی می‌زنند. این مسئله اگرچه منطقی و پذیرفتنی است، اما یک موضوع دیگر نیز مطرح می‌شود که شاید جزو مطالبات و پرسش‌های مهم جامعه باشد.

درحالی‌که نا امنی‌هایی از این دست در جامعه به چشم می‌خورد چرا مسئله حجاب باید در مرکز سیاست کشور و همچنین توجه و سیاستگذاری مسئولان قرار بگیرد. چرا همه نیروها باید تمام‌قد درگیر مسئله حجاب شوند و برای آن خط و نشان بکشند به‌طوری‌که از رسیدگی به مواردی چون ناامنی و فساد جا بمانند. شاید بگویید این پیش‌فرض اشتباه است و چنین جنایت‌هایی دلایل کارشناسی و فنی فراوانی دارد و این‌طور نیست که توان بیشتر نیروها صرف مقابله با بی‌حجابی شده باشد.

اگرچه پذیرفتن این مسئله شاید دشوار باشد، اما باز هم قبول، می‌پذیریم، اما باز هم نمی‌توانیم منکر افزایش ناامنی اجتماعی و احساس ناامنی گسترده در میان مردم شویم. از یک طرف میزان جرم، جنایت، تجاوز و دزدی در جامعه فراوان مشاهده می‌شود؛ به‌طوری‌که هر کدام از ما شاهد یک یا چند مورد دزدی و خشونت در میان اطرافیان‌مان بوده‌ایم. بیست سال پیش مگر چنین شرایطی در جامعه به چشم می‌خورد؟ از طرف دیگر جامعه احساس نبود امنیت می‌کند که این حس تنها به جرائم بستگی ندارد بلکه به میزان اعتماد اجتماعی نیز بر می‌گردد.

در شرایطی که جامعه ما گرفتار این مسائل است، منطقی نیست پلیس درگیر مسائل متفرقه باشد. چون جامعه مسئولیت رسیدگی به جرم و جنایت را از پلیس می‌خواهد، اما نظام سیاسی نقش‌های دیگری برای نیروی انتظامی تعریف می‌کند که جزو وظایف او نیست.

نتیجه چنین سیاستگذاری‌هایی این است که حس اعتماد جامعه به نیروی انتظامی کاهش پیدا می‌کند. چون از نگاه جامعه، حضور نیروی انتظامی درجایی که باید فعال باشد، کم‌رنگ است و درجایی که جامعه انتظارش را ندارد و حتی منتقد حضور پلیس است، پررنگ‌تر ظاهر می‌شود. حتی با حضور مضاعف نیروهایی از سایر نهادها مواجه می‌شود که نتیجه آن جریمه و برخوردهایی است که می‌دانیم. این موارد حس اعتماد را در جامعه از بین می‌برد. پس هنگامی که اتفاقی به هولناکی این سرقت‌ها و تجاوزهای سریالی رخ می‌دهد، جامعه ناامید، بی‌اعتماد، سرخورده و عصبانی می‌شود که هر کدام تبعات خاص خودش را دارد.

همچنین بخوانید