شنبه 3 آذر 1403

روزنامچه فجر 5: دسته دختران؛ گنگ جعلی فمینیست‌ها در دفاع از خرمشهر!

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
روزنامچه فجر 5: دسته دختران؛ گنگ جعلی فمینیست‌ها در دفاع از خرمشهر!

دسته دختران، یک فیلم فمینیستی و جعلی از تاریخ معاصر است که سعی دارد نقش زنان در جنگ تحمیلی را با خفیف و ذلیل کردن مردان تقویت کند. قصه فیلم، واقعیت ندارد و به طرز عجیبی آگراندیسمان شده است.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - در روز پنجم، دو فیلم زنانه در سالن اصلی جشنواره نمایش یافت. اولی درباره نقش مادر و دومی در خصوص نقش فمینیست‌های خیالی امروزی در دفاع از خرمشهر.

 فیلم‌های نمایش‌یافته در روز پنجم در سالن اصحاب رسانه (برج میلاد) به این ترتیب هستند:

بی‌مادر / سید مرتضی فاطمی

دسته دختران / منیر قیدی

رحم اجاره‌ای

 بی‌مادر / سید مرتضی فاطمی / * (ضعیف)

 خلاصه داستان: ماجرایی از زن فقیر که برای هزینه درمان پسرش، راضی می‌شود که زوج یک ثروتمند عقیم را در رحم خود بپروراند.

آقای فاطمی، سردبیر هفته‌نامه پنجره بود. شاید او را در شوتاک‌های صد و هشتاد درجه (شبکه افق) و همچنین اختیاریه (شبکه پنج) به یاد بیاورید. او همچنین تهیه کننده دو سریال هوش سیاه 2 (1392) و شرایط خاص (1396) در تلویزیون بوده است.

فیلمنامه را خود جناب فاطمی به تنهایی در طول یک سال نوشته است. مشکل اصلی فیلم، از همین‌جا شروع می‌شود. یک زوج اعیانی که هر دو پزشک هستند، بدون فرزند می‌گذرانند. امیرعلی (امیر آقایی) که روانپزشک است، در کلاس‌های عمومی‌اش بر تک‌همسری و عشق به همسر، سفارش اکید دارد. مرجان (میترا حجار) که پزشک زنان است و خودش نازا، در آرزوی فرزند می‌سوزد. او زنی مستضعف به نام مه‌روز (پردیس پورعابدینی) را پیدا می‌کند که حاضر است پذیرای نطفه امیرعلی شود. پسر پنج ساله او عرفان (امیررضا جوکار)، دیالیزی است و نیازمند به پیوند کلیه. مزد مه‌روز این است که پیوند کلیه عرفان، به خرج این زوج انجام شود.

ایراد اصلی در فیلمنامه این است که چطور مه‌روز که یک فرزند دیالیزی دارد، برای این کار انتخاب شده است؟ آیا امکان ندارد که فرزند دوم او نیز دیالیزی شود!؟ گره‌افکنی‌ها و گره‌گشایی‌هایی در قصه هستند که داستان را به جلو نمی‌برند. مانند اینکه مرجان، شوهرش را به حالت قهر، ترک می‌کند و فوراً بر اثر تصادف مجبور می‌شود به خانه بازگردد. و دو دقیقه بعد هر دو قضیه به‌کلی فراموش شده‌اند. همچنین ماجرای احتمال مرگ مه‌روز بر اثر زایمان که باورپذیر هم نیست. بازی‌های امیر آقایی و میتر حجار مخصوصاً در این موارد، بد هستند. علتش این است که خود بازیگران هم آن موارد را باور نکرده‌اند و نمی‌توانند این باور را در مخاطب القاء کنند.

اما از محاسن فیلم می‌توان به وجه مادری فیلم توجه کرد. مخصوصاً اینکه یک بازیگر جوان (پردیس پورعابدینی) برای این نقش انتخاب شده. و این بسیار زیبا است که دختران ایرانی در سنین حدود بیست سالگی به مقام مادری برسند. هرچند که فیلمساز سعی کرده تصویری که مسیحیان از حضرت مریم به دست می‌دهند، برای مادر فیملش به دست دهد که البته صحیح نیست. بطئی کردن حرکات مادر، باعث عزت و احترام او نمی‌شود.

وجه مثبت دیگر فیلم، ماجرای اخلاقی مندرج در قصه است، یعنی همان وعده‌ای که مه‌روز به آنها داده. گرچه او خودش الان به آن نوزاد نیاز دارد آیا می‌تواند بر عهدش وفادار بماند یا نه. چالش نیمه دوم فیلم، همین است.

بازی پژمان جمشیدی در نقش محمود برادر جاهل‌مسلک مه‌روز جالب توجه است. یادم هست که چهار سال قبل، وقتی که در کنفرانس خبری، نام پژمان جمشیدی در میان نامزدهای بازیگری جشنواره 36 برای بازی در فیلم سوء تفاهم (احمدرضا معتمدی) اعلام شد، منتقدان و اهالی رسانه ناخودآگاه به این انتخاب خندیدند. اما اکنون می‌توان گفت که پژمان جمشیدی به جایی رسیده که بتواند سیمرغ بازیگری را دریافت کند. تهیه کنندگان فیلم بی‌مادر، محمدرضا مصباح و علی اوجی هستند. جناب مصباح در دو سال اخیر، با فیلم‌های پوست و یدو، دو سیمرغ از جشنواره فجر را به خانه برده است.

موضوع رحم اجاره‌ای نخستین بار در سال 1392 با دو فیلم در جشنواره فجر مطرح شد: با دیگران / ناصر ضمیری و تمشک / سامان سالور. در سال‌های اخیر، فیلم بهت / عباس رافعی (1396) نیز به همین مسئله می‌پرداخت؛ فیلمی که به اکران سینماها نرسید و از خرداد 1399 به اکران آنلاین قناعت کرد. با توجه به ساخت سه اثر ناموفق در این موضوع، شاید بتوان گفت که رفتن به سمت چنین موضوعی یک ریسک بزرگ است.

در ادامه یادداشت دیروز، باز هم تکرار می‌کنم که باید ساحت فیلمنامه و کارگردانی را از هم جدا کرد و به سینمای حرفه‌ای رو آورد. جناب فاطمی در این فیلم نشان داده که می‌تواند کارگردان خوبی باشد اما نویسنده خوبی نیست. او باید از فیلمنامه نویسان حرفه‌ای کمک بگیرد. اصرار برخی فیلمسازان بر کارگردان مولف بودن، بی‌وجه است.

گنگ فمینیست‌ها، برای نجات خرمشهر!!

دسته دختران / منیر قیدی / (بی‌ارزش)

خلاصه داستان: پنج زن و دختر در دوران اشغال خرمشهر، سعی دارند که در کنار مردان بجنگند و چون با مخالفت آنها مواجه می‌شوند، سعی در مهمات‌رسانی دارند.

خانم منیر قیدی بعد از بیست سال منشی‌گری و دستیاری برای کارگردان‌های مختلف از جمله مجید مجیدی و ابراهیم حاتمی‌کیا، سال 1395 تخستین فیلمش ویلایی‌ها را ساخت که به اکران سینما نرسید و مستقیماً از تلویزیون پخش شد؛ یک فیلم خوش‌ساخت و باهویت در خصوص نقش زنان در پشتیبانی جنگ که فیلمنامه‌اش را در معیت ارسلان امیری نوشته بود.

دسته دختران، دومین فیلم به کارگردانی منیر قیدی محسوب می‌شود. همسر ایشان محمدرضا منصوری که کار خود را از سال 1378 با دستیاری تولید شروع کرده، در سال گذشته نخستین تجربه تهیه کنندگی خود را با شیشلیک / حسین مهدویان به ثمر رساند و دسته دختران، دومین تهیه کنندگی او به حساب می‌آید.

در تیتراژ، نام سه نفر به عنوان نویسندگان فیلمنامه به چشم می‌خورد: منیر قیدی، ابراهیم امینی و میلاد اکبرنژاد. بازنویس نهایی فیلمنامه نیز به ساناز بیان (نمایشنامه نویس / همسر حمیدرضا آذرنگ) سپرده شده. ستار اورکی یک موسیقی ارکستریک زیبا و حماسی برای فیلم ساخته است که جدا از فیلم نیز می‌توان آن را شنید و لذت برد. جلوه‌های ویژه حمید روزبهانی و طراحی صحنه دکتر محمدرضا شجاعی نیز به غنای بصری فیلم افزوده‌اند. بازی برخی از بازیگران مانند پانته‌آ پناهی‌ها، فرشته حسینی و صدف عسگری، چشمگیر است. اما همه اینها باعث نشده که دسته دختران، فیلم خوبی از کار درآید.

دسته دختران، یک فیلم فمینیستی و جعلی از تاریخ معاصر است که سعی دارد نقش زنان در جنگ تحمیلی را با خفیف و ذلیل کردن مردان تقویت کند. و دقیقاً همین نکته است که وجهه فمینیستی به آن داده است. قصه فیلم، واقعیت ندارد و به طرز عجیبی آگراندیسمان شده است.

فمینیست‌ها در یک قرن قبل، فقط شعار تساوی با مردها می‌دادند اما از دهه 1960 میلادی به بعد، آنها داعیه برتری‌طلبی و حتی ضدیت با مردان دارند. این مسئله در آثار فمینیستی اینطور بروز یافته که مردها را خوار و خفیف و حتی لجن‌مال کنند تا بتوانند زنان را بالا ببرند. مثلاً فیلم واکنش پنجم / تهمینه میلانی (1391) را به یاد آورید که چطور به فرق سر جمشید هاشم‌پور که نماد مردانگی در سینمای ایران بود، بیل کوبیده می‌شود. و همچنین فیلم روزهای نارنجی (آرش لاهوتی / 1397) که علی مصفا و مهران احمدی را به ترتیب ابله و شیاد جلوه می‌دهد تا بتواند هدیه تهرانی و صدف عسگری را بالا ببرد.

دسته دختران برای مهم جلوه دادن نقش این شخصیت‌های خیالی در جنگ، به توهین و تخفیف مردان پرداخته است. به چند مورد توجه کنید:

1. فرار بازیگر نقش حسین سلیمانی از جنگ و سوار شدنش بر اتومبیل این دختران. او اگر تا پایان فیلم در کنار این زنان می‌ماند صرفاً به دلیل علاقه‌اش به سیمین (فرشته حسینی) است و نه دفاع از میهن

2. فرار شوهرِ یگانه (محمد صدیقی‌مهر) و نیامدنش به جنگ در حالیکه همسرش یگانه کمایی (نیکی کریمی)، فرمانده دسته دختران است!

3.

برهنه نشان دادن بازیگر نقش سید صالح موسوی در چند سکانس و در حضور این دختران! در حالیکه برهنگی سید صالح فقط برای مدت کوتاهی در گرمای مهر 1359 بوده و نه تا آخرین روز سقوط شهر. جالب توجه است که برخی اسیران عراقی نیز در فیلم، برهنه نشان داده می‌شوند.

4. شلیک کردن وجیهه (پانته‌آ پناهی‌ها) به شوهرش (مهدی حسینی‌نیا) راننده کامیون که قصد داشت که او را به عقب برگرداند.

این روش، از سوی علمای یهود در جهان وارد شده است. کاتبان یهود در تورات دست بردند و برای انبیاء الهی، گناه جعل کرده‌اند تا شأن آنها را کم کنند. اگر در آثار حدیثی اهل سنت به پیامبر اکرم و امیر المؤمنین گناهانی منتسب شده دقیقاً به همین دلیل است که مثلاً بتوانند قامت رفیع آنها را کوتاه کنند تا به خیال خودشان، هم‌قد با خلفای غاصب شوند. در فیلم دسته دختران هیچ مرد عاقلی دیده نمی‌شود. حتی نام شهدایی مانند محمد جهان‌آرا و بهروز مرادی نیز فقط یک بار مطرح می‌شود.

چرا نیکی کریمی 50 ساله برای یک نقش 25 ساله انتخاب شده است!؟ چهره و صدای او اصلاً برای این نقش مناسب نیست. به هر حال، نیکی کریمی یک پای فمینیسم در سینمای ایران محسوب می‌شود (در کنار تهمینه میلانی، باران کوثری و فاطمه معتمدآریا). او علاوه بر پنج فیلم فمینیستی که کارگردانی کرده که آتابای (1398) مهمترین آنها است، حداقل در پانزده فیلم با این موضوع بازی داشته که یکی از آنها، آذر (محمد حمزه‌ای / 1395) است:

| بیشتر بخوانید:

| نقد فیلم آذر: سینماگران از آتش افروزی میان زنان و شوهران چگونه نان در می‌آورند؟

| نیت‌خوانی نیکی کریمی؛ آتابای برای ترویج فمینیسم در آذربایجان

همچنین بازیگران دیگر برای دختران دسته، دقیقاً از افرادی انتخاب شده‌اند که فیلم‌های فمینیستی در کارنامه دارند:

صدف عسگری: یلدا (مسعود بخشی / 1397)، روزهای نارنجی (آرش لاهوتی / 1397)، مردن در آب مطهر (نوید محمودی / 1398)

فرشته حسینی: یلدا (مسعود بخشی / 1397)، هفت و نیم (نوید محمودی / 1397)

هدی زین‌العابدین: عرق سرد (سهیل بیرقی / 1396)

محمد صدیقی‌مهر در دسته دختران، بازیگر نقش همسر نیکی کریمی است. او در اپیزود چهارم از فیلم دروغگو، ضد ایرانی محمد رسول‌اف بازی کرده است. آیا همه این انتخاب‌ها اتفاقی است!؟

| بیشتر بخوانید:

| نقد فیلم شیطان وجود ندارد: فیلم‌های ضد قصاص از کجا حمایت می‌شوند؟

بازنویسی فیلمنامه دسته دختران توسط ساناز بیان انجام شده، مترجم نمایشنامه «خانه عروسک» نوشته ایبسن که یکی از اولین آثار در ادبیات فمینیسم در جهان محسوب می‌شود. نیکی کریمی در نسخه ایرانی این نمایشنامه یعنی سارا (داریوش مهرجویی / 1371) بازی کرده است.

حضور فرشته حسینی با آن چهره افغانستانی در این فیلم با چه برهانی صورت گرفته است؟ جز اینکه بگوییم سازندگان سعی کرده‌اند که استانداردهای اسکار را رعایت کنند و به اقلیت‌ها بها بدهند. بازیگران فیلم بجز پانته‌آ پناهی‌ها اصلاً خوزستانی نیستند و لهجه ندارند. شاید هم کسر شأن خود می‌دانند که با لهجه حرف بزنند.

کفریات فمینیسم در میان عرب‌ها و خوزستانی‌ها اصلاً جایی ندارد. اما گوئیا نیکی کریمی مأموریت دارد که بعد از آذربایجان، حالا خوزستانی‌ها را هم به سمت کفریات فمینیسم بکشاند. لباس کوتاه و گریم فرشته حسینی در فیلم، مد امروز است و ربطی به تاریخ جنگ ندارد.

خانم قیدی در کنفرانس خبری اذعان کرد که تمام شخصیت‌های فیلم، ساختگی هستند. بله این کاملاً از فیلم او پیدا است. اما سؤال این است که چرا بودجه بیست میلیاردی بنیاد فارابی (60%) و حوزه هنری (40%) برای ساخت این اثر جعلی صرف شده است؟ چرا خانم قیدی که سال‌ها برای آقای حاتمی‌کیا دستیاری کرده، از ایشان در این فیلم مشورت نگرفته است؟

سخن آخر اینکه خانم کارگردان در مصاحبه تصویری با ماهنامه فیلم امروز با یک لحن حق به جانب گفت که دیگر نمی‌خواسته که فیلم جنگی بسازد اما موضوع به او تحمیل شده است. واقعاً ساخت این فیلم را چه کسی به خانم قیدی تحمیل کرده است!؟ آیا او مأموریت ناتمام تهمینه میلانی را ادامه می‌دهد که می‌خواست برداشتی از کتاب دا را بسازد؟ (فیلمنامه او به نام تنهایی پرهیاهو در سال 1387 به سفارش حوزه هنری نوشته شد و فارابی می‌خواست آن را در سال 1393 بسازد، که میسر نشد.)

در کنفرانس خبری فیلم، رفتار فرارگونه و توهین‌آمیز خانم منیر قیدی در پاسخ به سؤالات خبرنگاران نشان می‌داد که چیزهایی هست که ایشان از طرح و بیان آنها واهمه دارد. او بیرون از سالن کنفرانس هم حاضر نشد به سؤال راقم پاسخ دهد. اما چیزی پنهان نخواهد ماند.

** امیر اهوارکی

روزنامچه فجر 5: دسته دختران؛ گنگ جعلی فمینیست‌ها در دفاع از خرمشهر! 2
روزنامچه فجر 5: دسته دختران؛ گنگ جعلی فمینیست‌ها در دفاع از خرمشهر! 3