یک‌شنبه 4 آذر 1403

رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟

رژیم اتوریتر فقط یک دیکتاتوری سیاسی است. مخالفان سیاسی‌اش را سرکوب می‌کند و بساط آزادی سیاسی مخالفانش را جمع می‌کند. ولی رژیم توتالیتر صرفا یک دیکتاتوری سیاسی نیست، بلکه یک دیکتاتوری ایدئولوژیک است.

عصر ایران - واژه‌های توتالیتریسم (یا توتالیتاریسم) و اتوریتریسم در ادبیات سیاسی ایران و جهان زیاد به کار می‌روند. در متون سیاسی، چه در کتب دانشگاهی چه در روزنامه‌ها و مجلات، برخی حکومت‌ها توتالیتر قلمداد می‌شوند و برخی دیگر اتوریتر.

صورت دقیق‌تر این دو واژه البته توتالیتاریانیسم (Totalitarianism) و اتوریتاریانیسم (Authoritarianism) است.

اما این دو واژه بر چه دلالت دارند و تفاوتشان دقیقا در چیست؟ قبل از توضیح تفاوت آن‌ها، ابتدا باید گفت توتالیتریسم و اتوریتریسم، توصیفاتی درباره رژیم‌های سیاسی غیردموکراتیک‌اند.

اتوریتریسم را در فارسی "اقتدارگرایی" ترجمه کرده‌اند و توتالیتریسم را "تمامیت‌خواهی". بنابراین رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر در نفی دموکراسی همداستان‌اند.

اما تفاوت اصلی این دو رژیم سیاسی را به زبان ساده این طور می‌توان توضیح داد: رژیم توتالیتر غیردموکراتیک‌تر از رژیم اتوریتر است. و یا: آزادی در رژیم توتالیتر بیشتر محدود می‌شود تا در رژیم اتوریتر.

اما چرا چنین است؟ زیرا رژیم اتوریتر فقط یک دیکتاتوری سیاسی است. مخالفان سیاسی‌اش را سرکوب می‌کند و بساط آزادی سیاسی مخالفانش را جمع می‌کند.

ولی رژیم توتالیتر صرفا یک دیکتاتوری سیاسی نیست، بلکه یک دیکتاتوری ایدئولوژیک است. یعنی علاوه بر آزادی سیاسی مخالفان، آزادی سبک زندگی آن‌ها را نیز به شدت محدود می‌کند و شهروندان غیرسیاسی را نیز عمیقا، یعنی تا جایی که بتواند، تحت نظارت و کنترل دارد.

دلیل این ویژگی این است که رژیم توتالیتر مبتنی بر یک ایدئولوژی فراگیر است. یعنی ایدئولوژی‌ای که یا برای همه ابعاد زندگی بشر برنامه دارد و یا در پی خلق "انسان نوین" است و یا هر دو. و ضمنا با زور و ارعاب در پی تحقق ایدئولوژی‌اش در همه سطوح جامعه است. از سیاست گرفته تا اقتصاد و فرهنگ و - حتی‌المقدور - حوزه خصوصی شهروندان.

اما رژیم اتوریتر چنین ایدئولوژی فراگیری ندارد و به همین دلیل در زندگی خصوصی شهروندان و حوزه‌های غیرسیاسی زندگی اجتماعی مردم مداخله کمتری می‌کند. چنین حکومتی عمدتا به "امر سیاسی" حساس است چون آزادی سیاسی ممکن است به زیانش تمام شود.

ولی اگر شهروندان غیرسیاسی باشند و در حوزه شخصی به سبک مطلوب خودشان زندگی کنند، رژیم اتوریتر مزاحم آن‌ها نمی‌شود. در واقع ایدئولوژی رژیم اتوریتر دامنه وسیعی ندارد و به همین دلیل رژیم‌های اقتدارگرا رژیم‌هایی غیرایدئولوژیک محسوب می‌شوند.

رژیم ایدئولوژیک، رژیمی است که ایدئولوژی عریض و طویلی دارد و هر کس هر جا هر کاری می‌کند یا هر حرفی می‌زند، باید نگران باشد مبادا فعل یا قولش خلاف ایدئوژی رژیم باشد و مجازات یا فشاری متوجهش شود.

بنابراین رژیم‌های توتالیتر، رژیم‌هایی ایدئولوژیک و رژیم‌های اتوریتر، رژیم‌هایی غیرایدئولوژیک محسوب می‌شوند.

اگر بخواهیم با یک مثال تفاوت رژیم توتالیتر و اتوریتر را نشان دهیم، می‌توانیم شوروی استالین را با شیلی پینوشه مقایسه کنیم. شوروی در دوران استالین (و حتی بعد از استالین) مصداق تمام‌عیار یک رژیم توتالیتر بود، ولی شیلی در دوران پینوشه صرفا یک رژیم اتوریتر بود.

ژوزف استالین

هر دو حکومت، سرکوبگر بودند ولی حکومت پینوشه عمدتا مخالفان سیاسی‌اش را سرکوب می‌کرد اما حکومت استالین هر مخالفی را سرکوب می‌کرد.

در شوروی استالین، اگر کسی به مقامات حکومت اطلاع می‌داد پدر یا برادرش در خانه علیه حکومت یا استالین حرف می‌زند، در واقع گور پدر یا برادرش را کنده بود و یا در بهترین حالت، آن‌ها را راهیِ سیبری کرده بود! اما حکومت پینوشه زندگی خصوصی شهروندان را تا این حد کنترل نمی‌کرد و چنین حساسیت‌هایی نداشت.

البته پینوشه پنجاه سال پس از استالین به قدرت رسید و طی این پنجاه سال، بشر بدویت سیاسی بشر کمتر شده بود؛ ولی اگر حکومت استالین را با حکومت تزار یا حکومت‌های غیردموکراتیک قرن نوزدهم مقایسه کنیم، باز قصه همان است. یعنی این حکومت‌ها نیز، مثل دیکتاتوری پینوشه، کنترل و نظارت کمتری بر زندگی خصوصی شهروندان داشتند و لاجرم کمتر سرکوبگر و رعب‌آور بودند.

ژنرال پینوشه

چنین حکومت‌هایی حتی به جنبه‌های غیرسیاسیِ زندگی اجتماعی شهروندان هم حساسیتی به مراتب کمتر از حساسیت حکومت استالین داشتند.

حکومت در اتحاد جماهیر شوروی، دست کم از استالین به بعد، توتالیتر محسوب می‌شد. هانا آرنت معتقد است دیکتاتوری لنین توتالیتر نبود. حکومت گورباچف هم تلاش ناکامی را برای عبور شوروی از توتالیتریسم آغاز کرد ولی چنان شد که همه می‌دانیم.

مثالی دیگر در توضیح تفاوت رژیم توتالیتر و اقتدارگرا (اتوریتر)، با مقایسه رژیم هیتلر و رژیم فرانکو مشخص می‌شود. رژیم فرانکو صرفا یک دیکتاتوری بود و مخالفان سیاسی‌اش را سرکوب می‌کرد و کلا بساط آزادی سیاسی را برچیده بود.

اما رژیم هیتلر علاوه بر نابودی آزادی سیاسی، با اجداد شهروندان هم کار داشت و صرفا در زندگی خصوصی آن‌ها دخالت نمی‌کرد. در رژیم هیتلر، پدر و مادر و حتی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های بسیاری از شهروندان مورد مطالعه قرار می‌گرفتند تا معلوم شود که آن شهروندان یهودی هستند یا نه؟

فرانکو اگرچه مورد حمایت آلمان نازی و ایتالیای فاشیست هم بود، ولی رژیم ایدئولوژیک به معنای دقیق کلمه برپا نکرد چراکه ایدئولوژی فراگیری نداشت. او یک دیکتاتور ناسیونالیست بود و هدفش، علاوه بر حکمرانی، تامین منافع اسپانیا از طرق غیردموکراتیک بود.

آدولف هیتلر در حال دست دادن با ژنرال فرانکو

اما هیتلر در پی ایجاد "انسان نوین" بود. بنابراین عجیب نبود که هیتلر با بسیاری از انسان‌هایی که هیچ مخالفتی هم با حکومتش نداشتند و از ترس به گوشه‌ای خزیده بودند و در سکوت زندگی می‌کردند، مشکل داشته باشد.

رژیم هیتلر با یهودیان و معلولان و از کار افتادگان و کولیان مشکل اساسی داشت و نابودی آن‌ها را به سود انسان و در خدمت شکل‌گیری انسان نوینی می‌دانست که قرار بود آینده‌ای پرشکوه را رقم بزند.

در اتحاد جماهیر شوروی و یا در کامبوج پل‌پوت و چین مائو نیز، دغدغه خلق انسان نوین منتهی به وقوع جنایات بسیاری شد. مثلا انسان کنونی با انگیزه سود شخصی کار می‌کند اما رژیم‌های کمونیستی برای از بین بردن این انگیزه، بسیاری از مردم را سرکوب کردند یا از بین بردند تا باقی شهروندان فکرِ کار کردن برای کسب سود شخصی را از سر بیرون کنند.

همچنین باید گفت که رژیم‌های اقتدارگرا یا اتوریتر، فقط به "انسان سیاسی" یا به کنشگران سیاسی بدبین هستند ولی رژیم‌های توتالیتر اساسا به "انسان" بدبین‌اند و هر انسانی از نظر آن‌ها موجود مشکوکی است که حتی‌المقدور باید تحت نظارت و کنترل باشد.

در بین حکومت‌های غیردموکراتیکِ مهمِ دنیای کنونی، حکومت روسیه اقتدارگرا (اتوریتر) است و حکومت چین، توتالیتر. رژیم پوتین با کنشگران سیاسی مخالف مشکل دارد نه با شهروندان عادی. ولی حکومت چین تا جایی که بتواند، زندگی مردم عادی را نیز کنترل می‌کند. البته با خشونتی کمتر از رژیم‌های توتالیتر قرن بیستم.

الکساندر ناوالنی، مهم‌ترین مخالف سیاسی رژیم پوتین

در چین اگر کسی با ارسال یک ایمیل به یکی از آشنایانش در خارج کشور، کوچکترین انتقادی از شرایط کشور چین بکند، مثلا از آلودگی هوا انتقاد کند، در صورت اطلاع حکومت، این کارش برای او تبعاتی دارد و به همین دلیل شهروندان یا خارجیانی که به هر دلیلی در چین زندگی می‌کنند، ترجیح می‌دهند مراقب پیام‌های شخصی‌شان هم باشند مبادا کارشان به "جواب پس دادن به حکومت" بکشد.

پیشرفت تکنولوژیک، کمک زیادی به حکومت چین کرده تا نظارت و کنترل بیشتری بر مردم داشته باشد. طبیعتا امکان کنترل بیشتر، ضرورت اعمال خشونت را کمتر می‌کند. ولی در مواردی هم حکومت چین برای کنترل مخالفان، یک میلیون نفر را در اردوگاه‌هایی رقت‌انگیز، عملا زندانی می‌کند. چنین اقدامی، دیگر کنترل افراد محسوب نمی‌شود بلکه نوعی کنترل قومی یا مذهبی است. مثل رفتاری که حکومت چین با مسلمانان اویغور در پیش گرفته است.

شرایط مسلمین اویغور در چین، یادآور وضع مسلمین چچن در حکومت استالین است

به هر حال روسیه پوتین قطعا یک رژیم اقتدارگرا (اتوریتر) است و حکومت چین نیز نمونه‌ای بسیار نزدیک به یک "حکومت توتالیتر" است.

به همین دلیل در روسیه پوتین نوعی دموکراسی صوری و انتخابات دروغین وجود دارد ولی حکومت ایدئولوژیک چین، نیازی به این نمایش‌ها احساس نمی‌کند.

آنچه مانع از آن می‌شود که حکومت فعلی چین را نمونه تام و تمام یک حکومت توتالیتر (مثل شوروی یا چینِ مائو) قلمداد کنیم، کاسته شدن از دامنه ایدئولوژی این حکومت است. یعنی ایدئولوژی کمونیستی و فراگیر چین مائو، امروزه از اقتصاد چین عقب‌نشینی کرده است. علاوه بر این، حکومت فعلی چین، با رویای خلق "انسان نوین" هم وداع کرده است.

ضمنا حکومت طالبان در افغانستان نیز سرشتی توتالیتر دارد چراکه می‌خواهد همه جنبه‌های زندگی مردم افغانستان را مطابق ملاحظات خودش رقم بزند. اما حکومت‌های توتالیتر قدرت چشمگیر دارند و حکومت طالبان هنوز چنین قدرتی پیدا نکرده است.

در واقع داشتن ایدئولوژی فراگیر، یک پایه توتالیتر شدن هر حکومتی است. توان تحمیل این ایدئولوژی به مردم، پایه دیگر شکل‌گیری توتالیتریسم است. حکومت طالبان، فعلا چنین سلطه‌ای بر مردم افغانستان ندارد. بنابراین سرشت توتالیترش به شکل‌گیری یک "وضعیتِ آشکارا توتالیتر" منتهی نشده است.

نهایتا باید گفت که رژیم‌های توتالیتر با تکیه بر یک ایدئولوژی پرطمطراق، در پی خلق "جامعه‌ای آرمانی" و "انسانی نوین" هستند و این پروژه را با خشونت و ارعاب شدید دنبال می‌کنند. اما رژیم‌های اتوریتر (اقتدارگرا) چنین اهدافی ندارند و به همین دلیل به خشونت کمتر و سرکوبگریِ محدودتری نیاز دارند.

تماشاخانه

ببینید | فرار تمساح از میان حصارهای فلزی

ثبت موسیقی لر در فهرست میراث ملی؛ دایه دایه وقت جنگه شکوهی از موسیقی لر در ایران (فیلم)

فیلم های دیگر docReady(function () { if (window.innerWidth کانال عصر ایران در تلگرام
رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟ 2
رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟ 3
رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟ 4
رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟ 5
رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟ 6
رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟ 7
رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟ 8
رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟ 9
رژیم‌های توتالیتر و اتوریتر (اقتدارگرا) چه فرقی دارند؟ 10