چهارشنبه 7 آذر 1403

زندگی شادش خوبه؛ بچه زیادش خوبه / شاد باشند بچه می‌آورند یا بچه بیاورند شاد می‌شوند؟

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
زندگی شادش خوبه؛ بچه زیادش خوبه / شاد باشند بچه می‌آورند یا بچه بیاورند شاد می‌شوند؟

گویا تفکر حاکم بر شهرداری آقای زاکانی بخش خاصی از جامعه را مخاطب قرار می‌دهند و با بقیه شهروندان کاری ندارند و این را از نوع طراحی و پوشش می‌توان دریافت. البته عوارض شهری را از همه می‌گیرند اعم از خودی و ناخودی و نخودی ولی مخاطب خودی‌هایند.

عصر ایران؛ سروش بامداد - «زندگی، شادش خوبه، بچه زیادش خوبه...» این تازه‌ترین تبلیغ شهرداری تهران برای فرزندآوری در سطح شهر است.

به این که روزگاری در شهر تابلو می‌زدند «یک دسته گل دِماغ‌پرور / از خرمن صد گیا بهتر» - یعنی یک بچه درست و حسابی بهتر از چند فرزند نا‌به‌سامان و کیفیت مهم تر از کمیت است - و تشویق به کنترل جمعیت می‌کردند و 25 سال بعد می‌گویند «زندگی شادش خوبه، بچه زیادش خوبه» نشانه تغییر 180 درجه‌ای سیاست رسمی درقبال کنترل جمعیت است و روزی فرزند بیشتر معادل گرفتاری بود (‌سریال آقای گرفتار) و حالا شادی آور چون در عالی‌ترین سطوح درباره چرایی آن توضیح داده شده و تغییر سیاست بر اساس نگرانی از پیر شدن جمعیت انکار نشده نمی‌پردازیم.

روشن است که منظور سازمان زیباسازی شهرداری تهران این است که «بچه بیاورید تا شاد زندگی کنید». یک جور دیگر هم اما می‌شود دید. بگذارید مردم شاد زندگی کنند، آن گاه بچه هم می‌آورند، زیاد. حالا شادِ شاد هم نه دست‌کم با امید تا بچه بزرگ شد گریبان پدر و مادر را نگیرد شما که خودتان کار و بار و خانه نداشتید چرا مرا وارد این دنیا کردید؟!

بله. زندگی شادش خوبه. منتها بحث بر سر این است که اول باید شاد زندگی کرد و بعد فرزند آورد یا منظور این است که همین که بچه زیاد بیاورید خود همین یعنی شادی.

بدین ترتیب شهرداری تهران تعریف تازه‌ای از شادی ارایه داده است: شادی یعنی بچه زیاد و مثلا اگر 5 فرزند دارید شادتر از خانواده‌ای هستید که 4 فرزند دارد. اگر منظور این است که شادی، مقدم است بر فرزند‌آوری خوب شاد کنید زندگی مردم را!

اگر مراد این است که بچه زیاد همان شادی است و اگر می‌خواهید شاد باشید باید فرزند بیاورید آن هم زیاد، در این صورت تعریف تازه‌ای ارایه شده است. برای سنجش میزان شادی معیارهای واحدی وجود ندارد ولی درباره خوش‌بختی که زمینه شادی یا نتیجه شادی است 6 شاخص پذیرفته شده است:

شاخص اول «سرانه تولید ناخالص داخلی» است. یعنی یک مولفه اقتصادی و بیان این واقعیت که هر چند داشتن پول قطعا خوش‌بختی نمی‌آورد اما نداشتن آن به احتمال زیاد بد بختی می‌آورد. منظور از سرانه تولید ناخالص داخلی یا همان GDP «ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که در یک دوره یا بازه معین در کشور تولید می شود». به زبان ساده‌تر: «خالص صادرات + خریدهای دولتی + سرمایه گذاری + مصرف».

شاخص دوم، طول عمر است. اما نه هر طول عمری بلکه توأم با سلامت.

سومین شاخص «حمایت اجتماعی» است. به این معنی که افراد احساس کنند هنگام بروز مشکل و گرفتاری کسی یا کسانی را دارند که از آنان پشتیبانی کنند.

چهارمی هم «آزادی» است و البته در مفهومی فراتر از آزادی‌های سیاسی و به معنی قدرت تصمیم‌گیری برای خود یا احساس آن.

«اعتماد عمومی» به عنوان پنجمین شاخص در این ارزیابی معرفی شده است. در تعریف چند سال قبل مرکز توسعه پایدار اعتماد عمومی هنگامی حاصل می‌شود که شهروندان یک جامعه در اطراف خود فساد اداری و مالی مشاهده نکنند یا چنین حسی نداشته باشند.

دست آخر هم شاخص «سخاوت» معیاری برای تعیین درجه خوش‌بختی است. برای سنجش میزان سخاوت هم میزان کمک به مراکز نیکوکاری و خیریه محاسبه می‌شود.

ملاحظه می کنید که بچه زیاد معیار شادی نیست یعنی تا حالا نبوده و اگر واقعا دنبال فرزند آوری هستند شاخص های 6 گانه باید محقق شود.

دکتر شریعتی می‌گفت تو چگونه زیستن را به ما بیاموز ما چگونه مردن را خود خواهیم آموخت چون اول باید زندگی کرد و بعد مُرد! اول باید شاد بود به معنی امیدوار و بعد بچه زیاد آورد. هر چند اول باید ازدواج کرد و بعد بچه آورد و سپس بچه زیاد فکر کرد.

شهرداری تهران اما انگار سُرنا را از سرِ گشادِ آن نواخته و به جوانانی که نمی‌توانند ازدواج کنند می‌گوید بچه زیاد بیاورید تا شاد باشید!

پس درباره تبلیغات تازه دو نکته را می‌توان طرح کرد:

اول این که شادی باشد بچه زیاد می‌آورند یا بچه زیاد باشد شادی می‌آید؟ می‌توان حدس زد که منظور دومی است.

نکته دوم هم این است که تفکر حاکم بر شهرداری آقای زاکانی بخش خاصی از جامعه را مخاطب قرار می‌دهند و با بقیه شهروندان کاری ندارند و این را از نوع طراحی و پوشش می‌توان دریافت. البته عوارض شهری را از همه می‌گیرند اعم از خودی و ناخودی و نخودی ولی مخاطب خودی‌هایند.

بر سیاق آنچه از شریعتی نقل شد هم می‌توان گفت شما بگذارید مردم شاد زندگی کنند و در واقع بگذارید زندگی کنند آن گاه خودشان درباره بچه آوردن یا نیاوردن یا چند تا آوردن تصمیم می‌گیرند.

بحث شادی هم شاید زیاده باشد. چرا که ایران دهه 60 هم شاد نبود. اما نومید نبود. نومیدی بدتر از ناشادی است.

شادی و نومیدی به کنار. فرض کنید امروز زوجی که دو فرزند دارند تصمیم بگیرند سومی هم به دنیا بیاید. آیا شهرداری تهران و تبلیغ کنندگان تضمین می‌دهند 18 سال دیگر و در سال 1420 خورشیدی همین پدر و مادر دغدغه سربازی و کار شغل آقا پسر و مجازات دختر بر سر روسری را نداشته باشند؟

پاسخی می‌آید! چرا متوجه نیستی؟ بخشی از جامعه مخاطب این پیام‌هاست نه همه. از آن بخش خواسته می‌شود بچه زیاد بیاورند تا شادتر زندگی کنند.

تماشاخانه

چگونه خودروهای لوکس به ورقه فلز تبدیل می شود؟ بازیافت آئودی در یک کارخانه اروپایی (فیلم)

وقتی زن باشی و صیادی کنی! رنج ماهیگیران ماهری که هر روز به دریا می‌روند / زنان صیاد جزیره هنگام حق‌شان را می‌خواهند (فیلم)

فیلم های دیگر کانال عصر ایران در تلگرام
زندگی شادش خوبه؛ بچه زیادش خوبه / شاد باشند بچه می‌آورند یا بچه بیاورند شاد می‌شوند؟ 2
زندگی شادش خوبه؛ بچه زیادش خوبه / شاد باشند بچه می‌آورند یا بچه بیاورند شاد می‌شوند؟ 3
زندگی شادش خوبه؛ بچه زیادش خوبه / شاد باشند بچه می‌آورند یا بچه بیاورند شاد می‌شوند؟ 4
زندگی شادش خوبه؛ بچه زیادش خوبه / شاد باشند بچه می‌آورند یا بچه بیاورند شاد می‌شوند؟ 5
زندگی شادش خوبه؛ بچه زیادش خوبه / شاد باشند بچه می‌آورند یا بچه بیاورند شاد می‌شوند؟ 6