زیر پوست جنگ

رمان «کاماندان» را میتوان کتابی دانست که تلاش کرده از کلیشههای رایج ادبیات جنگ فاصله بگیرد و به عمق روان انسانی در شرایط بحران نفوذ کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فاطمه بهرامی، نویسنده، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، نگاهی انداخته است به «کاماندان»، کتاب جدید مصطفی جمشیدی. این اثر که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده، تلاش دارد روایتی متفاوت از جنگ تحمیلی هشت ساله را ارائه دهد. یادداشت بهرامی را میتوانید در ادامه بخوانید: مقدمه
رمان «کاماندان»، نوشته مصطفی جمشیدی، تجربهای متفاوت در ادبیات جنگ است؛ تجربهای که نه با گلوله آغاز میشود و نه با پرچم پایان میگیرد. این کتاب در نقطهای میان واقعیت و خیال ایستاده و با زبانی شاعرانه، ساختاری شکسته و شخصیتهایی چندوجهی، تلاش میکند به جنگی دیگر بپردازد؛ جنگی که در درون آدمها ادامه دارد. جمشیدی با فاصله گرفتن از روایتهای مستند و کلاسیکِ دفاع مقدس، به سراغ زوایای روانی و ذهنی انسانهایی میرود که در اثر جنگ، نهفقط بدن، بلکه روانشان هم زخم خورده.«کاماندان» دعوتی است به سفری درونی؛ تجربهای عمیق، جسورانه و تأملبرانگیز که مخاطب خاص خود را میطلبد.
زبان شکسته، ذهن شکسته؛ انتخابی آگاهانه
یکی از برجستهترین ویژگیهای «کاماندان»، ساختار روایی خاص و غیرخطی آن است؛ ساختاری که گویی بازتاب ذهن آشفته شخصیتهای داستان است. جمشیدی در این اثر، روایت را از بند زمان و مکان آزاد کرده و آن را به شکل خاطرات تکهتکه، تخیلات درهمآمیخته و مونولوگهای درونی شخصیتها درآورده است. این انتخاب، اگرچه ممکن است در نگاه نخست پیچیده بهنظر برسد، اما بهوضوح از یک رویکرد آگاهانه نشأت میگیرد: بهجای آنکه صرفاً داستانی از بیرون روایت شود، خواننده وارد ذهن شخصیتها میشود، با آشفتگیشان همراه میشود، و جنگ را از درون تجربه میکند.
در شخصیتپردازی عدنان، نویسنده جسورانه دست به ترسیم ذهنی فروپاشیده زده که مرز خیال و واقعیت را درنوردیده. هذیانهای عاشقانه، خاطرات جنگ، احساس گناه، و تمایلات پنهان، همه در گفتوگوهای درونی او با شوری یا در تکگوییهای بیوقفهاش جلوهگر میشود. عدنان نه یک سرباز کلیشهای است، نه یک قهرمان یکبعدی؛ او انسانی است زخمخورده، گمگشته، و درگیر با خودش. همین پیچیدگی روانی، از شخصیت عدنان تصویری ماندگار میسازد. جمشیدی با انتخاب فضایی وهمآلود و زبان گاه استعاری، تلاش میکند از روایت صرف بگذرد و به کشف آنچه «زیر پوست جنگ» جریان دارد، بپردازد. فضای داستان، از مدرسه متروکهای در عراق گرفته تا ذهن تبآلود عدنان، همه بازتابی از وضعیت روحی شخصیتهاست. این رویکرد، مخاطب را نه تنها با یک داستان، بلکه با یک تجربه روانی - زیباشناختی مواجه میسازد.
شوری؛ زنِ میان اسطوره و واقعیت
در میانه این جهان آشفته، شوری حضوری رمزآلود و چندلایه دارد. او تنها یک زن در بستر جنگ نیست؛ بلکه به نوعی، نماینده زنِ شرقیِ تنها، متفکر و جستوجوگر است. شوری همزمان که درگیر واقعیتهای بیرونی چون بیخانمانی، ناامنی، تهدید و تنهایی است، درگیر جهانی درونی هم هست: جهانی پر از تردید، ترس، خیال، و گاه شهود. نگاه نویسنده به شوری، نگاهی تقلیلگرا یا کلیشهای نیست؛ بلکه تلاش شده زن در این روایت، نه بهعنوان عنصر مکمل مرد، بلکه بهمثابه سوژهای مستقل تصویر شود.
نگاهی به «گمشدگی»، کتاب تازه مصطفی جمشیدی / هزارتوی تاریخ در دل داستانشوری در مواجهه با عدنان، ابتدا گنگ و مردد است؛ اما کمکم، در دل خیالپردازیها و مونولوگهای درونی، به بازی ذهنی او کشیده میشود. این همراهی، نه از سر تسلیم، بلکه نتیجه نوعی کشش میان دو روان آسیبدیده است. جمشیدی در اینجا، عشق را نه به عنوان امری رمانتیک، بلکه بهمثابه پناهگاهی خیالی در جهان زخمخورده ترسیم میکند.
شوری، اگرچه هیچگاه بهتمامی به عدنان نمیپیوندد، اما از او نیز جدا نمیشود؛ گویی این دو، دو وجه از یک روان زخمخوردهاند. از سوی دیگر، پرداخت شاعرانه و گاه نمادین شخصیت شوری، جایگاهی فراتر از یک انسان معمولی به او میبخشد. جایی که عدنان، او را به شکل پری دریایی میبیند؛ زنی با موهای باز و بدنی از فلس ماهی، نه تنها ذهن آشفته عدنان را نشان میدهد، بلکه تأکیدی است بر دوگانگی زن در ذهن مرد شرقی: زن بهمثابه امر رازآلود، دستنیافتنی و اسطورهای.
جمشیدی با ترکیب این تصویر با واقعیتهای اجتماعی - از جمله فشار بر زن تنها برای ازدواج، یا تهدید حضور مأموران - به نوعی توازن میان خیال و واقعیت میرسد که نه تنها فرم، بلکه محتوا را نیز غنی میسازد. در واقع، شوری در کاماندان نه فقط «زنی در سایه جنگ» بلکه «زنی در سایه توهمات مردانه» است؛ حضوری که در میانه اسطوره، ترس و اندوه، معنایی تازه از زن بودن به مخاطب عرضه میکند.
شوکت؛ اسارت، حافظه، و چهره انسانیِ جنگ
شخصیت شوکت، پیرمرد 68 سالهای که گذشتهای پرفرازونشیب را با خود حمل میکند، یکی از تأملبرانگیزترین عناصر رمان «کاماندان» است. او تاجر است، نه رزمنده؛ اما ذهن و حافظهاش، پر از خاطرات اسارت، تحقیر، و زخمهایی است که جنگ بر پیکره انسانیت بر جای گذاشته. شوکت نه بهدنبال پیروزی است، نه انتقام. دغدغهاش چیزی فراتر از مرزبندیهای سیاسی است: نجات چند نوجوان اسیر که در نگاهشان نفرت نیست. جمشیدی با وارد کردن این شخصیت، نگاه خود را از سطح جنگ نظامی به لایهای عمیق تر منتقل میکند
جنگی درونی که ریشه در خاطرات کودکی، تحقیرهای خانگی، و هویتهای دوپاره دارد. شوکت پسر مادری کرد و پدری مصری است. این خاستگاه چندپاره، به شخصیت او بعدی فراملیتی و در عین حال، درونی میدهد. او نه تنها از مرزهای جغرافیایی عبور میکند، بلکه به جنگ بهمثابه رنجی مشترک در حافظه انسانی نگاه میکند.
در مواجهه با نوجوانان اسیر ایرانی، شوکت آنها را با نسخهای از «خود» مواجه میبیند. رنجی که در کودکی تجربه کرده، زندانی شدن با مرغ و خروسها، تحقیر شدن از سوی زنبابا، او را به این درک میرساند که اسارت، یک مفهوم جهانیست. این نگاه عمیق و چندلایه، بدون شعارپردازی یا قضاوتهای کلی، در متن رمان تنیده شده و نشان میدهد که چگونه حافظهی شخصی میتواند به سیاست و تصمیمگیری اخلاقی شکل دهد.
نویسنده با پرهیز از تیپسازی و کلیشه، شخصیتی ساخته که هم ملموس است و هم استعاری؛ شوکت میتواند نماینده نسلی باشد که در میان قدرتهای بزرگ، رنجهای خود را به فراموشی سپرده، اما در خلوت، هنوز درگیر زخمی است که التیام نیافته. تصمیم او برای آزادی چند نوجوان، حرکتی نمادین است که نشان میدهد حتی در دل تاریکی، هنوز میتوان انسانی ماند.
وهم، خیال، و روایت؛ جسارت در عبور از فرمهای آشنا
یکی از ویژگیهای متمایز «کاماندان»، خلق فضایی است که مرز میان واقعیت، خیال، وهم و خواب را بهطور کامل در هم میریزد. مصطفی جمشیدی در این رمان از شیوههای کلاسیک روایت فاصله گرفته و به ساختاری روی آورده که بیش از آنکه بر مبنای «چه شد؟» استوار باشد، حول محور «چه حس میشود؟» شکل گرفته است. این رویکرد باعث شده که خواننده، نه صرفاً با مجموعهای از رخدادهای بیرونی، بلکه با بافتی از حسها، وهمها، تداعیها و ذهنیات روبهرو شود. عدنان، بهعنوان شخصیتی که هم روایتگر است و هم روایتشونده، در دل این فضا بیش از هر کسی به عنصر خیال متکی است.
او درون جهان خود زندگی میکند؛ جهانی که در آن پری دریایی ممکن است هم شوری باشد و هم سایهای از یک رؤیای دور. او در نزدیکی شغالها در کوپههای قطار زندگی کرده، خاطرات جنگ را با داستانهای عاشقانه درمیآمیزد، و در خیال خود محاکمه میشود، بیآنکه هیچ دادگاهی در کار باشد. این درهمتنیدگی، نه حاصل آشفتگی نویسنده، بلکه نتیجه رویکردی آگاهانه به ساخت شکلی خاص از رمان است: رمانی ذهنمحور که بیش از واقعیت بیرونی، در جغرافیای روان انسان رخ میدهد.
استفاده از گفتوگوهای درونی، تکگوییهای هذیانی، و قطعووصلی روایت در کنار گزارشهایی که از زبان دیگران درباره عدنان بیان میشود، به رمان جنبهای مستند - وهمی میبخشد. این شیوه، یادآور ساختار برخی از آثار جریان سیال ذهن یا رمانهای پستمدرن است که در آنها ترتیب زمانی و روایت خطی، جای خود را به چندصدایی، آشفتگی ساختاری و تجربههای ذهنی داده است. در عین حال، این سبک جسورانه، مخاطب خاص خود را میطلبد. خوانندهای که به دنبال ساختار کلاسیک، روایت صریح و قهرمانمحوری باشد، ممکن است با این فضا احساس بیگانگی کند. اما برای مخاطبی که به تجربههای متفاوت ادبی، تحلیل روانشناختی شخصیتها، و نثر شاعرانه علاقه دارد، کاماندان تجربهای یگانه و تکرارناپذیر خواهد بود. این کتاب، در دل لایههای پیچیده و گاه مهآلودش، پنجرههایی تازه به امکانهای روایت در ادبیات معاصر میگشاید.
«کاماندان»؛ تجربهای متفاوت در ادبیات جنگ
رمان «کاماندان» را میتوان اثری دانست که تلاش کرده از کلیشههای رایج ادبیات جنگ فاصله بگیرد و به عمق روان انسانی در شرایط بحران نفوذ کند. این کتاب نه یک گزارش جنگی است، نه سرگذشتنامهای از یک قهرمان یا قربانی. بلکه بیش از هر چیز، بازتابی است از ذهنی آشفته، روحی زخمی، و جهانی که واقعیت در آن مدام با خیال درهم میآمیزد. مصطفی جمشیدی با خلق فضایی ویژه، ساختاری نامتعارف و زبانی شاعرانه، مخاطب خود را به سفری درونی دعوت میکند؛ سفری که در آن، آدمها بیش از آنکه با دشمن بیرونی بجنگند، با سایههای درون خود درگیرند.
«کاماندان» رمانی است که خوانده نمیشود، بلکه باید در آن غرق شد؛ لابهلای گفتوگوهای پریشان، مونولوگهای درونی، و تکهپارههای حافظه. شخصیتهایی چون عدنان، شوری و شوکت، نه بهعنوان تیپهای آشنا، بلکه بهمثابه پارههایی از یک روان جمعی ظاهر میشوند که جنگ، تبعید، تنهایی و شکست آنها را در خود فرو برده است. این رمان، هم در فرم و هم در محتوا، نوعی ریسکپذیری هنری را نشان میدهد که کمتر در ادبیات روایی معاصر دیده میشود. برای مخاطبی که به دنبال تجربهای متفاوت در خواندن است - تجربهای که ذهنش را به چالش بکشد، او را از مرزهای واقعیت عبور دهد و در آینهی توهم، تصویرهای تازهای از انسان و جنگ نشانش دهد -«کاماندان» انتخابی شایسته و غافلگیرکننده است.
این کتاب، نه برای سرگرمی، بلکه برای تأمل، همدلی و مکاشفه در تاریکترین لایههای روان انسان نوشته شده است. در زمانهای که بسیاری از روایتها ساده، مستقیم و تکلایهاند، کاماندان اثری است که از پیچیدگی نمیترسد؛ از رمز، از خواب، از حافظه، و از مرگ. و شاید همین جسارت باشد که آن را به اثری ماندگار در ادبیات معاصر بدل میکند.
