سابقهداران عرصه خداحافظی و تحریم / چرا این روزها سلبریتیها را جدی نمیگیریم؟
این روزها برخی چهرههای شناخته شده هنری تصمیم گرفتند درباره درگیریهای اخیر موضعگیری کنند و برخیشان با تلویزیون خداحافظی کردند، اما تجربه مخاطبین سینما و تلویزیون نشان داده است که این خداحافظیها را نباید جدی گرفت و عمر این بیانیهها چندان طولانی نیست.
ایسنا،«به عنوان سازنده طراح مجری و کارگردان این برنامه اعلام میکنم که نمیخوام حتی یک فریم از تصویر من در هیچ برنامهای و از هیچ شبکهای پخش شود. این قدر که حق دارم؟» این پیام مهران مدیری بعد از ضبط بیش از دوسوم برنامه دورهمی برای شبکه نسیم است که تصمیم گرفت بعد از درگیریها و اعتراضات و اتفاقات اخیر اعلام کند که دوست ندارد تصویرش در هیچ شبکهای حتی پخش شود. این در حالیاست که بعد از انتشار این فیلم تهیه کننده این برنامه اعلام کرد مدیری همه دستمزدش را دریافت کرده است و احتمالا مدیری نمیتواند به همین راحتی تعیین و تکلیف کند.
مدیری پیش از این چندین و چند دفعه از تلویزیون خداحافظی کرده است و گفته است این سری آخری است که دورهمی را میسازد اما بعد از ساخت یک مسابقه نهچندان موفق در تلویوزیون باز به ساخت دورهمی روی آورد و در تلویزیون ادامه داد. او پیش از این نیز در سال 95 در برنامه هفت با اجرای بهروز افخمی گفته بود که دیگر نمیخواهد چه برای تلویزیون و چه برای شبکه نمایش خانگی برنامهای بسازد و میخواهد به همان ساخت سالی یک فیلم سینمایی اکتفا کند. اما باز، هم به تلویزیون برگشت و برنامهسازی کرد و هم برای شبکه نمایش خانگی دو سریال ساخت تا این روزها که با صدای محکمتری رو به دوربین میگوید که دیگر نمیسازد، به همان محکمی جدیاش نگیریم! چون مدیری نه تنها برنامه که حتی در برنامههای تبلیغاتی نیز پررنگتر از قبل شده است. او که تلویزیون را تهدید میکند که اجازه ندارد حتی یک فریم از او پخش کند؛ روزانه چندین و چندبار چهرهاش برای تبلیغ یک فروشگاه زنجیرهای پخش میشود تا بگوییم گویی احتیاج مدیری به تلویزیون خیلی بیشتر از تلویزیون به او است.
هیجانی شدن چهرههایی که تلویزیون را تهدید به عدم همکاری میکنند و روز دیگر با همین تلویزیون قرارداد میبندند فقط به مهران مدیری خلاصه نمیشود. «نیوشا ضیغمی» که پیش از این در جملات تند و تیزی گفته بود نه تنها تلویزیون نمیبیند بلکه حتی اجازه نمیدهد فرزندش هم تلویزیون را تماشا کند. حالا این روزها اگر تلویزیون خانهاش را روشن کند میتواند خودش را در سریال «بینشان» ببیند!
«محسن تنابنده» و «احمد مهرانفر» نیز بارها بعد از تولید یک سری از پایتخت گفتهاند این آخری بود و از کار با تلویزیون خداحافظی کردند اما سری بعد را پر و پیمانتر ساختند و دوباره به رسانه ملی برگشتند.
از همین جاست که به نظر میرسد برخی از این قهر و آشتیها میان چهرهها و تلویزیون و این اظهارنظرهای عجولانه بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و یا اینکه فضای حاکم بر جو سلبریتیها آنها را مجبور به تولید چنین محتواهایی میکند تا از سوی همکاران و اطرافیانشان طرد نشوند.
کشف حجاب بازیگران زن نیز چندان از این قاعده دور نیست. برخی از بازیگرانی که در چندوقت گذشته با کشف حجاب اعلام کردهاند که از تلویزیون میروند. در سالهای اخیر تلویزیون به آنها نه تنها کم لطفی نداشته است بلکه در تعداد زیادی از سریالهای مناسبتی و پربازدید تلویزیون که چندین و چندبار بازپخش شده حضور داشتند و حتی از خیر پیشنهادهای تبلیغاتی تلویزیون هم نگذشتند. حالا اینکه کدام مقصد بهتری را جز تلویزیون پیدا کردهاند و چه سرنوشت بهتری از همکاری در تلویزیون خواهند داشت از جمله سوالاتی است که احتمالا گذشت زمان بهترین پاسخ را به آنها خواهد داد. یا اینکه مثل برخی دیگر با مصاحبههای مختلف از اشتباه خود در این زمینه سخن خواهند گفت تا شاید بتوانند دوباره به موقعیت قبل خود برگردند.
مخالفخوانی چهرههای سرشناس به خصوص تلویزیونی این روزها یکی از پربازدیدترین خبرهای رسانههاست. چهرههایی که بسیاری از آنها در خارج از مرزهای کشور نشستهاند و مردم را به حضور در خیابانها و حتی به آتش کشیدن اموال عمومی تشویق میکنند. علی کریمی که چندی پیش خبر رسیده بود برای مهاجرت به امارات رفته در ویدیوها و پیامهایی تحریک کننده سعی در رهبری آشوبگران خیابانی دارد. احسان کریمی که پیش از این به عنوان مجری، بازیگر و خواننده در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی فعال بود، حالا دوسال است که در آمریکا زندگی میکند و حتی سعی میکند چهرههای داخلی را نیز به همراهی با خودش تحریک کند و با اظهار تاسف و برچسب زدن چهرههایی که حداقل سکوت کردهاند را تشویق به مخالفخوانی کند. اما در بدترین نمونه محمود شهریاری مجری سابق تلویزیون بود که پا را فراتر از بقیه گذاشت و حتی طرز تولید کوکتل مولوتوف را به مخاطبانش آموزش داد تا به شکل علنی به شعله آشوبهای خیابانی دامن زده باشد.
رفت و برگشت چهرههای شناخته شده کشور و سلام و خداحافظیهایشان و حتی ظهور و بروزشان در شبکههای اجتماعی نشان میدهد ارتباط مستقیمی با موقعیت لحظهای آنها دارد و با احتیاجاتشان در آن لحظه تنظیم میشود و هیچ بعید نیست کسی که امروز غزل خداحافظی با تلویزیون را می خواند چند وقت بعد با اولین پیشنهاد و موقعیت دوباره سنگ تلویزیون را به سینه بزند. شاید از همین ماجراست که این روزها خداحافظی چهرههای سرشناس برای مخاطبانشان اهمیت چندانی ندارد.