دوشنبه 5 آذر 1403

ساکن خانه دیگران، در دهان اژدها

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
ساکن خانه دیگران، در دهان اژدها

رشت - ایرنا -"من یک خانه معمولی دارم با یک سوراخ توی سقف آن. از روی این مبلی که نشسته‌ام می‌توانم بیش‌تر آشپزخانه همسایه را ببینم. توستر سفید و کوچکشان صدا می‌کند و نان‌ها را پس می‌دهد. زن همسایه طبقه بالایی روسری‌اش را مرتب می‌کند و از روی سوراخ بالای سرم می‌پرد آن طرف که برشان دارد. قرار گذاشته‌ایم هر بار سلام نکنیم. من هر روز حداقل چند بار از زیر این سوراخ رد می‌شوم و آن‌ها هم چند...

محمد رضا زمانی خالق "ساکن خانه دیگران" است. نویسنده جوانی که گرچه سال 1362 در تهران متولد شده اما انگار خاطرات تلخ کوچ اجباری از خانه و دیار والدین جنوبی اش را در نوشته هایش با خود به همراه دارد.

نویسنده ای که چمدانش را برداشته و " ساکن خانه دیگران" شده، بسیار سفر کرده و از دل دیده ها و شنیده و تجربه هایش " در دهان اژدها" را بیرون کشیده.

کانون داستان عصر یکشنبه های رشت با دعوت از محمد رضا زمانی که برای زندگی و ادامه نگارش داستانهایش به گیلان آمده به نقد و بررسی مجموعه داستان " ساکن خانه دیگران" از این نویسنده پرداخت.

داستانهایی با ایده های جالب و ناب و توصیفهای عالی

شبنم رفیعی منتقد ادبی جوان گیلانی گفت: در مجموعه داستان ساکن خانه دیگران همانگونه که از نامش پیداست خانه محوریت دارد. خانه به معنای فیزیکی و به مثابه ذهنیت افراد از آن. حتی اگر در بعضی داستانها موضوع اصلی خانه نباشد و قصه در جای دیگری بگذرد مانند طلای ابلهان اما همچنان دغدغه خانه افراد و شخصیتهای قصه ها را راحت نمی گذارد. خانه به افراد حس امنیت می دهد و نبودنش یقینا ناامنی را به ذهن متبادر می کند.

وی اظهار داشت: این مجموعه شامل 10 داستان است که ساکن خانه دیگران بهترین داستان بشمار می آید به دلیل جدا ناپذیری فرم و محتوا، فرم به محتوا و محتوا به فرم در جهت رساندن موضوع به داستان کمک کرده است. زمان در داستان خطی نیست و در محور زمان به جلو و عقب حرکت می کند. مفهوم یا کانتکست از فلش بکها به خواننده القا می شود.

رفیعی خاطرنشان کرد: نویسنده توانایی و تبحر بسیار بالایی در توصیف کردن دارد این توانایی در تمام داستان ها حتی در ضعیف ترین داستانها از لحاظ قصه و محتوا و حتی اصول داستان نویسی دیده می شود توصیفات روی لبه ملال حرکت می کنند یعنی به هیچوجه ملال انگیز نیستند در عین این که شاید در بعضی مواقع زیاد باشند.

این بانوی منتقد افزود: در کل نویسنده در این مجموعه چندین داستان با ایده های جالب و ناب دارد. هر چند داستانهایی هم پیدا می شوند که فاقد معنای کلاسیک قصه هستند و می توان آنها را جزو متن هایی به حساب آورد که صرفا یک سری حرفهای دل نویسنده یا راوی در آن بیان شده و نه قصه.

در نهایت این مجموعه، داستان ها و آن های داستانی بسیار خوبی دارد که ارزش مطالعه و حتی خوانش های چند باره را دارد.

گریز از سوگ سرود

کیهان خانجانی نویسنده و مدرس داستان نویسی در این نشست گفت: نکته جالب داستانهای محمد رضا زمانی برای من این است که آدمها بسیار اندوهگین و تنها هستند، همه چیز آماده است که بعنوان یک میراث دار عهد صفویه شروع کنید به ناله و سوگواری اما به شکل رندانه ای با یک طنزی از این سوگ سرود فرار می کنید. داستان ها با وجوه تنهایی و اندوه و مشکلات آدمها از یک نگاه طنز گرچه تلخ برخوردارند.

وی این پرسش را از نویسنده مطرح کرد که آیا این گریز از سوگ سرود یک پشتوانه تئوریک داشته یا ریشه های فردی دارد؟

محمد رضا زمانی پاسخ داد: آنقدر این اتفاقها در شکلهای مختلف افتاده شنیدن خبر مرگ هزاران نفر از تلویزیون عادی شده انگار نسبت به درد بی حسیم، ترجیح من این است که اگر قرار است در مورد چنین چیزی بنویسم به شکلی باشد که از جای درستی نگاه کنم که وگرنه ناله کردن را که همه جا می شنویم.

وی در خصوص معنای مورد نظرش از خانه در این مجموعه داستان گفت: در شکل کلی در ذهن من خانه هرچیزی می تواند باشد در لحظاتی خودش کاراکتر است، لحظاتی موقعیت، ولی در هر حال برای من مهم است.

این نویسنده جوان در باب توصیف های درخشانش در داستان گفت: یک بخشی از چیزها از جزئی نگری می آید. خیلی از تصاویر تصویرهایی است که عادی به ذهنم می آید بعد در داستانهایم از آن استفاده می کنم.

وی در خصوص چگونگی حضور لایه های روانشناختی در آثارش و این که آیا این ناشی از کنکاش وی در این علم و به صورت آگاهانه هست جواب داد: باید این تئوری ها را بخوانیم و موقع نوشتن فراموش کنیم .

زمانی، بازنویسی را از ویژگی های مهم نویسندگی اش دانست و افزود: نسبتا زود شروع به نوشتن کردم. کم نوشتم چون تنبل و سختگیرم. تا حدود 12 سال پیش بازنویسی برایم بی مزه ترین و سخت ترین کار بود اما از جایی به بعد بازنویسی تمام داستان بود.

زمانی افزود: حالا باید داستان بنویسم از آن فاصله بگیرم و بعد دوباره بروم سراغش. فاصله گرفتن موجب می شود ایرادات کار بیرون بریزد. البته شاید هنوز موفق نشده باشم اما فاصله گرفتن موجب می شد ایرادات کار بیرون بریزد و خیلی چیزها را عوض کنم.

خانجانی در ادامه در خصوص یکی دیگر از ویژگی های کار زمانی گفت: اغلب در آثارتان چه در روایت چه در دیالوگ کاملا ویژگی امر معیار را می بینیم و با زبانی به شدت وصفی روبرو هستیم که تکیه کلام "نوشتن با دوربین" برای آن صدق می کند. بنا به طبقه اجتماعی است اما کاملا پذیرفته که این مجموعه زبان معیار می طلبد و ریسک نکند.

خالق " ساکن خانه دیگران" در مورد چرایی استفاده از زبان معیار در دیالوگ گفت: خیلی تمایل دارم هرچیز را در شکل خیلی خونسردی روایت کنم و فکر می کردم هر لحن و زبان دیگری ممکن است روایت را از این شکل در آورد. من حتی دوست ندارم داستان را اجرا کنم.

وی با بیان این که گاهی با این سئوال مواجه شدم که راوی ها شبیه همدیگرند افزود: برای من این جوری بوده که این زبان کمک می کند داستان را ساده و خنثی روایت کنم.

زمانی گفت: به نظرم مشکلی که برای بسیاری از داستانها پیش می آید این است که گاهی از داستان خالی است و صرفا زبان ورزی است.

در ادامه خانجانی با بیان این که داستان نویسان غرب در هر داستان یک چیز را محور قرار می دهند خاطرنشان کرد: این کتاب از نظر ساختارگرایی یک کتاب فضا محور است. داستان ها را باید کنار داستان ساحل آلن رب گریه نویسنده فرانسوی گذاشت.

خالق رمان تحسین شده بند محکومین اظهار داشت: ما بر خلاف نویسندگان غربی اغلب داستانهایمان را شلوغ می کنیم و بار سنگینی روی دوش داستان می گذاریم و هرچه آموخته ایم از بینامتنیت، نشانه شناسی و غیره را می خواهیم در داستان پیاده کنیم.

خانجانی همچنین با اشاره به وجود ارجاعاتی از متون قدیمی و حکایات کهن در داستانهای مجموعه ساکن خانه دیگران گفت: این نشان دهنده اتصال به یک سنت ادبی فراخ است و این که چطور قصه هایی که رویش کار شده پیشینه پیدا می کنند.

زمانی، با اشاره به این که برایش نگاه و خلق کردن مهم است اظهار داشت: خیلی از تئوری ها چیزهایی است که آدم باید بهش فکر کند و بعد فراموش کند.

خالق مجموعه داستان " در دهان اژدها" خاطرنشان کرد: همین زندگی که دارید با غم و غصه هایش داستان را می سازد. خوبی داستان نویسی این است که هر کاری که بکنید را می شود جزء داستان نویسی به حساب آورد.

خانجانی در ادامه با اشاره به برخی مولفه های نویسندگان جنوبی در آثار زمانی گفت: حرف زدن داستان نویس جنوبی از جنس زندگی است مثل کورش اسدی.

وی همچنین در خصوص نقد ادبی با اشاره به بحث ژاک دریدا فیلسوف فرانسوی در باب تقابل های دوتایی یا ثنویت تصریح کرد: نقد ادبی باید ناخودآگاه متن را بررسی کند. یکی از تقابلهای دوتایی که نام می برد گفتار / نوشتار است. امر قدسی، امر ایدئولوژیک و دینی، امر سنت بر گفتار بنا است. اگر راجع به نویسنده ای حرف می زنی آن گفتارش است. در نوشتار اگر قرار است نقد مبتنی بر سنت انجام دهیم باید وارد بحثهای کلامی شویم؛ عمل مدرن بر اساس نوشتار و سنت بر اساس کلام است؛ جلسه نقد ادبی مثل آنچه در ایران داریم یعنی نویسنده ای را تفتیش عقاید می کنیم در غرب نداریم. نقد ادبی در غرب در مطبوعات صورت می گیرد.

"در دهان اژدها" برگزیده نخست اولین دوره جایزه مردمی کتاب در بیست و نهمین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران شد و سال 1393 از جایزه ادبی هفت اقلیم شایسته تقدیر شناخته شد.

در قسمتی از مجموعه داستان " در دهان اژدها" می خوانیم:

" بدتر این است که قبلش نقاش ساختمان بوده باشی و یک روز ظهر به این نتیجه برسی که دیگر نمی توانی. نمی توانی درها، دیوارها و سقف ها را سفید کنی و هیچ چیز رویش نکشی، نمی توانی همانطور دست نخورده دیوار براق و لخت خانه مردم را رها کنی، با آن همه تصویری که توی سرت می چرخد. آن وقت است که دست از نقاشی ساختمان ها بر می داری و همه آن سطوح صاف و صیقلی برایت شبیه بوم می شود، بومی که اجازه نداری به آن دست بزنی."

*س_برچسب‌ها_س*
ساکن خانه دیگران، در دهان اژدها 2