چهارشنبه 16 مهر 1404

سه مانع بزرگ مقابل نیروگاه‌های کوچک

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
سه مانع بزرگ مقابل نیروگاه‌های کوچک

دنیای قتصاد - فاطمه صالحی: عبور ظرفیت نیروگاه‌های مقیاس کوچک از مرز 1600 مگاوات در حالی از سوی توانیر به‌عنوان نشانه‌ای از جهش در تولید پراکنده اعلام شده که پرسش‌های اساسی درباره دوام این روند، پایداری تامین سوخت و جذابیت اقتصادی سرمایه‌گذاری در این بخش بی‌پاسخ مانده است.

گرچه آمار رسمی از رشد ظرفیت حکایت دارد، اما واقعیت صنعت برق نشان می‌دهد بخش مهمی از این ظرفیت به دلیل کمبود سوخت، فرسودگی تجهیزات و ناپایداری مقررات عملا در مدار کامل بهره‌برداری قرار ندارد. به همین دلیل، عبور از مرز 1600 مگاوات بیش از آنکه بیانگر تحولی ساختاری در تولید برق کشور باشد، نشانه‌ای از آغاز مسیری است که برای تداوم، نیازمند سیاستگذاری منسجم و پایدار است.

توسعه نیروگاه‌های مقیاس کوچک در ادبیات رسمی صنعت برق را می‌توان یکی از محورهای سیاستی وزارت نیرو دانست؛ سیاستی که هدف آن کاهش تلفات، ارتقای کیفیت تامین برق و تقویت پایداری شبکه عنوان شده است.

با این حال، فاصله قابل‌توجهی میان اهداف اعلامی و واقعیت اجرایی این سیاست وجود دارد. در حالی که توانیر از دستیابی به ظرفیت بیش از 1600 مگاوات خبر می‌دهد، داده‌های غیررسمی از فعالیت ناقص بخش قابل‌توجهی از نیروگاه‌های کوچک حکایت دارند. بخشی از این واحدها در فصول سرد به دلیل کمبود گاز ناچار به خاموشی می‌شوند و برخی دیگر نیز به علت فرسودگی یا دشواری تامین قطعات در حد ظرفیت اسمی تولید نمی‌کنند.

به این ترتیب، ظرفیت واقعی تولید پراکنده در بسیاری از ماه‌های سال کمتر از رقم اعلام‌شده است؛ موضوعی که نه‌تنها دقت آمار رسمی را زیر سوال می‌برد، بلکه ضرورت بازنگری در مدل حمایت از این نیروگاه‌ها را یادآور می‌شود.

از دیگر سو، استقرار برخی از واحدهای تولید پراکنده در نقاطی که زیرساخت شبکه توزیع ضعیف است، به‌جای کاهش فشار، موجب بروز نوسان ولتاژ و مشکلات فنی شده است. نبود برنامه‌ریزی دقیق برای جانمایی بهینه نیروگاه‌ها سبب شده بخش‌هایی از شبکه با مازاد ظرفیت و بخش‌هایی دیگر با کمبود مواجه شوند؛ پدیده‌ای که به‌ویژه در استان‌های جنوبی و شرقی کشور به چشم می‌خورد.

وعده رشد در سایه محدودیت سوخت

یکی از مهم‌ترین موانع پیش روی توسعه نیروگاه‌های مقیاس کوچک، چالش تامین پایدار سوخت است. هرچند توانیر از همکاری وزارت نفت برای پشتیبانی سوختی این واحدها سخن می‌گوید، اما تجربه سال‌های اخیر نشان داده است که در دوره‌های اوج مصرف گاز، این نیروگاه‌ها نخستین قربانیان محدودیت عرضه می‌شوند. توقف فعالیت نیروگاه‌های گازی کوچک در زمستان نه‌تنها سرمایه‌گذاری بخش خصوصی را با زیان مواجه می‌کند، بلکه بر کل شبکه توزیع نیز اثر منفی می‌گذارد. در واقع، زمانی که تولید پراکنده قرار است به‌عنوان پشتوانه شبکه به کار گرفته شود، کمبود سوخت آن را به نقطه ضعف تبدیل می‌کند.

از سوی دیگر، جایگزینی سوخت مایع برای این واحدها از نظر اقتصادی و زیست‌محیطی مقرون‌به‌صرفه نیست و انگیزه سرمایه‌گذاری جدید را کاهش می‌دهد.

باید در نظر داشت که در بسیاری از کشورها برای نیروگاه‌های کوچک، سیاست‌های تضمینی تامین سوخت یا استفاده از فناوری‌های دوگانه‌سوز اعمال می‌شود، در ایران اما همچنان وابستگی مطلق به گاز طبیعی ادامه دارد. نبود چشم‌انداز مشخص در این زمینه باعث شده سرمایه‌گذاران با تردید به طرح‌های جدید نگاه کنند و ترجیح دهند منابع خود را به بخش‌هایی با ریسک کمتر هدایت کنند.

مقررات ناپایدار

از راه‌اندازی تابلوی آزاد نیروگاه‌های تولید پراکنده در بورس انرژی به‌عنوان نقطه عطفی در جذب سرمایه‌گذاری یاد می‌شود. با این حال، تجربه فعالان بازار نشان می‌دهد که ورود به این تابلو هنوز با موانع حقوقی و مالی جدی روبه‌روست. از یک‌سو، قیمت‌گذاری برق در بورس تابع مقرراتی است که به‌صورت مکرر تغییر می‌کند و از سوی دیگر، هزینه‌های اتصال به شبکه و مالیات‌های جدید بر سود سرمایه، بخشی از مزیت اقتصادی این نیروگاه‌ها را از بین برده است.

تغییرات پی‌درپی در دستورالعمل‌های خرید تضمینی برق نیز بر بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران افزوده است. زمانی که نرخ خرید تضمینی به‌صورت ناگهانی اصلاح یا تعلیق می‌شود، برنامه‌ریزی مالی پروژه‌ها مختل می‌گردد و امکان جذب سرمایه بلندمدت از بین می‌رود. نتیجه آنکه بسیاری از طرح‌های در دست اجرا یا متوقف شده‌اند یا با تاخیرهای طولانی روبه‌رو هستند. در چنین فضایی، عبور ظرفیت اسمی از مرز 1600 مگاوات بیش از آنکه حاصل جذب سرمایه‌های جدید باشد، نتیجه بهره‌برداری تدریجی از طرح‌هایی است که از سال‌های قبل آغاز شده بودند. تا زمانی که سیاستگذاری اقتصادی این حوزه از نوسان خارج نشود، دستیابی به ظرفیت‌های بالاتر بیشتر به هدفی تبلیغاتی شبیه خواهد بود.

صنعت در انتظار برنامه جامع جانمایی

یکی از خلأهای بنیادین در توسعه نیروگاه‌های مقیاس کوچک، فقدان یک نقشه راه جامع برای جانمایی و اولویت‌بندی مناطق هدف است.

در شرایطی که فلسفه تولید پراکنده بر استقرار نیروگاه در نزدیکی محل مصرف استوار است، نبود هماهنگی میان شرکت‌های برق منطقه‌ای، شهرک‌های صنعتی و وزارت صمت موجب شده بسیاری از پروژه‌ها بدون تحلیل بار محلی اجرا شوند.

در نتیجه، در برخی استان‌ها نیروگاه‌هایی احداث شده‌اند که به دلیل کمبود مصرف‌کننده دائمی، مجبور به خاموشی‌های مکرر شده‌اند. در مقابل، مناطقی وجود دارند که به‌شدت نیازمند برق پایدارند اما هیچ پروژه‌ای در آنها تعریف نشده است. این ناهماهنگی نه‌تنها کارآیی شبکه را کاهش می‌دهد، بلکه موجب اتلاف سرمایه‌های بخش خصوصی می‌شود.

در کشورهای دارای تجربه موفق در تولید پراکنده، طرح‌های توسعه بر مبنای مطالعات دقیق بار و پیک منطقه‌ای طراحی می‌شوند و هر نیروگاه بر اساس نیاز واقعی محل استقرار می‌یابد. نبود چنین سازوکاری در ایران سبب شده رشد ظرفیت به‌صورت نامتوازن و بعضا غیرکارآمد شکل بگیرد.

توان داخلی در برابر وابستگی فناورانه

به تازگی توانیر از همکاری وزارت صمت در تامین قطعات یدکی نیروگاه‌های کوچک سخن گفته است، اما واقعیت آن است که بخش مهمی از فناوری‌های به‌کاررفته در این واحدها همچنان وابسته به واردات است. توربین‌ها، سیستم‌های کنترل و تجهیزات بهینه‌سازی مصرف اغلب از شرکت‌های خارجی تهیه می‌شوند و تحریم‌ها روند تامین آنها را پرهزینه و زمان‌بر کرده است.

تلاش‌هایی برای بومی‌سازی فناوری CHP و تولید توربین‌های کوچک گازی در داخل کشور آغاز شده، اما هنوز تا رسیدن به سطح اطمینان فنی لازم فاصله زیادی وجود دارد. بسیاری از سرمایه‌گذاران به‌دلیل نبود خدمات پس از فروش مطمئن برای تجهیزات داخلی، ناچارند به محصولات وارداتی تکیه کنند. نتیجه آنکه هزینه نگهداری و تعمیرات افزایش یافته و زمان بازگشت سرمایه طولانی‌تر شده است.

در چنین شرایطی، هرگونه اختلال در واردات قطعات می‌تواند ده‌ها واحد تولیدی را از مدار خارج کند؛ موضوعی که در سال‌های اخیر چند بار رخ داده و بخشی از ظرفیت اسمی نیروگاه‌های پراکنده را بلااستفاده گذاشته است.

در ادبیات رسمی، تولید پراکنده ابزاری برای افزایش امنیت و تاب‌آوری شبکه معرفی می‌شود؛ اما در عمل، نبود هماهنگی میان واحدهای کوچک و شبکه سراسری باعث شده از این ظرفیت به‌طور کامل استفاده نشود.

در شرایط بحرانی، به‌ویژه در زمان اوج بار تابستان، بسیاری از نیروگاه‌های کوچک به دلیل مشکلات فنی یا نبود سوخت در مدار نیستند و شبکه از ظرفیت پشتیبانی آنها محروم می‌شود. از سوی دیگر، عدم توسعه زیرساخت‌های هوشمند و نرم‌افزارهای مدیریت بار محلی باعث شده امکان کنترل دقیق خروجی نیروگاه‌های پراکنده وجود نداشته باشد. درحالی‌که در الگوهای جهانی، این واحدها به‌صورت خودکار در زمان اوج مصرف به مدار می‌آیند، در ایران این فرآیند هنوز دستی و پرهزینه است. بنابراین، ادعای ارتقای امنیت شبکه از مسیر توسعه تولید پراکنده، بدون ایجاد زیرساخت‌های دیجیتال و مدیریتی لازم، بیشتر به هدفی آرمانی شباهت دارد تا واقعیتی تحقق‌یافته.

سیاست‌های کوتاه‌مدت در برابر اهداف بلندمدت

آنچه از مجموع سیاست‌های فعلی برمی‌آید، غلبه نگاه کوتاه‌مدت برای عبور از بحران‌های فصلی است. نیروگاه‌های کوچک عمدتا به‌عنوان ابزاری موقت برای جبران کمبود برق در دوره اوج مصرف تلقی می‌شوند، نه به‌عنوان بخشی از ساختار دائمی سبد انرژی کشور؛ این در حالی است که در جهان، تولید پراکنده با هدف اصلاح ساختار بازار برق، ارتقای بهره‌وری و توسعه ریزشبکه‌ها دنبال می‌شود.

تا زمانی که توسعه نیروگاه‌های مقیاس کوچک در ایران بر پایه سیاست‌های واکنشی و مقطعی پیش برود، نمی‌توان از آن انتظار تحول ساختاری داشت. تثبیت جایگاه این نیروگاه‌ها در برنامه بلندمدت انرژی نیازمند نگاهی جامع است که همزمان موضوعات اقتصادی، فنی، زیست‌محیطی و منطقه‌ای را در برگیرد. عبور از مرز 1600 مگاوات می‌تواند گامی نمادین در مسیر تمرکززدایی از تولید برق باشد، اما اگر زیرساخت‌های نهادی و مقرراتی همگام با آن اصلاح نشود، این رشد تنها بر روی کاغذ باقی خواهد ماند و از تبدیل شدن به دستاوردی پایدار بازخواهد ماند.

رشد ظرفیت نیروگاه‌های مقیاس کوچک را نمی‌توان انکار کرد، اما این رشد در غیاب سیاست‌های پایدار، چشم‌انداز روشنی ندارد. تولید پراکنده در ایران هنوز میان دو رویکرد، از یک‌سو، به‌عنوان ابزار تبلیغاتی برای نشان دادن پیشرفت در صنعت برق و از سوی دیگر، به‌عنوان نیاز فنی واقعی برای تقویت شبکه گرفتار است. تا زمانی که رویکرد دوم مبنای تصمیم‌گیری قرار نگیرد، ظرفیت‌های اسمی افزایش خواهد یافت، اما امنیت انرژی و اعتماد سرمایه‌گذاران همچنان آسیب‌پذیر باقی خواهند ماند.