شنبه 10 آذر 1403

سودای اقناع افکار عمومی بدون اراده برای ایجاد شفافیت

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
سودای اقناع افکار عمومی بدون اراده برای ایجاد شفافیت

فقدان شفافیت و کنشگری مسئولان در طرح پیشنهاد واگذاری کتابخانه‌های کانون، جریان رسانه‌ای را در موضعی متفاوت قرار داد که مدیریت فرهنگی هنوز استراتژی مناسبی در قبال آن اتخاذ نکرده است.

فقدان شفافیت و کنشگری مسئولان در طرح پیشنهاد واگذاری کتابخانه‌های کانون، جریان رسانه‌ای را در موضعی متفاوت قرار داد که مدیریت فرهنگی هنوز استراتژی مناسبی در قبال آن اتخاذ نکرده است.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _فاطمه ترکاشوند: برخی اعتقاد دارند یکی از علل در اولویت قرار گرفتن مسائل سیاسی در کشور نسبت مسائل فرهنگی، توجه نسبی رسانه‌ها به این موضوعات است. اما زمان‌هایی وجود دارد که این نظر را می‌توان به محک آزمون گذاشت.

یکی از این آزمون‌ها در روزهای اخیر و در ماجرای طرح مسئله واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور اتفاق افتاد. رسانه‌ها تا چه اندازه به این موضوع پرچالش و پربازتاب فرهنگی پرداختند؟

این بازخوردهای رسانه‌ای، تصمیم‌گیری‌های مدیریتی را به نحوی مطلوب تحت تأثیر قرار می‌دهند یا به نحو نامطلوب؟ چه تضمینی وجود دارد که فرایند یک تصمیم با گسترش ابعاد رسانه‌ای آن در میان افکار عمومی نامطلع از پس‌زمینه و عوامل دیگر به مسیر اشتباه نیفتد؟

* مرور روند توسعه ابعاد رسانه‌ای یک سوژه فرهنگی

شنبه 19 شهریور، حوالی ساعت 17 عصر، پایگاه اطلاع رسانی دفتر هیأت دولت، خبری را درج کرد که از بررسی یک پیشنهاد در هیئت دولت اطلاع می‌داد. پیشنهادی که 27 مردادماه ارائه و یکم شهریورماه به ثبت رسیده بود و حالا با عنوان «درخواست صدور مجوز دولت برای واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور» از بررسی این پیشنهاد در کمیسیون مدیریت امور عمومی و سرمایه انسانی دولت، خبر می‌داد.

اما تا روز بعد، رسانه‌ها واکنشی به این اتفاق نشان نمی‌دهند. بعد از ظهر بیستم شهریور، دو خبرگزاری ایبنا و ایسنا، متن خبر هیئت دولت را عیناً بازتاب می‌دهند و آرام آرام کوره این ماجرا، داغ‌تر می‌شود و شخصیت‌های فرهنگی با ارسال یادداشت به رسانه‌ها یا نوشتن در صفحات شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی، به تحلیل و نقد این پیشنهاد در حال بررسی می‌پردازند.

روز دوشنبه تقریباً توجه همه رسانه‌های برخط به این موضوع جلب می‌شود و همه با انتشار اخبار، گزارش‌ها، یادداشت‌ها و مصاحبه‌هایی در این تنور می‌دمند و موضوع واگذاری کتابخانه‌های کانون در صدر اخبار حوزه فرهنگی کشور قرار می‌گیرد.

برای روزنامه‌ها هم که همواره با یک روز تأخیر به کارزار وارد می‌شوند، سه‌شنبه، اولین روز درگیر شدن در داستان کتابخانه‌های کانون است. 22 شهریور، روزنامه اعتماد، جلد خود را به گفت‌وگویی با مصطفی رحماندوست با عنوان «انگیزه‌های مبهم یک واگذاری» به بررسی این موضوع اختصاص می‌دهد. امروز چهارشنبه 23 شهریور هم روزنامه مردم‌سالاری با جلدی در همین رابطه، واکنش‌های منتقدانه به طرح واگذاری را گزارش و عنوان می‌کند: «انتقاد فعالان حوزه فرهنگ از پیشنهاد واگذاری کتابخانه‌های کانون به ارشاد».

این در حالی است که تا دیروز عصر، هم وزارت ارشاد با انتشار اطلاعیه‌ای درباره موضع خود به عنوان دستگاه فرهنگی متولی دولتی توضیحاتی ارائه کرده است و هم مدیرعامل کانون پرورش فکری طی پیامی به طور ضمنی به همکاران خود در کتابخانه‌های کانون، اطمینان خاطر داده که هنوز تصمیمی در این باره گرفته نشده و او در کنار آن‌ها خواهد ایستاد.

تا این جا همه رسانه‌ها در اعلام مخالفت با این طرح، هم‌سو و متفق‌القول عمل کرده‌اند و کمتر رسانه‌ای، خواسته یا توانسته است با ارائه گزارشی به جزئیات این طرح ورود کند و ابعاد آن را به شکلی دقیق‌تر مورد بررسی قرار دهد.

* فقدان شفافیت؛ معلوم نیست دقیقاً دعوا سر چیست

درواقع هنوز معلوم نیست پیشنهاد واگذاری کتابخانه‌های کانون بر اساس کدام مبنای منطقی ارائه شده چرا که پیشنهاددهندگان و بررسی‌کنندگان طرح در ارائه جزئیات به افکار عمومی دغدغه‌مند، خاموشی گزیده‌اند.

اطلاعیه اولیه پایگاه دولت تصریح می‌کند «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هدف کاهش زیان‌دهی شرکت دولتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تأمین بخشی از هزینه‌ها از محل کاهش و صرفه‌جویی در هزینه‌ها با استفاده از ساختار و ظرفیت موجود در نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و نیز به منظور افزایش و همسان‌سازی حقوق کارکنان این کانون بر اساس نظام‌نامه جبران خدمات نهاد کتابخانه‌ها» خواستار بررسی این پیشنهاد شده است.»

رسانه می‌تواند عامدانه یا غیرعامدانه، افکار عمومی را در موضوعی درگیر و وادار به واکنش و موضع‌گیری کند بدون آن که اطلاعات لازم را برای این موضع‌گیری در اختیار او قرار داده باشد.

اما هنوز هیچ گزارشی به بررسی دقیق تفاوت هزینه‌های کتابخانه‌های کانون با کتابخانه‌های عمومی کشور و علت احتمالی این تفاوت‌ها نپرداخته و پیشنهاددهندگان درباره آن چه «افزایش و همسان‌سازی حقوق کارکنان این کانون» عنوان شده است سکوت اختیار کرده‌اند.

باید توجه داشته باشیم که گزارش حاضر در پی ورود به اصل مسئله و نقد یا تأیید طرح واگذاری نیست بلکه هدف این گزارش بررسی شکل توسعه ابعاد رسانه‌ای یک سوژه فرهنگی است و این که رسانه‌ها چه نقشی در اثرگذاری بر روند پیگیری و مواضع افراد درباره آن ایفا کرده‌اند.

شاید هنوز دقیقاً نمی‌دانیم بر سر چه چیزی دعوا داریم! آیا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تنها باید به عنوان یک میراث و موزه فرهنگی، و کتابخانه‌هایش به عنوان یک نوستالژی در هر حال پاس داشته و مراقبت شوند؟ آیا کانون به عنوان یک نهاد ارتزاق‌کننده از بودجه عمومی علاوه بر ابعاد فرهنگی، ابعاد اقتصادی یا اجتماعی ندارد؟

* مدیریت فرهنگی نیازمند اقناع افکار عمومی است

بر اساس تصریح متن پیشنهاد، این طرح به مدیریت ابعاد اقتصادی کانون و کتابخانه‌هایش نظر دارد اما مخالفان طرح، عمدتاً از حیث فرهنگی به نقد آن پرداخته‌اند. آیا انگیزه‌های دو طرف این معادله، انگیزه‌های شفاف فرهنگی و اقتصادی و... است؟ آیا افکار عمومی در خلال این چالش رسانه‌ای به اطلاعات کافی و لازم برای قضاوت درست درباره چیستی مسئله و اهداف و علل و نتایج آن دست یافته است؟

رسانه می‌تواند عامدانه یا غیرعامدانه، افکار عمومی را در موضوعی درگیر و وادار به واکنش و موضع‌گیری کند بدون آن که اطلاعات لازم را برای این موضع‌گیری در اختیار او قرار داده باشد.

نکته مهم‌تر اما این که مدیریت فرهنگی بر خلاف مدیریت سیاسی به علت متصل بودن فعالیتش با اقناع مخاطبانش، به مراتب بیشتر تحت تأثیر مواضع قرار می‌گیرد و به سادگی با فشار رسانه‌ها، خصوصاً رسانه‌های اجتماعی که مملو از مواضع افکار عمومی هستند، از مواضع خود عقب می‌نشیند.

بر این اساس، ورود مدیریت فرهنگی به مسیر اقناع افکار عمومی جز از طریق شفافیت در کنار کنشگری فعالانه و چابک، اتفاق نخواهد افتاد. چنانچه ماجرای طرح پیشنهاد واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری به نهاد کتابخانه‌های عمومی، مبنایی، عقلایی و فکرشده بر اساس اطلاعات درست و دقیق باشد و داعیه مطروحه یعنی کاهش محسوس هزینه‌ها و همسان‌سازی حقوق‌ها، ادعایی واقعی باشد، می‌تواند در کنار حفظ میراث فرهنگی کانون و بدون بر هم زدن عوائد فرهنگی آن در نسبت با مخاطب خاصش یعنی کودک و نوجوان مورد بررسی قرار گیرد.

اما در وضعیتی که کشور در حوزه کودک و نوجوان، تقریباً فاقد هر گونه عملکرد برنامه‌ریزی‌شده، سریع و مؤثر است و هیچ متولی مشخص و پاسخگویی درباره آن وجود ندارد، اتفاقات اخیر درباره تنها مرجع روشن این خلأ فرهنگی معقول نیست و فرصت‌های آینده را دریغ خواهد کرد.

سودای اقناع افکار عمومی بدون اراده برای ایجاد شفافیت 2
سودای اقناع افکار عمومی بدون اراده برای ایجاد شفافیت 3