شنبه 3 آذر 1403

سوره‌ای که ضامن ورود فرد به بهشت می‌شود + صوت آیات

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
سوره‌ای که ضامن ورود فرد به بهشت می‌شود + صوت آیات

فایل صوتی تلاوت سوره «ص» با صدای حامد شاکرنژاد را اینجا دریافت کنید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، سوره «ص» سی‌وهشتمین سوره قرآن، جزء بیست و سوم و از سوره‌های مکی قرآن کریم است.

پیامبر اسلام (ص) درباره فضیلت سوره «ص» می‌فرماید: هر کس سوره «ص» را قرائت کند خداوند برابر با وزن کوه‌هایی که به تسخیر داود درآورد حسنه به او عطا می‌کند و او را از اینکه بر گناهان کوچک و بزرگ اصرار بورزد مصون می‌دارد.

امام صادق (ع) نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره «ص» را در شب جمعه قرائت کند خیر دنیا و آخرت به او داده می‌شود آنگونه که به احدی از مردم داده نشده است مگر به پیامبران یا فرشتگان مقرب خدا همچنین خداوند او و همه افراد خانواده اش که محبوب او هستند و حتی خادمش که به او خدمت کرده است را با شفاعت او وارد بهشت می‌کند.

ابی بن کعب از نبی مکرم اسلام (ص) نقل کرده است: هر کس سوره «ص» را بخواند خداوند به وزن هر کوهی که برای داوود (ع) مسخر کرده بود به او از حسنات پاداش دهد و او را از اصرار ورزیدن به گناه کوچک و بزرگ نگه دارد.

فایل صوتی تلاوت سوره ص با صدای حامد شاکرنژاد

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی *س_متن سوره ص همراه با ترجمه_س*

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند رحمتگر مهربان

ص و القر‌آن ذی الذکر 1

صاد. سوگند به قرآن پراندرز! (1)

بل الذین کفر‌وا فی عز و شقاق 2

آری، آنان که کفر ورزیدند در سرکشی و ستیزه‌اند (2)

کم أهلکنا من قبلهم من قر‌ن فنادوا ولات حین مناص 3

چه بسیار نسل‌ها که پیش از ایشان هلاک کردیم که ما را به فریاد خواندند ولی دیگر مجال گریز نبود (3)

و عجبوا أن جاءهم منذر منهم و قال الکافر‌ون هذا ساحر کذاب 4

و از اینکه هشداردهنده‌ای از خودشان برایشان آمده درشگفتند و کافران می‌گویند: این ساحری شیاد است (4)

أجعل الآله الها واحدا ان هذا لشیء عجاب 5

آیا خدایان متعدد را خدای واحدی قرار داده؟ این واقعا چیز عجیبی است (5)

و انطلق الملأ منهم أن امشوا و اصبر‌وا علی آلهتکم ان هذا لشیء یر‌اد 6

و بزرگانشان روان شدند و گفتند: بروید و بر خدایان خود ایستادگی نمایید که این امر قطعا هدف ماست (6)

ما سمعنا بهذا فی المل الآخر ان هذا الا اختلاق 7

از طرفی این مطلب را در آیین اخیر عیسوی هم نشنیده‌ایم، این ادعا جز دروغ‌بافی نیست (7)

أأنزل علیه الذکر من بیننا بل هم فی شک من ذکر‌ی بل لما یذوقوا عذاب 8

آیا از میان ما قرآن بر او نازل شده است؟ نه! بلکه آنان درباره قرآن من دودلند نه بلکه هنوز عذاب مرا نچشیده‌اند (8)

أم عندهم خزائن ر‌حم ر‌بک العزیز الوهاب 9

آیا گنجینه‌های رحمت پروردگار ارجمند بسیار بخشنده تو نزد ایشان است؟ (9)

أم لهم ملک السماوات و الأر‌ض و ما بینهما فلیر‌تقوا فی الأسباب 10

آیا فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن ایشان است؟ اگر چنین است پس با چنگ زدن در آن اسباب به بالا روند (10)

جند ما هنالک مهزوم من الأحزاب 11

این سپاهک دسته‌های دشمن در آنجا بدر در هم شکستنی‌اند (11)

کذبت قبلهم قوم نوح و عاد و فر‌عون ذو الأوتاد 12

پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب عمارت و خرگاه‌ها تکذیب کردند (12)

و ثمود و قوم لوط و أصحاب الأیک أولئک الأحزاب 13

و ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه نیز به تکذیب پرداختند آن‌ها دسته‌های مخالف بودند (13)

ان کل الا کذب الر‌سل فحق عقاب 14

هیچ کدام نبودند که پیامبران ما را تکذیب نکنند پس عقوبت من بر آنان سزاوار آمد (14)

و ما ینظر هؤلاء الا صیح واحد ما لها من فواق 15

و اینان جز یک فریاد را انتظار نمی‌برند که هیچ مجال سر خاراندنی در آن نیست (15)

و قالوا ر‌بنا عجل لنا قطنا قبل یوم الحساب 16

و گفتند: پروردگارا، پیش از رسیدن روز حساب، بهره ما را از عذاب به شتاب به ما بده (16)

اصبر علی ما یقولون و اذکر عبدنا داوود ذا الأید انه أواب 17

بر آنچه می‌گویند صبر کن و داوود بنده ما را که دارای امکانات متعدد بود به یاد آور؛ آری، او بسیار بازگشت‌کننده به سوی خدا بود (17)

انا سخر‌نا الجبال معه یسبحن بالعشی و الاشر‌اق 18

ما کوه‌ها را با او مسخر ساختیم که شامگاهان و بامدادان خداوند را نیایش می‌کردند (18)

و الطیر محشور کل له أواب 19

و پرندگان را از هر سو بر او گرد آوردیم همگی به نوای دلنوازش به سوی او بازگشت‌کننده و خدا را ستایشگر بودند (19)

و شددنا ملکه و آتیناه الحکم و فصل الخطاب 20

و پادشاهیش را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصله‌دهنده عطا کردیم (20)

و هل أتاک نبأ الخصم اذ تسور‌وا المحر‌اب 21

و آیا خبر دادخواهان چون از نمازخانه او بالا رفتند به تو رسید؟ (21)

اذ دخلوا علی داوود ففزع منهم قالوا لا تخف خصمان بغی بعضنا علی بعض فاحکم بیننا بالحق ولا تشطط و اهدنا الی سواء الصر‌اط 22

وقتی به طور ناگهانی بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد گفتند: مترس ما دو مدعی هستیم که یکی از ما بر دیگری تجاوز کرده پس میان ما به حق داوری کن و از حق دور مشو، و ما را به راه راست راهبر باش (22)

ان هذا أخی له تسع و تسعون نعج ولی نعج واحد فقال أکفلنیها و عزنی فی الخطاب 23

این شخص برادر من است. او را نود و نه میش و مرا یک میش است و می‌گوید: آن را به من بسپار و در سخنوری بر من غالب آمده است (23)

قال لقد ظلمک بسؤال نعجتک الی نعاجه و ان کثیر‌ا من الخلطاء لیبغی بعضهم علی بعض الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و قلیل ما هم وظن داوود أنما فتناه فاستغفر ر‌به و خر ر‌اکعا و أناب 24

داوود گفت: قطعا او در مطالبه میش تو اضافه بر میش‌های خودش بر تو ستم کرده و در حقیقت بسیاری از شریکان به همدیگر ستم روا می‌دارند به استثنای کسانی که ایمان آورده و کار‌های شایسته کرده‌اند و این‌ها بس اندکند و داوود دانست که ما او را آزمایش کرده‌ایم. پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه کرد (24)

فغفر‌نا له ذلک و ان له عندنا لزلفی و حسن مآب 25

و بر او این ماجرا را بخشودیم و در حقیقت برای او پیش ما تقرب و فرجامی خوش خواهد بود (25)

یا داوود انا جعلناک خلیف فی الأر‌ض فاحکم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب 26

ای داوود، ما تو را در زمین خلیفه و جانشین گردانیدیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در کند در حقیقت کسانی که از راه خدا به در می‌روند به سزای آنکه روز حساب را فراموش کرده‌اند عذابی سخت خواهند داشت! (26)

و ما خلقنا السماء و الأر‌ض و ما بینهما باطلا ذلک ظن الذین کفر‌وا فویل للذین کفر‌وا من النار 27

و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم، این گمان کسانی است که کافر شده و حق‌پوشی کرده اند پس وای از آتش بر کسانی که کافر شده‌اند (27)

أم نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الأر‌ض أم نجعل المتقین کالفجار 28

یا مگر کسانی را که گرویده و کار‌های شایسته کرده‌اند چون مفسدان در زمین می‌گردانیم یا پرهیزگاران را چون پلیدکاران قرار می‌دهیم؟ (28)

کتاب أنزلناه الیک مبار‌ک لیدبر‌وا آیاته و لیتذکر أولو الألباب 29

این کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کرده‌ایم تا درباره آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند (29)

و وهبنا لداوود سلیمان نعم العبد انه أواب 30

و سلیمان را به داوود بخشیدیم. چه نیکو بنده‌ای. به راستی او توبه‌کار و ستایشگر بود (30)

اذ عر‌ض علیه بالعشی الصافنات الجیاد 31

هنگامی که طرف غروب اسب‌های اصیل را بر او عرضه کردند (31)

فقال انی أحببت حب الخیر عن ذکر ر‌بی حتی توار‌ت بالحجاب 32

سلیمان گفت: واقعا من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم ترجیح دادم تا هنگام نماز گذشت و خورشید در پس حجاب ظلمت شد (32)

ر‌دوها علی فطفق مسحا بالسوق و الأعناق 33

گفت: اسبها را نزد من باز آورید پس شروع کرد به دست کشیدن بر ساق‌ها و گردن آن‌ها و سرانجام وقف کردن آن‌ها در راه خدا (33) و

و لقد فتنا سلیمان وألقینا علی کر‌سیه جسدا ثم أناب 34

قطعا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی بیفکندیم؛ پس به توبه باز آمد (34)

قال ر‌ب اغفر لی وهب لی ملکا لا ینبغی لأحد من بعدی انک أنت الوهاب 35

گفت: پروردگارا، مرا ببخش و ملکی به من ارزانی‌دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویی که خود بسیار بخشنده‌ای (35)

فسخر‌نا له الر‌یح تجر‌ی بأمر‌ه ر‌خاء حیث أصاب 36

پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم می‌گرفت به فرمان او نرم روان می‌شد (36)

و الشیاطین کل بناء و غواص 37

و شیطان‌ها را از بنا و غواص (37)

و آخر‌ین مقر‌نین فی الأصفاد 38

تا وحشیان دیگر را که جفت جفت با زنجیر‌ها به هم بسته بودند تحت فرمانش درآوردیم (38)

هذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغیر حساب 39

گفتیم: این بخشش ماست آن را بی‌شمار ببخش یا نگاه دار (39)

و ان له عندنا لزلفی و حسن مآب 40

و قطعا برای او در پیشگاه ما تقرب و فرجام نیکوست (40)

و اذکر عبدنا أیوب اذ نادی ر‌به أنی مسنی الشیطان بنصب وعذاب 41

و بنده ما ایوب را به یاد آور آنگاه که پروردگارش را ندا داد که: شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد (41)

ار‌کض بر‌جلک هذا مغتسل بار‌د و شر‌اب 42

به او گفتیم: با پای خود به زمین بکوب اینک این چشمه‌ساری است سرد و آشامیدنی (42)

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم ر‌حم منا و ذکر‌ی لأولی الألباب 43

و مجددا کسانش را و نظایر آن‌ها را همراه آن‌ها به او بخشیدیم تا رحمتی از جانب ما و عبرتی برای خردمندان باشد (43)

وخذ بیدک ضغثا فاضر‌ب به و لا تحنث انا وجدناه صابر‌ا نعم العبد انه أواب 44

و به او گفتیم: یک بسته ترکه به دستت برگیر و همسرت را با آن بزن و سوگند مشکن ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکوبنده‌ای! به راستی او توبه‌کار بود (44)

و اذکر عبادنا ابر‌اهیم و اسحاق و یعقوب أولی الأیدی و الأبصار 45

و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که نیرومند و دیده‌ور بودند به یادآور (45)

انا أخلصناهم بخالص ذکر‌ی الدار 46

ما آنان را با موهبت ویژه‌ای که یادآوری آن سرای بود خالص گردانیدیم (46)

و انهم عندنا لمن المصطفین الأخیار 47

و آنان در پیشگاه ما جدا از برگزیدگان نیکانند (47)

و اذکر اسماعیل و الیسع و ذا الکفل و کل من الأخیار 48

و اسماعیل و یسع و ذوالکفل را به یاد آور که همه از نیکانند (48)

هذا ذکر و ان للمتقین لحسن مآب 49

این یادکردی است و قطعا برای پرهیزگاران فرجامی نیک است (49)

جنات عدن مفتح لهم الأبواب 50

باغ‌های همیشگی در حالی که در‌های آنها برایشان گشوده‌است (50)

متکئین فیها یدعون فیها بفاکه کثیر وشر‌اب 51

در آنجا تکیه می‌زنند و میوه‌های فراوان و نوشیدنی در آنجا طلب می‌کنند (51)

و عندهم قاصر‌ات الطر‌ف أتر‌اب 52

و نزدشان دلبران فروهشته‌نگاه همسال است (52)

هذا ما توعدون لیوم الحساب 53

این است آنچه برای روز حساب به شما وعده داده می‌شد (53)

ان هذا لر‌زقنا ما له من نفاد 54

می‌گویند: در حقیقت این روزی ماست و آن را پایانی نیست (54)

هذا و ان للطاغین لشر مآب 55

این است حال بهشتیان و اما برای طغیانگران واقعا بد فرجامی است (55)

جهنم یصلونها فبئس المهاد 56

به جهنم درمی‌آیند و چه بد آرامگاهی است (56)

هذا فلیذوقوه حمیم و غساق 57

این جوشاب و چرکاب است باید آن را بچشند (57)

و آخر من شکله أزواج 58

و از همین گونه انواع دیگر عذابها! (58)

هذا فوج مقتحم معکم لا مر‌حبا بهم انهم صالو النار 59

این‌ها گروهی‌اند که با شما به اجبار در آتش درمی‌آیند بدا به حال آنها زیرا آنان داخل آتش می‌شوند (59)

قالوا بل أنتم لا مر‌حبا بکم أنتم قدمتموه لنا فبئس القر‌ار 60

به روسای خود می‌گویند: بلکه بر خود شما خوش مباد! این عذاب را شما خود برای ما از پیش فراهم آوردید و چه بد قرارگاهی است (60)

قالوا ر‌بنا من قدم لنا هذا فزده عذابا ضعفا فی النار 61

می‌گویند: پروردگارا، هر کس این عذاب را از پیش برای ما فراهم آورده عذاب او را در آتش دو چندان کن (61)

و قالوا ما لنا لا نر‌ی ر‌جالا کنا نعدهم من الأشر‌ار 62

و می‌گویند: ما را چه شده است که مردانی را که ما آنان را از زمره اشرار می‌شمردیم نمی‌بینیم؟ (62)

أتخذناهم سخر‌یا أم زاغت عنهم الأبصار 63

آیا آنان را در دنیا به ریشخند می‌گرفتیم یا چشم‌های ما بر آن‌ها نمی‌افتد؟ (63)

ان ذلک لحق تخاصم أهل النار 64

این مجادله اهل آتش قطعا راست است (64)

قل انما أنا منذر و ما من اله الا الله الواحد القهار 65

بگو: من فقط هشداردهنده‌ای هستم و جز خدای یگانه قهار معبودی دیگر نیست (65)

ر‌ب السماوات و الأر‌ض و ما بینهما العزیز الغفار 66

پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است همان شکست‌ناپذیر آمرزنده (66)

قل هو نبأ عظیم 67

بگو: این خبری بزرگ است (67)

أنتم عنه معر‌ضون 68

که شما از آن روی برمی‌تابید (68)

ما کان لی من علم بالملا الأعلی اذ یختصمون 69

مرا درباره ملاء اعلی هیچ دانشی نبود آنگاه که مجادله می‌کردند (69)

ان یوحی الی الا أنما أنا نذیر مبین 70

به من هیچ چیز وحی نمی‌شود جز اینکه من هشداردهنده‌ای آشکارم (70)

اذ قال ر‌بک للملائک انی خالق بشر‌ا من طین 71

آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری را از گل خواهم آفرید (71)

فاذا سویته و نفخت فیه من ر‌وحی فقعوا له ساجدین 72

پس چون او را کاملا درست کردم و از روح خویش در آن دمیدم سجده‌کنان برای او به خاک بیفتید (72)

فسجد الملائک کلهم أجمعون 73

پس همه فرشتگان یکسره سجده کردند (73)

الا ابلیس استکبر و کان من الکافر‌ین 74

مگر ابلیس که تکبر نمود و از کافران شد (74)

قال یا ابلیس ما منعک أن تسجد لما خلقت بیدی أستکبر‌ت أم کنت من العالین 75

فرمود: ای ابلیس چه چیز تو را مانع شد که برای چیزی که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آوری؟ آیا تکبر نمودی یا از جمله برتری‌جویانی؟ (75)

قال أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین 76

گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل آفریده‌ای (76)

قال فاخر‌ج منها فانک ر‌جیم 77

فرمود: پس از آن مقام بیرون شو، که تو رانده‌ای (77)

و ان علیک لعنتی الی یوم الدین 78

و تا روز جزا لعنت من بر تو باد (78)

قال ر‌ب فأنظر‌نی الی یوم یبعثون 79

گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزی که برانگیخته می‌شوند مهلت ده (79)

قال فانک من المنظر‌ین 80

فرمود: در حقیقت، تو از مهلت‌یافتگانی (80)

الی یوم الوقت المعلوم 81

تا روز معین معلوم (81)

قال فبعزتک لأغوینهم أجمعین 82

شیطان گفت: پس به عزت تو سوگند که همگی را جدا از راه به در می‌برم (82)

الا عبادک منهم المخلصین 83

مگر آن بندگان پاکدل تو را (83)

قال فالحق و الحق أقول 84

فرمود: حق از من است و حق را می‌گویم (84)

لأملأن جهنم منک و ممن تبعک منهم أجمعین 85

هر آینه جهنم را از تو و از هر کس از آنان که تو را پیروی کند از همگی‌شان، خواهم انباشت (85)

قل ما أسألکم علیه من أجر و ما أنا من المتکلفین 86

بگو: مزدی بر این رسالت از شما طلب نمی‌کنم و من از کسانی نیستم که چیزی از خود بسازم و به خدا نسبت دهم (86)

ان هو الا ذکر للعالمین 87

این قرآن جز پندی برای جهانیان نیست (87)

و لتعلمن نبأه بعد حین 88

و قطعا پس از چندی خبر آن را خواهید دانست (88)

انتهای پیام /