سیری در «باستانشناسی و تاریخ سیستان و بلوچستان»
تهران - ایرنا - کتاب «هشت گفتار درباره باستانشناسی و تاریخ سیستان و بلوچستان»، اخیرا از سوی مؤسسه آبی پارسی (انتشارات پل فیروزه) منتشر شده و محصول آخرین تلاشهای علمی باستانشناس برجسته، سیدمنصور سیدسجادی درباره این منطقه است.
«از دیدگاه پژوهش باستانشناسی علمی، سر اورل اشتاین، باستانشناس انگلیسی نخستین فردی است که اطلاعات مفیدی درباره قابلیتهای باستانی بلوچستان ایران ارائه کرده است. در طی سفرهایی که او به سیستان، شمال و جنوب بلوچستان و کنارههای دریای مکران و خلیج فارس داشته است، بسیاری از محوطههای باستانی منطقه را شناسایی کرده است.» (ص 11) این بخشی از مقدمه سیدمنصور سیدسجادی بر چاپ دوم کتاب هشت گفتار درباره باستانشناسی و تاریخ سیستان و بلوچستان است که در آغاز سال 1399 منتشر شد.
او این کتاب را پیشتر در سال 1372، ازسوی معاونت آموزش و معرفی سازمان میراث فرهنگی به چاپ رساند و حالا مؤسسه آبی پارسی (انتشارات پل فیروزه) در 478 صفحه به طبع رسانده تا دومین کتاب از مجموعه «پژوهشهای ایران فرهنگی» این انتشارات باشد.
او در ادامه همین و در شرح کاوشهای باستانشناسی پیش و پس از انقلاب در سیستان و بلوچستان یادآور شده است: «مجموعه این مدارک بهدست آمده از استقرارگاههای انسانی در بلوچستان تا اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد نشان میدهد ساکنان اولیه بلوچستان در طی هزاره سوم پیش از میلاد ارتباطات نزدیک فرهنگی با استقرارگاههای همزمان خود در کرمان داشتهاند و احتمال دارد که همراه آنان و به شکل گروهی واحد، برخی ارتبطات غیرمستقیم فرهنگی با بعضی از محوطههای دورتر غربی نیز برقرار کرده باشد.» (ص.13) او همچنین در پیشگفتار چاپ نخست درباره کتابهای نوشتهشده در زبان فارسی درباره این ناحیه نوشته است: «با اینکه در زبان فارسی بهویژه در سالهای اخیر کتابهای چندی در مورد سیستان و بلوچستان نوشته شده، نویسنده این سطور بر آن است که هنوز بهترین و کاملترین توصیفات جغرافیایی از آن اعتمادالسطنه و نویسندگانی چون مسعود کیهان و محمدعلی مخبر است. این در حالی است که در زمینه تاریخ و زبان و ادبیات بلوچی نوشتههای علیاکبر جعفری در سطح بسیار بالای پژوهشی و تحقیقی قرار دارد، در زمینه جامعهشناسی و زندگی روزمره بلوچان و بلوچستان کارهای برقعی و اسلام کاظمیه و ایرج مهدویان بسیار در خور توجه است... در سالهای اخیر نیز شماری از کارهای تجربی - پژوهشی جالبی منتشرشده که یکی از آنها کار بدیع و جالب محمود زند مقدم (حکایت بلوچ) است.
نویسنده این کتاب با تجربه زیاد خود که نتیجه زندگی و سفر به مناطق مختلف بلوچستان بوده زندگانی بلوچ را بهشکل بسیار زیبایی ترسیم کرده است.» (ص. 19) و در این میان، «از یکسو نقص و کمبود منابع و مآخذ و ارجاعات و از سوی دیگر ارجاعات غلط و اشتباهی که خواننده را سردرگم میکند» (ص. 20) را پاشنه آشیل عمده این کتابها میداند.
گفتار نخست کتاب، همانی است که سیدسجادی در مقدمهاش به آن اشاره کرد و البته بیکم و کاست آورده است؛ «جغرافیای بلوچستان در مرآتالبلدان، نوشته اعتمادالسطنه و میرزا مهدیخان سرتیپ» در این متن بیستوهفتهای، تلاش شده به وجوه این منطق اشاره شود. ازجمله، «برنج آن ناحیه معروف است. در سمت شمال بلوچستان رودخانه کمتر یافت میشود... اغلب کوههای بلوچستان سابق آتشفشان بوده و معدن گوگرد، زاج، سرب، آهن، مس، قلع، زغالسنگ، نفت و شوره در کوههای بلوچستان زیاد است... هوای بلوچستان همهجا خیلی سالم است مگر مکران که در یک ماه اسد بهشدت گرم میباشد و در اواسط عقرب شروع به باریدن برق میشود... در داخله بلوچستان شیر و برر کم است مگر در سرحد شرقی که گاهی دیده میشود... در سواحل بلوچستان که منتهی به دریای هند میشود صید ماهی زیاد میکنند... در باغات شهرهای بلوچستان هرنوع درخت گرمسیری و سردسیری به عمل میآید. بادام آن معروف است، خربزههای آنجا خیلی بزرگ میشود... از نیشکری که در حوالی بلد عمل میآید شکری بدون تصفیه ساخته به تجار سند میفروشند... آهن و سرب و فولاد و مس به هندوستان میبرند و در عوض قند و پارچههای ابریشمی و زری و چیت به بلوچستان میآورند. از سمت سند و شکارپور ظروف چینی و تنباکو و قهوه و تریاک به بلوچستان وارد میشود. اهالی بلوچستان کلیتا به دو فرقه منقسم میشوند یک فرقه که اصل بلوچ هستند در تمام نواحی غربی سکنا دارند. یک طایفه معروف به براهویی (براهنی) در سمت شرقی هستند... قامت بلند و صورت درازی دارند، خوشگل، قوی و بزرگ دانسته، به این صفت فخر دارند... مهماندوست و غریبنواز میباشند... بیشتر خوراک اهالی نان گندم، جو، برنج، خرما، پنیر، شیر و اقسام حبوبات است... در اغذیه، فلفل هندی و سیر زیاد داخل میکنند. گوشت کمتر مصرف مینمایند. بیشتر بلوچها سنیمذهباند... لباس مردها غالب عبارت است از پیراهن کرباس سفید یا آبی بلند و تا زانوی آنهاست و یک شلوار گشاد و عمامه کوچکی هم دارند. لباس فراخ و بلند که در قوزک پا او را جمع میکنند و میبندند. زبان بلوچها فرس قدیم است... (صص 24 - 26)
گفتار دوم هم در راستای مطلب نخست، «تاریخ بلوچستان در مرآتالبلدان، نوشته و ترجمه اعتمادالسطنه» است و دیگر مطالب، به قلم خود سیدسجادی است و بهترتیب، عناوین بلوچستان باستانی از آغاز تا اسلام، کاوش در شهر سوخته، جامعه شهر سوخته، توزیع آب در سیستان و بلوچستان، تاریخ قوم کوچ در دوران اسلامی و یادداشتی کوتاه بر فراز و نشیب تیس در طول تاریخ را بر خود دارند.
سیدمنصور سیدسجادیسیدسجادی که بخش اعظم عمر حرفهای و علمی خود را مصروف و مشغول شهر سوخته کرده، در بخشی از مقاله «کاوش در شهر سوخته» به نکتهای مهم دراینباره اشاره کرده است: «شهر سوخته برخلاف نام ظاهری و امروزی آن شهر شاهد زنده هنر، خرد، دانش و صنعت انسان ایرانی بوده است. این شهر امروزه نامی بسیار آشنا در محافل باستانشناسی جهانی است. شاید مهمترین ویژگی این شهر در آن باشد که دادههای بهدستآمده از آن طی هفدهفصل کاوش توسط گروه باستانشناسی شهر سوخته خط بطلانی بر روی بسیاری از نظریههای قدیمی مبنی بر مرکزیت مطلق تمدنی در میانرودان کشیده است و کاوشهای انجامشده بعدی توسط دکتر یوسف مجیدزاده و کشفیات تپههای کنارصندل در جیرفت نیز ازسوی دیگری باعث تقویت این نظریه شد که نویسنده این سطور طی سالیان درازی سعی بر توجیه و تبیین آن کرده و نکته جالب آنکه این نظریات، یعنی وجود یک تمدن منطقهای کاملا مستقل از بینالنهرین - اگرچه و طبعا با وجود ارتباطاتی با آنجا - مقبول جامعه باستانشناسانی که در حوزه آثار خاورمیانه کار میکنند شده است، اما همچنان در ایران، یعنی سرزمین شهر سوخته و کنارصندل با مقاومت «بینالنهریندوستان» روبروست و برای اثبات اینکه همهچیز از بینالنهرین نشئت گرفته از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.» (ص 231)
او اظهار امیدواری کرده است، «حاصل کار نویسنده در ده سال اخیر در زمینه باستانشناسی و تاریخ بلوچستان است.» (ص 20)
*س_برچسبها_س*