شاعر هندی که خود را ایرانی میدانست و نشان شوالیه را پس فرستاد
7 اوت سال 1941 میلادی «رابیندرانات تاگور» شاعر و عارف یگانه هند درگذشت. پیش از آن در زندگیاش حرفهای جالبی زد و نخستین آسیایی شد که جایزه نوبل ادبیات گرفت. عاشق ایران هم بود و برترین ستایش او از ایرانیها اینکه گفت: من ایرانیام.
تاگور بیش از 60 دیوان شعر، 40 داستان کوتاه و بلند، 50 نمایشنامه و تعداد زیادی مقالات و کتب فلسفی و عرفانی دارد و سرود ملی هند را هم او سروده و معلوم است آدم جالبی بود و آدم عاشقی بود؛ کلهاش کار میکرد و قلبش هم. پیش از آنکه در سال 1913 نوبل ادبیات بگیرد در شرق مشهور بود و پس از آن آثارش ترجمه شد و غربیها هم سعادت یافتند که تاگور را بشناسند و حرفش را بشنوند. سفر هم زیاد رفت، ولی ایران برایش یک جای دیگری بود؛ خودش را از تبار ایرانیها میدانست و چنان شیفته فرهنگ ایرانی بود که با افتخار میگفت: «من ایرانیام».
تاگور در کنار گاندی
با نشان انگلیسیها چه کرد؟
تاگور با استعمارگران سر سازش نداشت؛ هیچ فیلسوف و عارف و شاعری نمیتواند با زورگویان سر سازش داشته باشد. پس مایه تعجب نیست که وقتی بریتانیا به وی نشان شوالیه اهدا کرد در اعتراض به کشتار حدود یک هزار هندی توسط بریتانیا در اعتراضات شهر آمریتسار ایالت پنجاب آن نشان را پس فرستاد و یک نامه هم همراهش فرستاد به نایب السلطنه انگلیس در هند و نوشت: «آنچه روزی مایه سرافرازی است روزی هم فرا رسد که مایه ننگ شود».
تاگور در کنار آلبرت انیشتین
تاگور در ایران
تاگور به ایران هم آمد؛ دو بار در سالهای 1311 و 1313 شمسی. در بوشهر شگفتزده شده بود از استقبال مردم و نوشته است: «من قلبا خود را شایان این همه احترام نمیدانم... ایرانیها شوق و ذوق شعر دارند، به شاعران خود بهراستی دل میبندند و من بدون ارائه دادن چیزی به آنها، از این دلبستگی سهم بردهام».
معلوم است به حافظیه هم رفت؛ دلبسته حافظ بود از کودکی و پدرش هم که اشعار حافظ را حفظ بود در هند به «حافظ حافظ» مشهور بود. در ایران چندبار در انجمنهای ادبی سخنرانی کرد و شیفته مهماننوازی و محبت و فرهنگدوستی ایرانیان شد و بارها خود را ایرانی خواند؛ «من ایرانی هستم و نیاکانم از این سرزمین به هندوستان مهاجرت کردند و مسرورم که به وطن اجداد خود آمدهام و علت این همه محبت به من همین یگانگی نژادی و فرهنگی است و سبب مسافرت من با وجود کهولت و ضعف مزاج و مشکلات سفر همین یکدلی و عواطفی است که من به ایران دارم».
تاگور در میان گروهی از نویسندگان و شعرا، هنگام سفر به ایران در سال 1311 شمسی «ملکالشعرای بهار» در کنار تاگور نشسته است
حالا اگر تا اینجا از «رابیندرانات تاگور» خوشتان آمده چند جمله قصار از وی بخوانید و حظ ببرید: هر کودکی با این پیام به دنیا میآید که خداوند هنوز از بشر ناامید نشده است. آنکه میخواهد نیکوکاری کند، بر در میکوبد و آنکه عشق میورزد، در را باز خواهد دید. خشم زن مانند الماس است، میدرخشد اما نمیسوزاند. اگر انتظار و توقع نداشته باشی همه دوست تو هستند. نمیتوانید فقط با خیرهشدن به آب، از دریا بگذرید. امید، نان روزانه آدمی است. امروز در تاریخ مناسبتهای دیگری هم هست
امروز 16 مرداد مصادف با 7 اوت میلادی و 27 ذیحجه هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبتهای دیگری هم دارد. انقراض حکومت بنیامیه پس از قتل «مروان حمار» آخرین خلیفه اموی در سال 132 قمری وفات «سعدی شیرازی» شاعر بزرگ ایرانی در سال 691 قمری روز ملی و استقلال «ساحل عاج» از استعمار فرانسه در سال 1960 میلادی تشکیل «جهاد دانشگاهی» در ایران در سال 1359 شمسی ترور «تیمور بختیار» از نظامیان دوره پهلوی و نخستین رئیس ساواک، توسط نیروهای ساواک در سال 1349 شمسی