چهارشنبه 30 آبان 1403

شبی در مسجد محمدرسول الله آستارا

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
شبی در مسجد محمدرسول الله آستارا

آستارا - ایرنا - نوای نوحه امام حسین (ع) از بلندگوی مسجد محمدرسول الله آستارا در تاریکی شب به گوش می‌رسید، عطش حضور در جمع عزاداران وجودم را فراگرفت، برخاستم تا هم از شرایط رعایت پروتکل‌های بهداشتی در آئین‌های محرم باخبر شوم و هم از کاروان کربلا که راهی سحر بود جا نمانم.

شامگاه جمعه بود و نزدیک درب های ورودی محوطه و حیاط مسجد، حجت الاسلام مهدی تیموری امام جماعت مسجد و محله را دیدم و خوش و بشی کرونایی با هم انجام دادیم و گفت که 2 دستگاه تب سنج تهیه کرده اند و همه هنگام ورود به حیاط تب سنجی می شوند و سفارش داده دستگاه دیگری نیز برای ضدعفونی دست های عزاداران در ورودی نصب شود تا سطح رعایت بهداشت ارتقا یابد. در معیت ایشان تب سنجی و سپس وارد حیاط مسجد شدم. بچه های مسجد در ورودی بسته ای از ماسک گذاشته بودند و با جلوگیری از ورود افراد فاقد ماسک، به آنها ماسک می دادند. حیاطی فراخ، تمیز و کاشی کاری شده با پرچم های سیاه و سرخ و چراغ های رنگی آویخته از ماذنه ها، پارچه نوشته های حزن و عزا بر در و دیوارها نقش بسته و تابلوی بزرگی از عکس سردار دلها حاج قاسم سلیمانی که تکیه گاه دیوار شده بود. در دو سوی حیاط نمادی از حرم های مطهر امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) نصب کرده بودند و فضای بزرگ میان آنها مانند بین الحرمین صفایی داشت و برای نشستن آقایان موکت پهن کرده بودند و برای خانم ها صندلی چیده بودند.

بین مردم نشستیم و با اشاره حاج آقا تیموری قرائت قرآن شروع شد. آقای تعلیمیان قاری پیشکسوت عجب صدای دلنشین و گیرایی داشته و من نشنیده بودم. چند لحظه بعد که هر دم به جمع مشتاقان افزوده می شد، چند نفر به اتفاق امام جماعت با سرعت به سمت در حیاط حرکت کردند، پیرمردی با عصا وارد می شد و آنها به استقبالش رفته بودند، پرسیدم کیست؟ گفتند آقای ساسانیان رئیس سابق هیات امنای مسجد محله است و مدتی است کسالت دارد و امروز به عشق مولایش به مسجد آمده است. برایش صندلی آوردند و در ابتدای مجلس نشست. به واقع این پیرغلامان حسینی که غبار کربلا را سالها توتیای چشم خود کرده اند شایسته تکریم و تعظیم اند. بعد از قرائت قرآن بلافاصله کتابچه های زیارت عاشورا توزیع شد. حاج محمد داداش زاده اصل رئیس هیات امنا و فرمانده پایگاه مقاومت بسیج مسجد محمدرسول الله مثل همه آئین های ملی و مذهبی پای کار بود و از درب ورودی تا تنظیم بلندگو، توجه به قبوض نذورات و هدایت مهمانان به محل عزا و کارهای دیگر را مدیریت می کرد. یاد سخنان امام جمعه آستارا افتادم که جایی به من گفته بود: این حاج محمد مرد همه فن حریف است و کافی است کاری به او سفارش کنم، بی کم و کاست انجام می دهد.

السلام و علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک... دلها با نوای زیارت عاشورا همنوا شد، از هر گوشه ای سوزی بلند می شد، یکی با اشک می خواند و دیگری با تکان سر و بدنش همراهی می کرد. زیارتنامه تمام شد و امام جماعت مرا برای شعرخوانی فراخواند. موقع ورود به حیاط تقاضا کرده بودم اگر وقت باشد شعری آماده قرائت دارم اما نمی دانستم به این زودی اجابت شوم. غافلگیر شدم و سریع پشت تریبون قرار گرفتم و شعرم را که هنوز در یادداشت گوشی همراهم بود آماده کردم و با سلام و صلوات شروع کردم به خواندن. گلدی تا شور محرم قاینادی قان یا حسین / سینه لر محزون و گوزلر اولدی گریان یا حسین / سونمیوب اود خیمه گاهونده سیزیلدیر یاره لر / تاپشیریر جان بیربه بیر لب تشنه قربان یا حسین... برخی بندهای شعر با تحسین عزاداران مواجه شد و از اینکه نام کوچکم را در دفتر عشاق حسین (ع) در آستارا ثبت می کردم لذت می بردم.

نوبت مداحی و نوحه خوانی فرا رسیده بود و آقای خوبکار از مداحان خوشنام و باتجربه آستارا پشت تریبون قرار گرفت و با آرامش و وقار خاص خود کار را شروع کرد. زنجیرزنان هنوز در جاهای خود مابین مردم نشسته بودند. خوبکار که مثل نامش کارش نیز خوب است، بیت بیت بر سوز و گداز محفل افزود و گویی در هر گوشه ای آتشی می افروخت و جان عاشقان حسین (ع) را لهیبی فرامی گرفت. اشک ها سرازیر بود و زمزمه یا حسین از میان آقایان و خانم ها بلند می شد. عشق اباعبدالله با دلها چه ها که نمی کند! مداح از اوج اشک و آه فرود آمد و ریتم زنجیرزنی را آغاز کرد. زنجیرزنان برخاستند و در صف های فاصله دار و منظم ایستادند و یکی از زنجیرزنان باتجربه، شابیت (شاه بیت) خاص این آئین را فریاد می زد و زنجیرزنان را با ریتم و ملودی هماهنگ می کرد. ضرباهنگ و اوج و فرود زنجیرها بر دوش زنجیرزنان تماشایی بود و چند تن از خبرنگاران از زوایای مختلف، لحظات عشق و عاشقی سوگواران حسینی را ثبت و ضبط می کردند.

خوبکار بعد از دقایقی لحن مداحی را به نوحه و ماتم تغییر داد و سرعت ریتم زنجیر را فرونشاند. همه نشستند و شبنم اشک بار دیگر بر دیده ها جاری شد. مداح برخلاف همیشه دعای مراسم را ریتمیک و منظوم خواند و من این نوع دعا را در پایان عزاداری ها ندیده بودم. همه با او همصدا شدند و برای رفع ویروس منحوس کرونا، سلامتی مردم، رهبری و خدمتگزاران نظام و شفای عاجل بیماران و بهره مندی بیشتر از فیوضات محرم دعا کردند. او گفت امشب برنامه کمی طول کشید و از عزاداران تقاضا می کنم شب های باقیمانده از محرم را سر وقت در حیاط مسجد حاضر شوند تا از وقت مقرر عبور نکنیم.

دو شب از دهه نخست ماه محرم گذشت و هشت شب دیگر باقی است و به قول مداح مسجد محله محمدرسول الله آستارا، خدا می داند تا محرم بعد چه کسی زنده است و چه کسی دیگر بار این فیض و فضا را شاهد خواهد بود. پس غنیمت شمریم این لحظات نورانی و آسمانی را و توام با رعایت پروتکل های بهداشتی ابلاغی ستاد ملی مبارزه با کرونا، از سهم خود در صف توزیع گنجینه عشق غافل نباشیم. روزی که وقت مرگ فرا می رسد مرا، آن دم فرشته ای ز خدا می رسد مرا / یک عمر مویه کردی و او را صدا زدی / چنگی به دامن حرم کبریا زدی / هر چند لکه ی گنهت نازدودنی است / چشمت به وقت گریه به عباس دیدنی است / اکنون به شاخه ای ز بهشتش دهم نوید / کز سوی آن شباب بهشتی تو را رسید.

شهرستان مرزی بندر آستارا با 91 هزار نفر جمعیت در منتهی الیه غرب استان گیلان و مرز جمهوری آذربایجان واقع شده و بیش از 100 مسجد و هیات مذهبی در آن فعال است.

*س_برچسب‌ها_س* *س_پرونده خبری_س*