یک‌شنبه 27 خرداد 1403

شرح دعای روز یازدهم ماه رمضان؛ عجیب‌ترین نوع بخل کدام است؟

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
شرح دعای روز یازدهم ماه رمضان؛ عجیب‌ترین نوع بخل کدام است؟

در دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان آمده است: «خدایا در این ماه شوق احسان و نیکی را در دلم قرار ده و میل به فسق و نافرمانی را از من دور کن و خشم و دوزخت را بر من حرام گردان، به یاریت ای فریادرس فریادرس خواهان.»

«اللهُمَ حَبِب الَیَ فیهِ الاِحسانَ، وَکَرِه الَیَ فیهِ الفُسُوقَ وَالعِصیانَ، وَحَرِم عَلَیَ فیهِ السَخَطَ وَالنیرانَ، بِعَونِکَ یا غِیاثَ‌المُستَغیثینَ»

«خدایا در این ماه شوق احسان و نیکی را در دلم قرار ده و میل به فسق و نافرمانی را از من دور کن و خشم و دوزخت را بر من حرام گردان، به یاریت ای فریادرس فریادرس خواهان.»

آیت الله مکارم شیرازی در شرح دعای روز یاردهم ماه رمضان آورده است:

سیری در گستره معنایی «احسان»

احسان معمولا به معنی نیکوکاری تفسیر می‌شود، ولی گاه معنی وسیع‌تری برای آن ذکر شده و آن هر گونه عمل صالح، بلکه انگیزه‌های عمل صالح است.

«راغب» در «مفردات» می‌گوید: «احسان» چیزی برتر از «عدالت» است؛ زیرا «عدالت» این است که انسان آنچه بر عهده اوست بدهد و آنچه متعلق به او است بگیرد؛ ولی «احسان» این است که بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد و کمتر از آنچه حق اوست بگیرد.

مفسران نیز تعبیرات گوناگونی دارند؛ بعضی از آن‌ها، «احسان» را به معنای «اطاعت پروردگار» و بعضی دیگر آن را به معنای «صبر و شکیبایی» در برابر ایذاء و آزار دشمنان تفسیر کرده اند.

این احتمال نیز وجود دارد، که هریک از انبیاء در یکی از شاخه‌های احسان و نیکوکاری ظهور و بروز داشته‌اند؛ چرا که تمام طاعات و اعمال نیک در این عنوان (احسان) جمع است صبر، شیکبایی، طاعت، عبودیت، گذشت، عفو و مانند آن.

مروری بر فضیلت احسان و انفاق و رذیلت بخل و امساک

در اسلام و تعلیمات آسمانی بخل ضد ارزش است؛ خواه از سوی اکثریت مردم ارزش محسوب شود یا نه و احسان ارزش والایی محسوب می‌شود؛ خواه از سوی جامعه‌ای پذیرفته شوند یا نه.

گفتنی است مرحله احسان بالاترین مراحل تکامل انسانی است که اسلام به آن توجه دارد؛ لذا در بعضی از روایات «احسان» به عنوان عبادت و بندگی توأم با یقین کامل و احساس مراقبت پروردگار در همه حال، تفسیر شده است، چنان‌که در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می‌خوانیم که درباره «احسان» فرمود: «ان تَعبُدَ اللَه کَانَکَ تَراهُ فَان لَم تَکن تَراهُ فِانَهُ یَراکَ؛ آن گونه خدا را پرستش کن که گویی او را می‌بینی و اگر تو او را نمی‌بینی او قطعاً تو را می‌بیند»

روشن است آن کسی که احساس چنین مراقبتی می‌کند نه تنها عبادتش عبادتی شایسته و دارای روح و حقیقت است، بلکه آثار این احساس در تمام اعمال و رفتار و گفتار او ظاهر می‌شود.

از سوی دیگر شخص بخیل از نظر روانی به جائی می‌رسد که نمی‌تواند نسبت به دیگری احسان و انفاق داشته باشد به عنوان مثال بعضی نسبت به اموال خود بخیل هستند؛ یعنی حاضر نیستند کمترین بهره‌ای به دیگران برسانند. بعضی از آن هم فراتر رفته، نسبت به اموال مردم بخیل هستند؛ یعنی اگر ببینند کسی به دیگری احسان قابل ملاحظه‌ای می‌کند، ناراحت می‌شوند.

بعضی از آن نیز فراتر رفته، هرگاه ببینند افراد اموالشان را برای خودشان به طور گسترده مصرف می‌کنند، ناراحت می‌شوند و این بدترین و عجیب‌ترین نوع بخل است. در این میان گروهی بخل خود را بدون پوشش و توجیه نشان می‌دهند؛ در حالی که گروه دیگر، پوشش‌های ظاهری برای آن درست می‌کنند؛ مانند جلوگیری از اسراف، تأمین مخارج فرزندان، دوری از ریا و تظاهر و شک و تردید در استحقاق مستحقین و مانند این‌ها.

امام علی (ع) با تقبیح این رذیلت می‌فرماید: «البُخلُ بِاخراجِ مَا افتَرَضَهُ اللهُ سُبحَانَهُ مِن الاموَالِ اقبَحُ البُخلِ؛ بخل در مورد پرداختن آنچه را که خدا بر انسان از اموال واجب کرده است، زشت‌ترین نوع آن است»

منظور از حبب الی فیه الاحسان چیست؟

همان‌طور که در قرآن آمده است: «وَ أَحسِنُوا اِنَ اللَهَ یُحِبُ المُحسِنِینَ؛ و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد»؛ لذا می توان گفت منظور از احسان، آمیختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نیازمندان است؛ به گونه‌ای که همراه با گشاده‌روئی و مهربانی باشد و از هر نوع منت و آنچه موجب رنجش و ناراحتی شخص انفاق شونده است، بر کنار باشد، لذا در فراز آغازین دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللهُمَ حَبِب الَیَ فیهِ الاِحسانَ؛ خدایا در این ماه شوق احسان و نیکی را در دلم قرار ده».

فسق چیست، فاسق کیست؟

«فسق» از نظر ریشه لغت به معنای خارج شدن هسته از درون خرما است، سپس در این معنا توسعه داده شده و به کسانی که از جاده بندگی خداوند بیرون می‌روند اطلاق شده است. در حقیقت همان‌گونه که هسته خرما به هنگام بیرون آمدن، آن قشر شیرین و مفید و مغذی را رها می‌سازد، آن‌ها نیز با اعمال خود تمام ارزش و شخصیت خویش را از دست می‌دهند. لذا به تمام کسانی که لباس طاعت پروردگار را از تن در آورده و از راه و رسم بندگی خارج شده‌اند «فاسق» گفته شده است؛ فاسق معنی وسیعی دارد و هر نوع خروج از رسم عبودیت و بندگی خدا را شامل می‌شود لذا در باره شیطان نیز می‌خوانیم: «فَفَسَقَ عَن أَمرِ رَبِهِ؛ در برابر فرمان خدا فاسق گردید و مخالفت کرد»

ضرورت بیزاری جستن از گناه

بی‌تردید تنفر از گناه مقوله ای ذاتی است، لیکن پس از ارتکاب و تکرار زشتی‌ها و بدی‌ها قبح و زشتی آن‌ها از بین می‌رود؛ لذا تنفر قلبی سبب می‌شود که شخص لااقل آلوده گناه نشود که اگر این تنفر نباشد او نیز به گناه خو می‌گیرد و به صف گنه‌کاران می‌پیوندد.

بدیهی است تکرار گناه، تدریجاً به صورت یک فضیلت در نظر گنه‌کاران خود نمایی می‌کند؛ در واقع فسق، معصیت و نافرمانی خدا، چشم و گوش انسان را بسته و به مصداق حدیث نبوی «حبُک للشَی‌ء یُعمی و یُصم» آدمی را کور و کر کرده و قدرت درک واقعیت‌ها را از او می‌گیرد و در چنین حال، زشتی‌ها در نظر او زیبا و زیبایی‌ها در نظر او زشت و بی رنگ می‌شود.

عصیان و سرکشی نکردن به خداوند با این همه جاذبه‌ها و کشش‌های عوامل گناه، آسان نیست، جاذبه زنان زیبا، جاذبه مال حرام، مقام و جاه نامشروع مقاومت لازم دارد، اگر نیروی دافعه و بازدارنده‌ای در میان نباشد، انسان جذب این انسان رباهائی می‌شود، که باید گفت میدان و حوزه جاذبه و کشش آن‌ها به قدری زیاد است که: بسا افراد بسیار مهذب و عباد 70 ساله را هم به دام خود کشیده و جذب می‌کند، چنانچه در وقایع تاریخی منعکس است.

نتیجه دوری از فسق و معصیت الهی

پرهیز از هر گونه گناه اعم از ترک واجب و فعل معصیت از جمله مراحل شکل گیری تقوا به شمار می‌آید. لذا دوری از معصیت به مقتضای «لَئِن شَکَرتُم لَأَزِیدَنَکُم» سبب فزونی نعمت‌های مادی و معنوی، دنیوی و اخروی است و می‌دانیم شکر حقیقی آن است که انسان نعمت‌های خدا را در مسیر طاعت به کار گیرد و هرگز از آن‌ها در جهت نافرمانی گناه بهره نبرد.

این‌گونه است که هر قدر پاکی قلب و روح و پرهیزگاری انسان و دوری او از ظلم و ستم و گناه بیشتر باشد درجه قبولی عبادات و اعمال آن در پیشگاه خداوند عالی تر مقبول خواهد بود؛ زیرا ارزش هر عملی به ارزش آورنده آن عمل و روحیات او بستگی دارد.

دوری از تعلقات دنیوی؛ برات رهایی از آتش دوزخ

در فراز سوم از این گویای این حقیقت است که همانا برای نجات و رهائی از آتش دوزخ، غضب و خشم الهی باید از اسارت‌های دنیوی که مقدمه‌ای برای رهائی از اسارت‌های اخروی و در آتش گرفتار شدن است، رهایی یابیم، به عبارت دیگر رهائی از آتش دوزخ نمایانگر رهیدن از چنگال گناه، هوی و هوس، شیطان، خرافات، آداب و رسوم غلط، ظلم و بیداد و استکبار است.

لیکن این تصور اشتباه است که وعده پیروزی و یاری خدا خارج از سنت آفرینش و قوانین حیات باشد، چنین نیست، بلکه این وعده را خداوند تنها به کسانی داده است که تمام نیروهای خود را بسیج کنند و با همه توان به میدان آیند.

لذا با تأسی از پیامبر اکرم (ص)، باید آنچه در توان داریم در این عالم اسباب به کار گیریم و در آن‌جا که قدرتمان پایان یافت در انتظار یاری خدا باشیم و این همان برنامه‌های بود که پیامبر اسلام (ص) در تمام مبارزاتش به کار می‌گرفت و پیروز می‌شد.

انتهای پیام