شلیک به مأموران کلانتری برای فرار
سارقان مسلح که بهمن ماه سال گذشته هنگام فرار از محل سرقت دو مأمور کلانتری را مجروح کرده بودند، صبح دیروز به بازسازی صحنه حادثه پرداختند.
به گزارش ایران، ساعت 11 صبح 30 فروردین خودروی ون پلیس مقابل ساختمانی در خیابان شمس تبریزی تهران، توقف کرد و کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت سه متهم را از خودرو پیاده کردند تا صحنه سرقتی را که حدود دو ماه قبل مرتکب شده بودند بازسازی کنند.
این مردان خشن شامگاه شنبه 16 بهمن سال گذشته، قصد سرقت از خانهای در این محل را داشتند که همسایهها به آنها مشکوک شده و به پلیس خبر دادند اما با حضور مأموران، متهمان سوار بر خودروی پژو 207 از محل متواری شدند و پس از 10 دقیقه تعقیب و گریز در نهایت مأموران کلانتری گاندی با هدف گرفتن 4 لاستیک خودروی پژو، موفق شدند آن را متوقف کنند.
با توقف خودرو، دو نفر از سرنشینان مرد در حالی که اسلحه بهدست داشتند برای آنکه بتوانند راه فراری برای خود باز کنند، شروع به تیراندازی کردند که منجر به مجروح شدن یکی از مأموران کلانتری از ناحیه شکم و مأمور دیگر از ناحیه دست شد و سپس هر دو متهم فرار کردند. اما مأموران موفق شدند یک مرد و یک زن را که همراه پسری 7 ساله داخل خودرو بود، دستگیر کنند.
در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد پلاک خودرو سرقتی است. تحقیقات برای دستگیری آنها ادامه داشت تا اینکه مخفیگاه متهمان در کوههای غرب کشور شناسایی شد و کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت اواخر فروردین امسال، متهمان را دستگیر کردند.
سرهنگ مرتضی نثاری، معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت که در محل بازسازی صحنه حضور داشت، در جمع خبرنگاران گفت: متهمان شب حادثه برای سرقت وارد خانهای شده بودند اما به خاطر اینکه سیستمهای امنیتی داشته، موفق به سرقت نمیشوند. بعد سارقان به خانه دیگری در همان حوالی می روند که با حضور صاحبخانه این سوژهشان نیز با شکست مواجه می شود.
در ادامه آنها به گشتزنی در خیابانهای میرداماد پرداخته و سومین سوژه را شناسایی می کنند که بعد از وارد شدن به سومین ساختمان، یکی از همسایهها به رفتارهای آنها مشکوک شده و به پلیس خبر می دهد. متهمان به محض دیدن مأموران شروع به تیراندازی کرده و دو مأمور کلانتری از ناحیه شکم و دست هدف اصابت گلوله قرار گرفته و مجروح شدند.
پلیس آگاهی با اطلاع از این خبر، وارد عمل شده و پس از تلاش شبانهروزی موفق به شناسایی مخفیگاه متهمان در کوه های غرب کشور شده و متهمان در چند عملیات در تهران و شهرستانهای غربی کشور بازداشت شدند.
در بازرسی از مخفیگاه آنان، چند قبضه سلاح، فشنگ و تجهیزات مربوط به سرقت را کشف کردند. متهمان به اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شده و به سرقتها اعتراف کردند. بررسیها نشان می داد که آنها با دو خودرو سرقتها را انجام می دادند که یکی از آنها نقش اسکورت داشته و زن جوان و فرزندش را به عنوان پوشش به همراه می بردند. همچنین متهمان سابقه سرقت مسلحانه خانه داشتهاند و با استفاده از تاریکی شب وارد خانهها شده و با تخریب قفل در سرقت انجام می دادند.
گروهبان یکم مهدی ابوترابی که از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله از سوی متهمان قرار گرفته بود نیز گفت: به همراه گروهبان یکم رضا بهرامی در حال گشت بودیم که مرکز پیام خبری اعلام کرد مبنی بر حضور سارقان در محل، به دنبال دریافت این خبر، بلافاصله اعزام شدیم. با حضور در محل مشاهده شد دو نفر از متهمان از در منزل به سمت خودروی 207 که سر کوچه پارک شده بود بسرعت شروع به دویدن کردند.
بهرامی دستور ایست صادر کرد اما آنها بدون توجه به فرار خود ادامه دادند و ما هم طبق قانون بهکارگیری سلاح، اقدام به تیراندازی کردیم. ماشین 100 متری به سمت کوچه مخالف رفت که متوقف شد. ما برای دستگیری آنها رفتیم که یکی از متهمان با اسلحه کلت کمری یک تیر به شکم من زد و یک تیر هم به بازوی چپ همکارم زد.
گفتوگو با سردسته باند
چرا سرقت می کردی؟
من قرص مصرف می کنم و حالت طبیعی نداشتم، نمیدانستیم چکار می کنیم.
چرا اسلحه به همراه داشتی؟
اسلحه برای این بود که گرفتار نشویم و این دفعه اولم بود.
سابقه داری؟
سابقه ندارم. سابقه درگیری دارم، سابقه سرقت ندارم.
اسلحه از کجا آوردی؟
10 روز قبل از اینکه به تهران بیایم خریدم.
برای سرقت اسلحه خریدی؟
نه. در شهرستان دشمن دارم.
اسلحهای را که با آن شلیک کرده بودی چکار کردی؟
اسلحه را در شهرستان دور انداختیم.
خانه را چطور شناسایی کردید؟
یکی از دوستانم اتفاقی شناسایی کرد.
چه شد که با این باند آشنا شدی؟
از سر ناچاری و گرفتاری. به من پیشنهاد دادند و گفتند می خواهیم برویم سرقت، من هم با آنها همراه شدم.
فکر می کردی دستگیر شوی؟
فکرش را که می کردم. پلیس آگاهی شوخی ندارد، اما فکر نمیکردم آنقدر زود گیر بیفتم.
میدانی ممکن بود با شلیک گلوله قاتل شوی؟
خدا به من و جوانیام و به خانواده آنها رحم کرد. اشتباه کردم، پشیمانم.