شمقدری؛ حرام کننده ایدههای خوب! / سوژه جذابی که هدر رفت
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، محمدمهدی خدابخش در یادداشتی به بررسی مستند «عمامه صورتی» به کارگردانی حسین شمقدری پرداخته که به تازگی منتشر شده و واکنشهای متفاوتی را نیز برانگیخته است. در این یادداشت آمده است: «شمقدری، حرام کننده حرفهای خوب! بعد از اغتشاشات سال 1401 و فوت مرحومه مهسا امینی، اتفاقات فرهنگی بسیار زیادی در جامعه ایران رخ داد. به نحوی که در عرض یک سال تغییرات...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، محمدمهدی خدابخش در یادداشتی به بررسی مستند «عمامه صورتی» به کارگردانی حسین شمقدری پرداخته که به تازگی منتشر شده و واکنشهای متفاوتی را نیز برانگیخته است. در این یادداشت آمده است: «شمقدری، حرام کننده حرفهای خوب! بعد از اغتشاشات سال 1401 و فوت مرحومه مهسا امینی، اتفاقات فرهنگی بسیار زیادی در جامعه ایران رخ داد. به نحوی که در عرض یک سال تغییرات جوری بود که صدای قشر مذهبی درآمد. پلیس و گشت ارشاد از طریق زور و مجلس و دولت از طریق قانون گذاری سعی در کنترل این تغییرات داشتند که تا این حال موفق نشده اند. مستند «عمامه صورتی» میخواهد به بررسی ریشهای دلیل این اتفاقات بپردازد. اما مشکل این است که در سطحیترین لول به این مساله پرداخته است. بسیاری از قشر مذهبی جامعه ایران ممکن است به حجاب اجباری معتقد نباشند و یا اگر معتقد باشند به نحوه اعمال قانون آن اعتراض داشته و معتقد باشند که جنس برخورد با مسایل فرهنگی، علی الخصوص حجاب، نباید سخت باشد. هدفی که مستندساز به دنبال آن است، این است که بگوید فضای امر به معروف و نهی از منکر در کشور باید از حجاب به سمت اولویتهای بالاتری برود. یعنی طبق صحبتهای مقام معظم رهبری امر به معروف مسوولان نسبت به حجاب اولویت بالاتری دارد. به دلیل اینکه الناس علی الدین ملوکهم. اما روایت و تکنیک ضعیف مستند باعث شده که بسیاری از مخاطبان این روایت را از مستند متوجه نشوند. در اوایل مستند، کارگردان قصد دارد روحانی مشهدی خوش لهجهای را مردمی نشان دهد، اما هرچه مستند جلوتر میرود مخاطب متوجه میشود که این روحانی بیشتر شبیه بازیگر عمل میکند. تنها جایی که از خود اختیار عمل دارد این است که در خانه اش صحبتهای رهبری را راجع به امر به معروف و نهی از منکر مسوولان بخواند! کارکرد دیگر آن روحانی این است که نوجوانان خشم خودشان را سر آن خالی کنند. پس اگر آن روحانی در این مستند هم نباشد کمبودی احساس نمیشود. در ادامه، مستند به سواحل شمال کشور میرود تا وضع حجاب و پوشش را در آنجا نشان دهد و در واقع قصد دارد به امر به معروف طبقاتی بپردازد و با سر زدن به ویلاهای شاه در شمال و لواسان قصد دارد بگوید که خود مسوولان نیاز به امر به معروف دارند. اما روایتهای پراکنده و صحنههای بیش از حد جنسی در این قسمت از مستند باعث میشود تا مخاطب زیاد این روایت را دریافت نکند و با تصویربرداری با کوادکوپتر سعی در ایجاد جذابیتهای بصری دارد. اما این همه به جای جذابیت بیشتر باعث دور شدن مخاطب از هدف مستند میشود. شاید جنجالیترین قسمت مستند، قسمتی است که بر علیه آیت الله علم الهدی ساخته شده است. در اوایل مستند هم ایشان را بهعنوان نگرانترین شخص راجب به وضع حجاب در جامعه معرفی میکند و تلاش میکند تا فعالیت اقتصادی ایشان را طبق صحبتهای مقام معظم رهبری خلاف نشان بدهد؛ که چرا مثلا 50 درصد از درآمدهای موقوفات گوهرشاد باید به ایشان برسد در حالی که رهبری ایمه جمعه را از این کار نهی کرده اند. در ادامه مستند در تلاش است تا نتیجه بگیرد، ایشان به این دلیل روی قضیه حجاب پافشاری میکند تا کسی متوجه کاری که خلاف صحبت رهبری انجام میدهند، نشود. قطعا به آیت الله علم الهدی نقدهایی وارد است، اما باز هم روایت ضعیف مستند و از شاخه به شاخه پریدن باعث شده تا به موضوع به این مهمی به اندازه کافی پرداخته نشود. نکته دیگر در ضعف کارهای حسین شمقدری این است که از کارشناسان استفاده نمیکند. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان در کشور مانند دبیر اسبق ستاد امر به معروف و نهی از منکر نظری همانند نظر آقای شمقدری دارند، اما به این دلیل که شاید استفاده از کارشناس جذابیت مستند را کم کند، ایشان جذابیت را بیشتر ترجیح میدهند. در آخر میتوان گفت آقای شمقدری، حرفها و ایدههای خوبی را برای مستندسازی انتخاب میکند، اما به دلیل استفادههای بیش از حد از جذابیتهای جنسی و یکپارچه نبودن روایت و سرعت بالای مستند، هدفهای ایشان به مخاطب نمیرسد.»