شنیده شدن نغمه «مرغ سحر» پس از یک قرن
تصنیف «مرغ سحر» جایگاه ویژهای در تاریخ موسیقی ایران دارد و خوانندگان بسیاری آن را بازخوانی کردهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «مرغ سحر»، شامل منتخبی از سرودههای ملکالشعرای بهار از سوی نشر سخن برای سومینبار بازنشر شد و در دسترس علاقهمندان به شعر فارسی قرار گرفت.
این اثر که در مجموعه «شعر معاصر ایران» منتشر شده، گزیدهای از بهترین سرودههای شاعر در قالبهای مختلف از جمله تصنیف، قصیده و... را دربردارد و به مخاطبان معرفی میکند. در ابتدای هر سروده نیز توضیح کوتاهی در باب چرایی سرایش شعر ذکر شده است.
در معرفی این اثر آمده است: محمدتقی بهار (ملکالشعرا)(1265-1330) در مشهد متولد شد و در تهران از دنیا رفت. شاید بتوان او را پس از خاقانی مهمترین قصیدهسرای شعر فارسی دانست. همچنین به اعتبار کثرت درونمایهی آزادی و ایران، بعد از فردوسی، بهار را میتوان شاعر ملی ایران به حساب آورد.
تحقیقات ادبی او، مانند سبکشناسی و تصحیح تاریخ سیستان، اگرچه پرتعداد نیست، خبر از نبوغ سرشار او میدهد. بهار در قالبهای سنتی شاهکارهای متعددی آفرید اما بسیاری از ایرانیها تصنیف «مرغ سحر» او را یکی از سرودههای اصلی ملی خود به شمار میآورند. این کتاب منتخبی از سرودههای این شاعر نامدار ایرانی را در خود جای داده است.
بهار؛ سیاستمدار کارکشته و صدای ملت ایران زیر سایه "جغد جنگ"کتاب «مرغ سحر» در واقع نمونهای از سرودههای شاعری را پیش چشم مخاطب امروز میگذارد که همیشه و همواره، درد «وطن» داشت. موضوع وطن که پس از انقلاب مشروطه از جمله موضوعات مورد توجه شاعران این روزگار بوده است، در شعر بهار جلوه دیگری دارد و آن را با سرودههای دورههای پیشین که در همین موضوع خلق شدهاند، متمایز میکند.
شاید بیراه نباشد اگر بگوییم که اکثر سرودههای بهار حول محور وطن و دغدغههای او برای اعتلای آن شکل گرفته است. او با نگاهی انتقادی و اجتماعی، مسائل را بازگو کرده، مکرراً نقبی به تاریخ و فرهنگ ایران میزند، از طبیعت ایران میگوید و نگاه اعتدالگرایانه و زیباشناسانه به وطن دارد.
او از زبان شعر برای مبارزه با دو جبهه استعمار خارجی و استبداد داخلی بهره میبرد؛ مبارزهای که برای او کمهزینه نبوده و رنج تبعید را بر خود هموار کرده است. مرور اشعار شاعری که در یکی از حساسترین ایام معاصر زیسته، میتواند افقهای جدیدی را پیش چشم شاعر امروز بگشاید؛ به ویژه آنکه امکان تأمل در آرای بهار در باب شعر و ارزش آن نیز فراهم آمده است:
هر شعری که شما را تکان ندهد، به آن گوش ندهید. هر شعری که شما را نخنداند و یا به گریه نیندازد، آن را دور بیندازید. هر نظمی که به شما یک یا چند چیز خوب تقدیم ننماید، بدان اعتماد ننمایید. تا شما را یک هیجان وحشی حرکت ندهد، بیهوده شعر نگویید.
اول فکر کنید که چه چیز لایق شعر گفتن شماست؛ آیا کسی را دوست دارید؟ کسی را دشمن دارید؟ مظلومید؟ فقیرید؟ شجاعید و می خواهید تشجیع کنید؟ گله دارید؟ امتنان دارید؟ خبر تازه یا سرگذشت قشنگی به خاطر دارید؟ چه چیزی است که شما را به خود مشغول کرده و به لباس یک یا چند شعر، خودش را به مردم نشان دهد...؟ شاعر آن است که در وقت تولد، شاعر باشد؛ به زور علم و تتبع، نمی توان شعر گفت.
تقلید الفاظ و اصطلاحات بزرگان و دزدیدن مفردات و مضامین مختلف مردم و با هم ترکیب کردن، کار زشت و نالایقی است و نمی شود نام آن را شعر گذاشت. کسی که طبع ندارد، کسی که از کودکی شاعر نیست، کسی که اخلاق او از مردم عصرش عالی تر و بزرگوارتر نیست، و بالاخره کسی که هیجان و حس رقیق و عاطفه تکان دهنده ندارد، آن کس نمی تواند شاعر باشد.... شاعر، فردوسی است؛ خیام است؛ مسعود سعد است؛ منوچهری است؛ سعدی است؛ شاعر، ویکتور هوگو است؛ ولتر است که در مشرق و مغرب، همه جا و همه وقت زندهاند....
عنوان کتاب - «مرغ سحر»- از یکی از تصنیفهای وطنی بهار انتخاب شده که به سبب تعدد اجرا از سوی خوانندگان در ادوار مختلف، به گوش بسیاری از ایرانیان آشناست؛ به طوری که میتوان گفت در حافظه جمعی ایرانیان جایگاه خاصی یافته است. این تصنیف که گفته میشود پس از استبداد صغیر و زمانی سروده شد که رضا شاه تکیه بر تخت شاهی زد، بازتابدهنده اوضاع سیاسی اجتماعی ایرانیان در آن ایام است. با این حال، این تصنیف بارها پس از آن نیز بازخوانی شد.
تصنیف «مرغ سحر» جایگاه ویژهای در تاریخ موسیقی ایران دارد و خوانندگان بسیاری آن را بازخوانی کردهاند. برخی از این بازخوانیها به سبک اصلی اثر وفادار بودهاند اما در برخی دیگر سازبندی تغییر یافته یا آهنگ به شکلی نو تنظیم شده است. به واسطه اجراهای متعددی که محمدرضا شجریان از این تصنیف داشته، نام وی نیز با این تصنیف گره خورده است.