شهیدی که یک ملت، برای ایران بود
اول مغرب نماز را به امامت شهید محمدحسین صادقی خواندیم. وقتی بیرون آمدیم، دیدم آقای بهشتی میخواهد وضو بگیرد. گفتم: آقا شما تازه میخواهید وضو بگیرید؟ جلسه امشب حساس است، زود تشریف بیاورید. فرمودند شما بروید من هم زود نماز را میخوانم و میآیم. فوری وضو گرفت و در صحن حزب نماز جماعت دیگری تشکیل شد که خوشبختانه عکس آن هم که آخرین عکس آقای بهشتی است، موجود است.. پس از اینکه تغییر دستور جلسه به رأی گذاشته شد و همه رأی دادند که درباره انتخاب رئیس جمهور پس از بنی صدر صحبت شود، بحث شد که حالا چه کسی در این باره صحبت کند که به آقای بهشتی رأی داده شد. شهید استکی، نماینده شهر کرد، رئیس جلسه آن شب بود. پس از تلاوت قرآن، آقای بهشتی پشت تریبون رفت و سخن خود را آغاز کرد و گفت: ما باید ببینیم رئیس جمهور آینده میتواند روحانی باشد یا نه؛ آیا نظر امام که فرمودند رئیس جمهور روحانی نباشد، همین است یا فرق کرده و اجازه میدهند. بعد افزودند: اگر نظر امام فرق کند که غیر روحانی رئیس جمهور بشود، آن فرد را این جلسه باید تعیین و معرفی کند و اگر فرمودند باید روحانی باشد، باز انتخاب آن توسط این جلسه است، ولی وظیفه ما تعیین چند نفر به عنوان یک هیأت است که خدمت امام بروند و نظر ایشان را بگیرند تا تکلیف ما روشن بشود. مطلب ایشان که به اینجا رسید، حدود ده دقیقه طول کشیده بود. این مدت را هم ساعت من که کامپیوتری بود و پس از انفجار روی 8:40 دقیقه شب ایستاده بود، نشان میداد که ده دقیقه قرآن بود و ده دقیقه هم صحبت ایشان طول کشید. برای همین، این ساعت برخلاف اظهار برخی، ساعت 8:20 بود که من در لحظات اولیه، زیر آوار به آن نگاه کردم و پس از آن هم دیگر از کار افتاد.
سخنرانی شهید بهشتی که به اینجا رسید، چون ایشان عادت داشت وقتی صحبتش به جایی حساس از بحث میرسید و به اصطلاح معروف گرم میشد، مکثی میکرد و به شنوندگان دور تا دور جلسه نگاهی میکرد که چقدر با صحبت او همراه هستند و بعد بحث را ادامه میداد. در این میان، یک دفعه به جمعیت گفت: بچهها بوی بهشت میآید. آیا شما هم این بو را استشمام میکنید؟ پس از این جمله بود که دیگر ما نفهمیدیم قضیه چه شد. این قدر انفجار شدید و سریع بود که هیچ کس از بازماندگان این فاجعه از لحظه انفجار چیزی به یاد ندارند، ولی این نکته را میدانم که خیلی چهره ایشان بشاش و نورانی شده بود.
نکته مهم و باور نکردنی این بود که من در زیر آوار که هیچ امیدی به نجات نداشتم، احساس کردم و این را دیدم که نور بسیار شدیدی مثل نور چند پرژکتور قوی در اطراف تریبونی که آقای بهشتی در آنجا به شهادت رسید، در حال تابیدن است. از کسانی که مثل من زیر آوار بودند، پرسیدم این نور شدید چیست؟ من را مسخره میکردند که برقها قطع شده است؛ نور کجا بود، ولی واقعا برای لحظاتی این نور بود.
این صحبتها خاطرات مرحوم حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسیپور از یاران نزدیک امام و از اعضای دفتر ایشان در نجف و پاریس که از محدود بازماندگان واقعه و فاجعه هفتم تیر بود. خاطراتی که آخرین لحظات یکی از بزرگترین سرمایههای انقلاب اسلامی را روایت میکرد، شخصی گه از وی به عنوان نظریه پرداز ولایت فقیه نام برده میشود. شخصی که به فرموده امام به تنهایی یک ملت بود و خاری بر چشم دشمنان بود.
پس از قیام امام خمینی (س) مبارزات شهید بهشتی به طور رسمی و به صورت سازمانیافته، با تکیه بر رهبری امام که خود تربیت یافته مکتب ایشان بود، در ابعاد گوناگون آغازشد. مبارزات عقیدتی وی بر این اساس بود که در مجامع روشنفکران راجع به مسائل اسلامی، آرا و نظرات نوینی اظهار میکرد که با طرز تفکر قشریون سنتی وفق نمیداد و لهذا برخی از آنان با وی به نزاع میپرداختند و بیش از دیگر یاران امام و انقلاب، او را هدف تیرهای تهمت و افترا قرار میدادند.
هنگامی که امام در پاریس بودند، برای تبادل نظر با امام (س) به آنجا رفت و سپس به فرمان امام به عضویت شورای انقلاب اسلامی ایران برگزیده شد. نقش مؤثر و رهبریکننده ایشان در آن زمان کاملاً محسوس بود.
رابطه و سابقه آشنایی ایشان با امام خمینی (س) و اعتماد کامل امام به ایشان، شهید بهشتی را در سالهای مبارزه به صورت یکی از صاحبان سر امام و رازدار انقلاب درآورده بود و وی نقش خود را در این رهگذر به خوبی ایفا میکرد.
به ویژه در کارهای انقلابی، مانند اعتصابها، راهپیماییها، نوشتن اعلامیهها، جبههگیریها و برخوردها صاحبنظر و قطب ارشاد و مرجع و تصمیمگیرنده بود. وی در انجام کارهای حساس، همواره از دوستان نزدیک و باوفای خویش مدد میگرفت و این جهات بود که، دشمنان انقلاب اسلامی سرانجام حزب جمهوری را مورد هدف قرار دادند، و اولین هدفشان از میان برداشتن رهبر حزب یعنی شهید بهشتی بود.
شهید بهشتی از بزرگترین نیروهای انقلاب اسلامی بود در سالهای گذشته این صحبت که اگر شهید بهشتی امروز در میان ما بود و در فراز و نشیبهای انقلاب اسلامی در این 45 سال حضور داشت چه اتفاقاتی پیش میآمد و چه واکنشهایی داشت مطرح بوده، اما با توجه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری که صبح فردا برگزار میشود بعد نیست ملاکها و صحبتهای مظرح شده از این نیروی اصلی انقلاب اسلامی را بازگو کنیم.
شهید بهشتی در ارتباط با انتخاب مردم در انتخابات ریاست جمهوری اظهار کرده اند که مردم ما باید در انتخاب رئیسجمهور هم دقیق باشند و هم در شناخت رئیسجمهور از هر نوع مبالغه و گزافهگویی و گزافهاندیشی پرهیز کنند. هم در تبلیغ برای رئیسجمهور مورد علاقهشان، از هر گونه دروغ و خلاف واقعگویی و مبالغهگویی پرهیز کنند و هم اینکه در مورد نامزدهای مورد علاقه افراد و گروههای دیگر، منصفانه داوری کنند و موضعگیری کنند؛ تا نوع انتخاب و تبلیغات ریاست جمهوری در جامعه اسلامی، انقلابی ما، نوعی اسلامیباشد و دور باشد از آن آلودگیهایی که در انتخاب ریاست جمهوری یا انتخاب نمایندگان مجلس در جامعهای غیر اسلامی و جامعههای منحط پیش میآید.
ایشان فرمودند - اگر چنانچه در ایام انتخابات من به عنوان «حزب جمهوری اسلامی» یک کاندیدایی را برای شما معرفی و انتخاب کردم، اما یک کاندیدای دیگری وجود دارد که اصلح است، باید بدانید که من که «دبیر کل حزب جمهوری اسلامی ایران» هستم به شما میگویم که به کاندیدای اصلح رأی بدهید.
شهید بهشتی اکنون در میان ما نیست، اما همه آن چیزی که از وی باقی مانده است، چه نپتصاویر و فیلم و یا کتابها و دستنویسهای آن شهید نشان میدهد که
گفتهها و پندهای وی همچنان میتواند راهگشای مسئولین و مردم باشد. جملهای که امام خمینی (ره) به نوعی دقیقتر و پس از شهادت شهید بهشتی آن را مطرح کرد.
حضرت امام خمینی پس از شهادت شهید بهشتی فرمودند: ملت ایران در این فاجعه بزرگ هفتاد و دو تن بی گناه بعدد شهدای کربلا از دست داد. بهشتی مظلوم زیست، مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.
بهشتی مثل یک ملت بود برای ملت ما
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی احزاب و تشکلها