شکست در مدیریت تغییرات اقلیمی
هر سال، کنفرانس اقلیمی سازمان ملل (COP) رهبران جهان را گرد هم میآورد تا راهی برای مقابله با فاجعه اقلیمی بیابند. سیامین دوره این اجلاس، موسوم به کاپ30، از امروز دوشنبه (19آبان) در شهر «بلم» برزیل، واقع در جنگلهای بارانی آمازون، آغاز بهکار میکند. اما این نشستهای سالانه دقیقا چیستند و چرا کاپ30 از اهمیتی ویژه برخوردار است؟
«کاپ» (COP) مخفف «کنفرانس اعضا» است و به کشورهایی اشاره دارد که معاهده بنیادین سازمان ملل در باب تغییر اقلیم (UNFCCC) را در سال1992 امضا کردند. این معاهده کشورها را به همکاری برای مهار تغییرات اقلیمی متعهد ساخت و اصل کلیدی «مسوولیتهای مشترک اما متفاوت» را بنا نهاد. بر اساس این اصل، کشورهای ثروتمند که در طول تاریخ بیشترین سهم را در انتشار گازهای گلخانهای داشتهاند، مسوولیت سنگینتری برای حل این بحران بر عهده دارند. ریاست دورهای اجلاس که امسال بر عهده برزیل است، دستور کار را تعیین کرده و به مدت دو هفته میزبان مذاکرات فشردهای است که به محلی برای چانهزنیهای ژئوپلیتیک و مالی میان کشورها، جامعه مدنی و بخش خصوصی تبدیل شده است.
به گزارش رویترز، اجلاس امسال از چند جهت حائز اهمیت است. نخست، بازگشت این رویداد به برزیل که 33سال پیش میزبان «اجلاس زمین ریو» و محل تولد معاهده اقلیمی بود، یک چرخه نمادین را تکمیل میکند. دولت برزیل با انتخاب شهر بلم در قلب آمازون، قصد دارد توجه جهانی را به اهمیت حیاتی جنگلها در مبارزه با تغییرات اقلیمی جلب کند. دوم، دستور کار امسال متفاوت است. برزیل از کشورها خواسته به جای ارائه وعدههای جدید، بر اجرایی کردن تعهدات پیشین، بهویژه توافق کاپ28 برای «حذف تدریجی سوختهای فسیلی» تمرکز کنند. مهمتر از آن، کاپ30 اولین اجلاسی است که در آن بهطور رسمی به شکست جامعه جهانی در دستیابی به هدف محدود کردن گرمایش زمین به 1.5درجه سانتیگراد اذعان میشود.
در این مذاکرات، کشورها اغلب در قالب بلوکهایی با منافع مشترک صحبت میکنند. «ائتلاف کشورهای جزیرهای کوچک» که با تهدید وجودی ناشی از بالا آمدن سطح دریاها مواجهند و بلوک «گروه77 به علاوه چین» به نمایندگی از کشورهای در حال توسعه، از جمله صداهای تاثیرگذار هستند. با فاصله گرفتن ایالات متحده از نقش رهبری سنتی خود، کشورهایی مانند چین و برزیل برای پر کردن این خلأ قدم پیش گذاشتهاند.
این نشست دو هفتهای فرآیندی پیچیده دارد. هفته اول به مذاکرات فنی و مشخص کردن مواضع اختصاص دارد؛ درحالیکه در هفته دوم وزرای کشورها برای چانهزنی بر سر تصمیمات نهایی و جزئیات حقوقی وارد عمل میشوند. اما این روند بههیچوجه آسان نیست. تضاد منافع ملی، ترسیم خطوط قرمز و تلاش هر کشور برای کسب امتیاز، مذاکرات را به امری دشوار و فرسایشی تبدیل میکند. دستیابی به توافق نیازمند «اجماع» است، نه اتفاق آرا که این خود منجر به جلسات فشرده و شبانهروزی در روزهای پایانی میشود. به همین دلیل، جلسه اختتامیه تقریبا همیشه با تاخیرهای چندساعته یا حتی چندروزه برگزار میشود که نشاندهنده عمق اختلافات و دشواری رسیدن به یک راهحل مشترک جهانی است.