ضرورت تغییر پارادایم در صنعت
پایههای بسیاری از صنایع بزرگ کشور، زیر فشار ناترازی آب و انرژی لرزان شده است. این گزاره حالا دیگر صرفا یک توصیف کلی از وضعیت صنعت ایران نیست؛ نشانه یک روند ساختاری است که طی سالها شکل گرفته و امروز در آستانه تغییرات پرهزینه آن قرار گرفتهایم. بررسی وضعیت صنایع انرژیبر نشان میدهد ظرفیتهای اسمی عظیمی که در دهههای گذشته ساخته شد، بدون در نظر گرفتن محدودیتهای واقعی کشور در حوزه آب،...
بسیاری از واحدهای تولیدی بزرگ طی سالهای اخیر تنها با اتکا به انرژی یارانهای، بهظاهر سودآور باقی ماندهاند. از نگاه تحلیلگران صنعتی، این وضعیت به معنای ورود تدریجی صنعت ایران به مرحلهای است که در آن «شوکهای ساختاری» نه استثنا بوده، بلکه به بخشی از زیست روزمره بخش تولید، بدل شده است. در این زمینه مسعود نیلی، اقتصاددان هشدار داده وابستگی امروز صنعت به «آب و گاز یارانهای» شبیه همان وابستگی دهه 90 به «ارز ترجیحی» است؛ وابستگیای که وقتی حمایتها حذف شد، موجی از کوچکسازی را رقم زد؛ حالا ابعاد این موج بزرگتر است و اثرش گستردهتر. صنایع پتروشیمی، فولاد و سیمان بر همین پایههای یارانهای قد کشیدند. اما امروز همین ستونهای صنعتی، آسیبپذیری بخش تولید را در برابر هر شوک قیمتی یا کمبود انرژی چند برابر کردهاند.
تحولات پیشِرو نشان میدهد صنعت ایران در مرحله بازگشت به واقعیت قرار گرفته است. چرا که زمانی ساخت این واحدهای بزرگ بهعنوان راهی میانبر برای رشد صنعتی تلقی میشد؛ صنایعی که با مزیت انرژی ارزان، فرآیندهای زودبازده و ظرفیتهایی قابلتوجه ایجاد شدند. اما به گفته کارشناسان، این مسیر بر پایهای شکل گرفت که نه پایدار بود و نه با توان اکولوژیک و زیرساختی کشور سازگاری داشت. اکنون که ناترازی انرژی به اوج رسیده، اثر این خطاها آشکارتر شده و فاصله میان ظرفیت اسمی و توان واقعی تولید، هر سال بیشتر میشود.
اگرچه دولت تلاش دارد با سیاستهای کنترلی، تخصیص سهمیهای انرژی و محدودیتهای دورهای از بحران فعلی عبور کند، اما این راهحلها اغلب کوتاهمدت هستند و نمیتوانند تکیهگاه بلندمدت صنعت باشند. مسیر پایدار تنها زمانی شکل میگیرد که ساختار صنعتی کشور متناسب با منابع واقعی آب و انرژی بازطراحی شود؛ از بازنگری در جانمایی صنایع گرفته تا اصلاح مشوقها، همینطور ارتقای فناوری و جذب سرمایه برای نوسازی این بخش. به عقیده تحلیلگران اگر این تغییر پارادایم صورت نگیرد و این مرحله گذار مدیریت نشود، موج کوچکسازی نهتنها محتمل بلکه اجتنابناپذیر خواهد شد؛ موجی گستردهتر و عمیقتر از تجربه دهه 90 در صنعت ایران.
احتمال موج کوچکسازی در صنایع
در این زمینه حمیدرضا صالحی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران با تاکید بر اینکه مسیر گذشته صنعت پر از خطا بوده، گفت: جانمایی اشتباه واحدهای آببر در مناطق مرکزی و توسعه صنایعی که مزیت واقعی نداشتند و صرفا با یارانه انرژی سرپا ماندهاند جزو سیاستهای اشتباه حوزه صنعت بوده است. درحالیکه طی سالهای اخیر اقتصاد ما کوچک شده و بسیاری از واحدها با نیمی از ظرفیت خود کار میکنند. بخشی از صنایع به دلیل ناترازی و مشکلات مالی، ناچار به کاهش تولید شدهاند و احتمال موج تازه کوچکسازی دور از ذهن نیست. بنابراین جراحی صنعت با سیاستهای انقباضی فعلی ممکن نیست. ایران نیازمند بازنگری اساسی، برنامهریزی بلندمدت و جذب سرمایه است. اگر دولت زیرساخت انرژی و سرمایهگذاری صنعتی را احیا نکند، نه تنها صنایع کوچک میشوند، بلکه امکان بازگشت به مسیر رشد صنعتی نیز سخت میشود.
صالحی، با اشاره به وضعیت امروز صنایع کشور، گفت: اگر چه ایران در برخی بخشها مزیتهای طبیعی و تاریخی دارد، اما این مزیتها طی سالهای اخیر بهواسطه مجموعهای از سیاستگذاریهای نادرست و محدودیتهای ساختاری، تهدید میشوند. در سالهای گذشته بخشی از صنایع کشور، بر پایه انرژی ارزان و شرایط خاص اقتصادی شکل گرفتند، اما امروز با مشکلات تازهای مانند ناترازی انرژی، محدودیتهای ارزی و تداوم تحریمها روبهرو هستند. این شرایط بازنگری اساسی را در ساختار صنعتی کشور ضروری میکند.
او افزود: سیاستهایی که از ناحیه حکمرانی اقتصادی اعمال شده و اکنون نیز با شدت بیشتری دنبال میشود، اثرات منفی بر آینده صنایع باقی میگذارد؛ چه از نظر فشار بر صنایع انرژیبر و چه از نظر مداخله دولت در مدیریت ارزی و بازار و همچنین محدودیتهای واردات. همه اینها به ما نشان میدهد که واقعا ما مسیر درستی را طی نکردهایم. تخصیص یارانههای گسترده انرژی باعث شد برخی صنایع، صرفا به دلیل انرژی ارزان، در کشور ایجاد شوند؛ صنایعی که در کشورهای دیگر توجیه اقتصادی نداشتند اما در ایران با راندمان پایین به فعالیت پرداختند و هزینههای بالایی نیز بر اقتصاد ما تحمیل کردند. همچنین جانمایی بسیاری از صنایع بزرگ با خطاهای زیادی همراه بوده؛ برای مثال احداث صنایع آببر در مناطق مرکزی و خشک کشور یا ساخت واحدهای پتروشیمی دور از ساحل که نیازمند انتقال مواد اولیه با خطوط طولانی و پرهزینه هستند. در طول چند دهه این خطاها تداوم داشته و اکنون نتیجه آن در قالب ناترازی انرژی، بحران آب و کاهش توان تولید آشکار شده است.
ظرفیت خالی صنایع بزرگ
صالحی در ادامه گفت: اقداماتی که اکنون دولت انجام میدهد نمیتواند جراحی واقعی صنعت باشد. زیرا کشور به برنامهای جامع، منسجم و بلندمدت برای توسعه صنعتی نیاز دارد؛ برنامهای که مشخص کند قرار است در چه حوزههای صنعتی باقی بمانیم، چه صنایعی اولویت دارند و چه صنایعی باید دگرگون شوند یا فعالیتشان کاهش یابد. زیرا امروز اقتصاد کشور به دلیل تحریمها، محدودیتهای ارزی و دشواری دسترسی به منابع، کوچکتر از گذشته شده است. در حال حاضر «کیک تولید ناخالص داخلی» کشور بهشدت کوچک شده و در بسیاری از حوزهها تقاضای داخلی برای حفظ ظرفیتهای ایجادشده در سالهای گذشته کافی نیست. از سوی دیگر، به دلیل نبود امکان صادرات یا محدود شدن بازارهای خارجی، برخی از صنایعی که در دورهای با ظرفیت بالا فعالیت میکردند، امروز با ظرفیتهای خالی و کاهش شدید تولید مواجه هستند.
وی با اشاره به صدور گسترده مجوزها در گذشته، هم گفت: برخی صنایع اساسا بدون توجه به نیاز واقعی کشور شکل گرفتهاند و اکنون نه بازار داخلی کافی دارند و نه امکان صادرات. همین موضوع موجب شده بخشی از واحدها نیمهفعال یا غیرفعال شوند و درصد قابلتوجهی از ظرفیت آنها بلااستفاده بماند. این اتفاقات نتیجه اقتصاد غیر رقابتی و رانتی است؛ که طی سالها به دلیل تحریمها نتوانستیم به بازارهای جهانی وارد شویم. چون از یک طرف انرژی ارزان به صنایع داده شده و آنها را به مسیرهای غلط تشویق کرده و از طرف دیگر بازارهای خارجی روی ایران بسته مانده و حتی بازار داخلی نیز با واردات ارزانقیمت از کشورهای دیگر، بهویژه چین، تحت فشار قرار گرفته است.
صالحی تاکید کرد: برای تدوین یک برنامه صنعتی، باید همه این واقعیتها روی میز قرار گیرد؛ از مزیتها تا ضعفها. لازم است تراز واقعی صنعت کشور مشخص شود؛ ترازنامهای که یک ستون آن مزیتها و ستون دیگر محدودیتهای صنعت باشد تا بر اساس آن بتوان برنامهای 5 ساله یا 10 ساله تدوین کرد. فرضیات این برنامهریزی نیز باید شفاف باشد و در آن مباحثی چون احتمال کاهش تحریمها و امکان ایجاد ارتباط با جهان و ورود به بازارهای بزرگتر تا تداوم تحریمها و انسداد داخلی و خارجی دیده شود.
فقدان زیرساخت انرژی و سرمایهگذاری صنعتی
صالحی درباره اینکه در این صورت ساختار کدام صنایع باید تغییر کنند، گفت: ابتدا لازم است هرجا اشتباه رفتیم از آن مسیر برگردیم. مثلا اگر صنایع نفتی در نقاطی مستقر شدهاند که انتقال خوراک به آنجا هزینهبر است، باید کم کم به سمت سواحل منتقل شوند. اگر صنایع فولادی یا آببر در مناطقی خشک احداث شدهاند، باید سیاست غلط گذشته اصلاح شود. این تغییر رویکرد نه فقط یک انتخاب، بلکه ضرورت است. این عضو هیات نمایندگان گفت: نکته دیگر نبود امکان سرمایهگذاری در کشور است. در سالهای اخیر سرمایهگذاری تقریبا متوقف شده و با این وضع نمیتوانیم تنها با منابع داخلی خود صنعت را نوسازی کرده یا توسعه دهیم؛ چون کشور توان سرمایهگذاری ندارد و صنعتی که نتواند از موجهای جدید فناوری بهرهمند شود، از رقابت جهانی عقب میماند. در این شرایط، باز شدن درهای اقتصاد ایران به روی سرمایهگذاری خارجی و همکاریهای بینالمللی یکی از پیششرطهای حیاتی برای خروج صنعت از وضعیت کنونی است.
صالحی سپس به موضوع زیرساخت انرژی اشاره کرد و افزود: نبود زیرساخت کافی، صنعتیشدن را ناممکن میکند. در سالهای اخیر بارها صنایع با کمبود برق و گاز مواجه شدند و این موضوع عملا تولید را مختل کرده است. درحالیکه رشد صنعتی و رشد اقتصادی پایدار بدون توسعه زیرساخت انرژی امکانپذیر نیست و توسعه این زیرساختها نیز مستلزم جذب سرمایهگذاری است. همین واقعیت نشان میدهد که بازگشت به مسیر توسعه صنعتی نیازمند یک دوره چند ساله احیای زیرساخت و بازسازی توان صنعتی است.
صنایع مستهلک
صالحی در پاسخ به پرسشی درباره موج احتمالی کوچکسازی در صنایع بزرگ مانند پتروشیمی، فولاد و سیمان، گفت: اکنون برخی از این صنایع با کاهش تولید مواجه هستند و از ظرفیتهای گذشته استفاده نمیشود. این کاهش تولید قطعا برنامهریزیشده نبود، بلکه نتیجه فشارهای تحریمی، ناترازی انرژی و ضعف بازار است. بسیاری از این صنایع با 50 تا 60 درصد ظرفیت فعالیت میکنند و اگرچه برخی از واحدها ممکن است به سمت توسعه صنایع پاییندست یا محصولات با ارزش افزوده بالاتر حرکت کنند، اما این روند هنوز فراگیر یا برنامهریزیشده نیست.
وی در ادامه گفت: در دو دهه گذشته سرمایهگذاری در صنعت کاهش چشمگیری داشته و نرخ استهلاک از نرخ سرمایهگذاری پیشی گرفته است. این یعنی بسیاری از داراییها و تجهیزات صنعتی در حال فرسودگی هستند و جایگزینی برای آنها در نظر گرفته نشده است. اما مساله امروز صنعت تنها کوچکشدن نیست، بلکه خطر بزرگتر آن است که کشور ممکن است حتی توان احیای زیرساخت صنعتی خود را نیز از دست بدهد؛ اگر روند فعلی ادامه پیدا کند. صالحی در انتها گفت: صنعت ایران برای بازگشت به مسیر رشد، نیازمند اصلاحات ساختاری، جذب سرمایه، بهبود روابط خارجی، بازنگری در جانمایی صنایع و عبور از اقتصاد رانتی است؛ بدون این اصلاحات، بخش صنعت با چالشهایی بسیار گستردهتر از کوچکسازی روبهرو خواهد شد و این چالشها و ناترازیها آینده صنعتی کشور را به شکل جدی تهدید میکند.