«طوقی و پرنده آهنی» برای بچهها به کتابفروشیها آمد
کتاب «طوقی و پرنده آهنی» نوشته مسلم ناصری توسط انتشارات کتاب جمکران برای کودکان و نوجوانان منتشر و راهی بازار نشر شد.
کتاب «طوقی و پرنده آهنی» نوشته مسلم ناصری توسط انتشارات کتاب جمکران برای کودکان و نوجوانان منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «طوقی و پرنده آهنی» نوشته مسلم ناصری به تازگی با تصویرگری اعظم واضحیمقدم توسط انتشارات کتاب جمکران برای کودکان و نوجوانان منتشر و روانه بازار نشر شده است.
این کتاب ویرانی، اسارت و همچنین امید، همدلی و رهایی از بند را نشان میدهد. این کتاب داستان کبوتری به اسم طوقی است که در آسمان آبی در پرواز است و پرواز پرنده آهنی بر فراز آسمان محل زندگی او و حسام که صاحب کبوتر است، ویرانی و فراق و زخم و اسارت را برجای میگذارد.
طوقی که آشیانه و صاحبش را از دست داده غمگین و تنها به دنبال کنجی برای ادامه زندگی میگردد و ویرانی بر جای مانده از بمباران او را غمگین و ناگزیر از رفتن میکند.
با غروب خورشید طوقی به سمت آفتاب پرواز میکند و از ویرانی و نخل و جوی آب روان دور و دورتر میشود و به بیابانی میرسد که در آن خبری از آبادانی نیست جز یک ساختمان با اتاقهای پیرامونش. طوقی به امید رسیدن به پناهگاهی امن وارد محوطه ساختمان میشود اما نگهبان او را نشانه میگیرد و بال طوقی زخمی میشود.
طوقی دوباره مجبور به فرار است و این بار از شیشه شکسته به یکی از اتاقها پناه میبرد و از مرگ نجات پیدا میکند. در آن اتاق با مردانی غمگین و زخمی روبرو میشود و مردانی که خنده را فراموش کردند چرا که خانوادههای شأن هم نمیدانند آنها در اسیر دشمن شدهاند و ممکن است دیگر هیچوقت آنها را نبینند.
به غم و ضعف و زخم طوقی، گرسنگی و تشنگی هم اضافه شده است که نگهبان در را باز میکند و مردی نحیف و زخمی را به وسط اتاق پرت میکند و بد و بیراهی به اسرا میگوید و میرود. آمدن سیدی به اسم ابوترابی حال و هوای سلول را تغییر میدهد و لبخند را روی چهره غمگین اسرا مینشاند.
مسلم ناصری نویسنده بیش از 40 عنوان کتاب کودک و نوجوان در این کتاب با استفاده از کبوتر سفید که در فرهنگ همه مردمان دنیا نماد صلح و آزادی است، نوید رهایی به مردان در بند دشمن را میدهد. در این داستان حضور مرحوم سید علی اکبر ابوترابی به مردان در بند بعثیها و رزمندگان روحیه و نشاط و امید رهایی را همراه خود میآورد. نویسنده با استفاده از نشانهها به معرفی و نقش مرحوم ابوترابی در زندانهای رژیم بعث و حضور مؤثر ایشان در بین اسرا میپردازد و کودکان را هم با شخصیت سید آزادگان و هم با امید و تلاش برای رهایی را میآموزد.
حجت الاسلام حاج سید علی اکبر ابوترابی فرد در سال 1318 در شهر قم در خانوادهای اهل علم متولد گردید. ایشان در سن هفت سالگی وارد مدرسه شد و پس از اخذ مدرک پایانی دوره ابتدایی، تحصیلات متوسطه خود را در رشته ریاضی ادامه داد و موفق به اخذ دیپلم در سال 1336 گردید. علیرغم اصرار بعضی از اقوام، مبنی بر ادامه تحصیل در کشورهای اروپایی، سید علی اکبر پس از به پایان رساندن دوره متوسطه جهت کسب علوم حوزوی به سال 1337 به مشهد مشرف شد و در مدرسه نواب شروع به تحصیل علوم دینی کرد.
با شروع نهضت حضرت امام مجدداً به قم بازگشت. فعالیتها و مبارزات ایشان ادامه داشت تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شروع جنگ تحمیلی در کنار شهید مصطفی چمران وارد جنگهای نامنظم شد و در 26 آذرماه 1359 در تپههای الله اکبر به اسارت دشمن درآمد.
وی پس از ده سال تحمل رنج و شکنجه زندانهای رژیم بعث همراه دیگر آزادگان به میهن بازگشت. ایشان بعد از آزادی هم آرام و قرار نداشت و در هر جایگاهی که به ایشان محول میشد نهایت تلاش خود را میکرد و سرانجام در 17 خرداد سال 1379 همراه پدر بزرگوار خود و در جاده سبزوار نیشابور در اثر سانحه تصادف به رحمت ایزدی پیوست.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
طوقی نمیدانست به کدام طرف برود. لانهاش را گم کرده بود. صاحبش نبود. سرگردان بود که عقابی را دید. عقاب با سرعت به طرفش میآمد. طوقی ترسید. به طرف نیزار پرید. لای نیها پنهان شد. عقاب بالای نیزار میچرخید و با چشمان تیزبینش به دنبال طوقی بود. عقاب آن قدر چرخید و چرخید که خورشید قل خورد روی آب.
هوا نه تاریک بود، نه روشن. طوقی با نگرانی از لای نیها بیرون آمد. پرواز کرد. نمیدانست کجا برود. جایی را نمیشناخت. رفت و رفت تا به سرزمینی رسید که نه رود داشت و نه درخت. او راهش را گم کرده بود.
این کتاب با 40 صفحه و قیمت 55 هزار تومان عرضه شده است.