«عاشورات» گامی ابتدای مسیر استفاده عمیق از متون دینی در داستان مدرن است
امین خداوردی نویسنده و منتقد دینی میگوید: کتاب «عاشورات» گامی در آغاز مسیر استفاده از متون دینی و مقدس به صورت جدی و عمیق در ادبیات داستانی است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «عاشورات» نوشته امین خداوردی از تازههای منتشر شده انتشارات کتابستان برای محرم 1402 است، کتابی که به روایت واقعه عاشورا برگرفته از منابعی چون لهوف نوشته سیدبن طاووس و الارشاد نوشته شیخ مفید و تاریخ الامم نوشته محمدبن جریر طبری پرداخته است. کتابی که به باور نویسندهاش آن را باید در شمار نوعی از ادبیات غیرداستانی بدانیم که به وقایع مذهبی نظر دارند و از یک سو به حماسه میمانند و از سویی دیگر به تاریخ نگاری.
در این متن واقعه کربلا در سه بخش (پیش از واقعه، واقعه و پس از واقعه) در بنیان خویش چنان آمده است که سیدبن طاووس در کتاب لهوف روایت کرده است، با این تفاوت که قوه مخیله نویسنده بر آن رفته است که هر یک از این سه بخش را یکی از شخصیتهای حاضر در حوادث روایت کند.
به این ترتیب پیش از واقعه را به روایت ابوسعید کیسان مقبُری میخوانیم که از اهل مدینه و تابعین و محدثین نامدار بود و واقعه را به روایت ضحاکبن عبدالله مشرقی میخوانیم که در کربلا حضور داشت و پس از واقعه را به روایت زنی بینام و نشان از اسیران دشت کربلا میخوانیم که در کتاب لهوف از او با نام جاریه یعنی کنیز یاد میشود.»
امیر خداوردی در ارائه داستان کربلا از فرم ویژهای بهره میبرد که در نوع خود کمنظیر است و متون مقدس، خصوصاً اناجیل اربعه را به یاد میآورد. به داستان حسین بنعلی علیه السلام پرداخته است و روایتی مختصر و بیحاشیه در سبک و زبانی ادبی و خوشخوان پیش روی مخاطب گذاشته است. نثر و زبان عاشورات در عین روانی و سادگی وامدار تفسیر طبری، روضالجنانِ ابوالفتوح رازی، کشفالاسرارِ میبدی، و فیضالدموع نوشته ملا محمدابراهیم نواب تهرانی است.
امین خداوردی نویسنده، دینپژوه و منتقد ادبی ایرانی است. رمانهای «آمین میآوریم»، «آلوت» و «جنون خدایان» از آثار منتشر شده اوست. خداوردی برگزیده جشنواره اشراق، تحسینشده هیئت داوران جایزه احمد محمود و نامزد نهایی جایزه جلال آل احمد بودهاست. وی هم فارغالتحصیل سطح چهارم فقه و اصول (دکتری) از حوزه علمیه قم است و هم کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دارد. خداوردی در داستانهایش به آثار، نتایج و پیامدهای دین در جامعه و روان انسان توجه ویژهای دارد. خداوردی دغدغه مذهب و جامعه را همزمان در رمانهایش مطرح میکند.
خبرگزاری تسنیم به مناسبت انتشار «عاشورات» که اثری متفاوت از این نویسنده است، با خداوردی نویسنده جوانی که قلمش را در حوزه رمانهای دینی میآزماید، گفتوگویی داشته است. این گفتوگو به شرح ذیل است:
* تسنیم: شما با چند کار قبلی خود در حوزه رمان دینی جای پایی برای خود پیدا کردید، چه شد که این بار به سراغ روایت تاریخی رفتید، روایتی که در مقدمه آن نیز اشاره کردید که این کتاب را نباید در زمره ادبیات داستانی به شمار آورد و بهتر است آن را نوعی از ادبیات غیرداستانی دانست، در این باره توضیح بیشتری بفرمایید؟
بله؛ این کتاب را نباید رمان یا داستان محسوب کرد، من هدفم این بود که قصه عاشورا را با قالب خاصی بازنمایی کنم، معتقد هستم که قصه عاشورا قصه قدرتمندی است، چنان قدرتمند است که هر قصهنویسی تمایل دارد در آن قلمزنی کند و کاری در این زمینه ارائه دهد. با قدرتی که در این قصه نهفته است، همیشه این وسوسه را خواهد داشت. من هم همیشه این وسوسه را داشتم، متنی را هم چند سال پیش نوشته بودم و به دلایلی فرصت نکردم به آن رسیدگی کنم، تا اینکه این اواخر گرفتار افزایش اجاره بهای مسکن شدم، یکی از دوستان که در جریان قرار گرفت، به من پیشنهاد دارد در حوزه امام حسین محتوا تولید کنم قطعاً عنایت امام را در پی خواهد داشت. این دوست وجهی را در اختیار من قرار داد که مشکلم را حل و فصل کند و بعداً به او پرداخت کنم. این چنین شد که من مشغول نوشتن این کتاب شدم.
*تسنیم: روایت کتاب در عین روایی زبان از فرم خاصی بهره برده است، که قابل توجه است و متون مقدس، خصوصاً اناجیل اربعه را به یاد میآورد، چرا؟ تعمدی در نزدیک کردن فرم روایی کتاب به متون مقدس داشتید؟
بله؛ زمانی که نسخه اولیه کتاب را دو سال پیش طرح کردم، روی متون مقدس مشغول تحقیق بودم، یکی ازدوستان اهل قلم متاسفانه ادعایی کرد که من بسیار تعجب کردم، او از اناجیل اربعه به قدری تعریف کرد که من ماندم، که آیا درباره همان متنی که من خواندم، صحبت میکند؟ او حتی در مقایسه با قران برآمد. که من اعتراض کردم و گفتم این اصلاً قابل قیاس نیست، اگر بخواهیم اناجیل اربعه را مقایسه کنیم میتوانیم با قصه عاشورا آن را قیاس کنیم، حتی این هم درست نیست. چون داستان عاشورا بسیار قدرتمندتر از انجیل است. به دنبال این بودم که منبعی به این فرد معرفی کنم که بتواند به حقیقت پی ببرد، اگر مقتل لهوف را معرفی کنم، بیشتر مرثیه است و از اصل داستان دور خواهد شد و زیبایی داستان عاشورا فراموش میشود، بنابراین باید داستان واقعه را شسته و رفته روایت کنم، بنابراین به سراغ روایت واقعه عاشورا بدون حاشیه و مرثیهسرایی و بدون هیچ چیز اضافه دیگهای رفتم.
*تسنیم: روایت شما برگرفته از لهوف است، از چه منابع تاریخی دیگری برای روایت استفاده کردید؟
در لهوف متن عربی بیشتر روایت داستان است، در برخی موارد به سمت مرثیه سرای میرود، ولی خالصتر است، من لهوف را دست گرفته بودم که دیدم در ارشاد شیخ مفید مطالبی است که به فهم داستان کمک بیشتری میکند، بنابراین زمینه اصلی روایت از لهوف است و در عین حال مطالبی که کمک میکند، درام قدرتمندتر باشد را از منابع دیگر آوردم، برای زبان نیز احساس کردم، که میتوانم به ترجمه تفسیر طبری که از قدیمیترین و کهنترین متون نثر فارسی است و نثر بسیار تمیزی دارد و روان است، نزدیک شوم.
شعر عاشورایی صدای فرهنگ و محبت اهلبیت (ع) را به دنیا میرساند*تسنیم: همانطور که پیشتر مطرح شد شما به نوعی از فرم خاص در این کتاب دست پیدا کردید، آیا پیش از این نیز این فرم تجربه شده است؟ آیا این فرم خاص مخاطب اثر را محدود به قشر خاصی نمیکند؟
من کار دیگری در این شکل و فرم ندیدیم. درباره مخاطب هم باید بگویم که هر اثری یک سری مخاطب برای خودش دارد، هر اثر موفقی طیفی از سلیقه را در بر میگیرد، هر بخشی از مخاطب توقعی از متن دارد، اکثر مخاطبان به دنبال این هستند که قصه عاشورا را شسته و رفته با دید قصه و داستان به معنای عام کلمه و نه مدرن و رمان بخوانند.
گاهی ما با یک رمان ادبی عامهپسند مواجه هستیم که نویسنده تمام تلاش خود را میکند، اثری را خلق کند تا جای ممکن عموم مخاطبان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، در عین حال این را نمیتوان منکر شد که بسیاری از مخاطبان هم ممکن است اصلاً و ابدا نزدیک به متن عامهپسند نشوند، البته طیف گستردهای از کتابخوانها اگر سختگیر نباشند و با یک متن عامهپسند، مواجه شوند، لذت خواهند برد، اما وقتی به سمت متن خاص برویم، طبیعی است که مخاطب محدودتر اما حرفهایتر میشود.
تسنیم: تخیل در متن عاشورات چه جایگاهی دارد و چه میزان از آن بهره گرفتید؟
تخیل در متن تاریخی هم وارد میشود. اگر تاریخ نگاران نیز در هر مسئله و واقعه تاریخی از قوه مخیله استفاده نکنند، نمیتوانند، بنویسند، نوشتن وقایع به قوه مخیله وابسته است، اما در متون تاریخی نویسنده نمیگوید من از قوه مخیلهام استفاده کردهام، چون به رسمیت شناخته نمیشود. در اثر داستانی ورود قوه مخیله نویسنده امری مرسوم است. در متون تاریخی نویسنده میخواهد واقعهای را بیان کند که ًاتفاق افتاده و میخواهد از آن به ما خبر بدهد، اما نویسنده اثر داستانی آنچیزی را روایت میکند که ممکن است اتفاق بیافتد. اینجا خیال رسمیت دارد.
«غمنامه» در آستانه محرم روانه کتابفروشیها شدمن اگر میخواستم قصه و داستانی از عاشورا بنویسم، کار دشوار میشد، از یک طرف باید به واقعه تاریخی وفادار بودم و از جهت دیگر به قوه خیالم آنقدر دسترسی بدهم که در هر واقعه هر آن چیز که ممکن بوده را بیان کند. به همین دلیل من فکر میکنم، رمان اگر بخواهد یک واقعه تاریخی را بیان کند، بسیار کار سختی است، مخصوصاً آنجایی که واقعه تاریخی اعتقادات و باورهای رمان نویس و مخاطبانش است، من در رمانی که درباره رأسالاحسین (ع) است، در حال تجربه این موضوع هستم.
تسنیم: اگر بخواهیم نگاهی به ادبیات داستانی داشته باشیم، آیا ادبیات داستانی ما حق مطلب را درباره عاشورا و قیام امام حسین (ع) ادا کرده است ؟
در حوزه منابع تاریخی با متون زیادی مواجه هستیم، اما به عنوان ادبیات داستانی و رمان باید بگویم که دستمان خالی است به این معنا که رمان ویژگیهایی دارد که من در آثاری که تاکنون منتشر شده چندان این ویژگیها را ندیدم. مثلاً رمان باید یک شخصیت داشته باشد، باید ویژگیهای شخصیت و وقایع به همان شکلی که در زندگی روزمره با تردید به آن نگاه میکنیم، بیان شود. در رمانهایی که منتشر شده مسئله امام حسین کاملاً شفاف است، واضح است، نویسنده به هیچ وجه روی هیچ موضوعی از موضوعات امام حسین (ع) و تاریخ عاشورا به چشم شبهه و تردید نگاه نمیکند، شخصیتها یا سفیداند یا سیاه، نهایتاً مقداری خاکستری میشوند، در حالی که اگر بخواهیم رمان بنوسیم، باید حواسمان به همه شخصیت ها باشد. شخصیتهایی که سفید نیستند، سیاه هم نیستند، از قضا خاکستری هم نیستند.
تسنیم: «عاشورات» بعد از چند رمان دینی و پراستقبال در میان مخاطبان منتشر شده است، وجه تمایز این کتاب با دیگر آثارتان را در چه میدانید و «عاشورات» چه جایگاهی برای شما به عنوان خالقش دارد؟
به نظرم اگر اینطور بخواهیم به ماجرا نگاه کنیم، باید بگویم ما در ابتدای یک راه طولانی هستیم که آن راه به گمان من این است که بتوانیم از متون دینی و قصههای دینی در آثار ادبی و داستان مدرن به صورت جدی استفاده کنیم، قبل از این استفاده شده است ولی عمدتاً خیلی سطحی بوده است، باید به این استفاده عمق دهیم، اتفاقی که در ادبیات غرب رخ داده و از متون مقدسشان استفاده کردهاند، من فکر میکنم این کتاب یک گام در ابتدای این مسیر است که ما اولاً با خود قصه آشنا شویم و بعد در ادبیات مدرن بهرهبرداری کنیم. این کتاب گامی در آغاز راه است، غیر از آن هم باید نوشته شود، اصل مطلبی که غرض من است این است که ما این قصه را نه فقط یک قصه مذهبی بلکه اثر ادبی و ماجرایی که میتواند ما را به یک گنجینه ادبی متصل کند، بدانیم.